لطفا صبر کنید ...

IMG_20221220_181150_114.jpg
29/اسفند/1402

5 اثر ناشناخته دل شکستگی بر قلب

استرس عاطفی، افسردگی، سرگیجه، بی خوابی همگی از علائم دلشکستگی هستند اما آیا دل شکستگی بر قلب تأثیر دارد؟ در ادامه بخوانید تا متوجه شوید که چگونه همه موارد فوق بر قلب تأثیر می‌گذارند، به چه مواردی باید توجه کنید و چگونه همه آن را برطرف کنید. اگر از دل شکستگی رنج می برید، ممکن است انواع احساسات جدید را تجربه کنید.


pexels-photo-4769486.jpeg
29/اسفند/1402

روشی جدید برای درمان اضطراب، افسردگی و تروما

مدل عملکردی جدید اختلالات هیجانی.

روان رنجورخویی یک ویژگی است که با تمایل به تجربه عاطفه منفی مکرر و شدید، مانند اضطراب، غم، یا خشم مشخص می شود.

روان رنجوری ممکن است منعکس کننده یک آسیب پذیری مشترک برای اختلالات عاطفی مختلف، مانند اضطراب، افسردگی، و اختلالات مربوط به تروما باشد.

یک درمان جدید برای اختلالات هیجانی “پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی” یا UP نامیده می شود.

آیا اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی واقعاً با یکدیگر متفاوت هستند؟ یا ممکن است آنها بخشی از همان سندرم باشند؟

مقاله اخیر ، توسط دیوید بارلو و همکارانش از دانشگاه بوستون، که در شماره اکتبر 2021 نشریه Current Directions in Psychological Science منتشر شده است ، برخی از اختلالات روانی (یا به قول آنها “اختلالات عاطفی”) مانند اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلال استرس پس از سانحه ( PTSD )، اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) و اختلالات تجزیه ای، انواعی از همان سندرم هستند. و مرکز این سندرم روان رنجوری است.

ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی

سال‌ها پیش، روان‌شناس، هانس آیزنک پیشنهاد کرد که بیماری‌های روانی ناشی از تعامل بین رویدادهای استرس‌زا و روان رنجورخویی ، ویژگی شخصیتی است .

روان رنجوری چیست؟

دیوید بارلو در مصاحبه ای روان رنجورخویی را این گونه تعریف کرد: «تمایل به تجربه احساسات منفی مکرر و شدید در پاسخ به منابع مختلف استرس همراه با یک حس عمومی نارسایی و ادراک عدم کنترل بر احساسات شدید منفی و رویدادهای استرس زا».

به طور طبیعی، زمانی که شخصی معتقد است رویدادهای چالش برانگیز و بالقوه استرس زا غیرقابل پیش بینی و غیرقابل کنترل هستند، احتمال بیشتری دارد که از رویدادها اجتناب کند یا هم به رویدادها و هم به تجربیات عاطفی منفی پاسخ منفی دهد.

یکی از راه هایی که افراد روان رنجور سعی در کاهش یا جلوگیری از احساسات منفی دارند، مقابله اجتنابی است . برخی از نمونه‌های مقابله اجتنابی عبارتند از حواس پرتی، اجتناب از فعالیت‌ها یا موقعیت‌های برانگیزاننده اضطراب و درگیر شدن در رفتارهای ایمنی. حتی نگرانی ممکن است با مقابله اجتنابی همراه باشد، زیرا عملکرد نگرانی محافظت از فرد از تجربه مستقیم احساسات ناخوشایند است.

روان رنجوری

از آنجایی که مقابله اجتنابی به طور موقت ناراحتی را کاهش می دهد، ممکن است یک استراتژی بلند مدت خوب برای کاهش احساسات منفی به نظر برسد. اما اینطور نیست. در درازمدت، افرادی که از مقابله اجتنابی استفاده می‌کنند، اغلب عواطف تنفری مکرر یا شدیدتری را تجربه می‌کنند.

علاوه بر این، درگیر شدن در اجتناب رفتاری به این معنی است که فرصت های کمتری برای به چالش کشیدن باورهای اشتباه فرد وجود دارد. بنابراین، یادگیری اصلاحی هرگز اتفاق نمی افتد. به عنوان مثال، فردی که فوبیا از سگ دارد و همیشه از سگ ها دوری می کند، هرگز یاد نمی گیرد که بیشتر سگ ها بی ضرر هستند.

مدل جدیدی از اختلالات عاطفی

بنابراین، آنچه روان رنجورخویی و اختلالات عاطفی را حفظ می کند، «مقابله اجتنابی با انگیزه هیجانی» است. همانطور که نویسندگان خاطرنشان می کنند، “این واکنش انزجار آمیز به تجربیات عاطفی و مقابله اجتنابی ناشی از هیجان است که پل را از روان رنجوری به اختلالات عاطفی تشکیل می دهد و … مکانیسم عملکردی فرا تشخیصی اساسی برای همه اختلالات هیجانی است.”

اما ماهیت مقابله اجتنابی و احساسات خاصی که از آنها اجتناب می شود در افراد مختلف یکسان نیست. تجارب یادگیری منحصر به فرد یک شخص با محرک یا تمرکز تجارب عاطفی او در تعامل است، که باعث واکنش عاطفی منفی خاص می شود. این پاسخ، بسته به استعداد ژنتیکی فرد (یعنی سطح روان رنجوری آنها)، ممکن است منجر به اختلال عاطفی شود (یا اصلاً اختلال نداشته باشد).

فوبیا را در نظر بگیرید. تجارب یادگیری در ایجاد فوبیا مهم هستند. به عنوان مثال، یک کودک روان رنجور پس از گاز گرفتن توسط سگ دچار فوبیای سگ می شود، در حالی که کودک روان رنجور دیگر به جای مشاهده رفتارهای مضطرب والدین خود در موقعیت های اجتماعی دچار فوبیای اجتماعی می شود.

اختلالات عاطفی

در مورد فردی که به هیچ فوبیا یا بیماری روانی مبتلا نمی شود چطور؟ آیا این بدان معناست که فرد هرگز یک محرک بالقوه را تجربه نکرده است؟ اصلا. در واقع، محرک‌ها (مثلاً از دست دادن، تروما ) بسیار رایج هستند. به عنوان مثال، همانطور که بارلو و همکاران. توجه داشته باشید، از هر پنج نفر، چهار نفر افکار مزاحم OCD را تجربه می کنند و از هر سه نفر، یک نفر در هنگام استرس، حملات پانیک را تجربه می کند. اما افرادی که سطح پایینی از روان رنجوری دارند معمولاً قادرند به احساسات منفی که تجربه می کنند به روشی سالم و سازگارانه پاسخ دهند – بدون اجتناب یا سرکوب احساساتشان. بنابراین آنها به بیماری روانی مبتلا نمی شوند

با این حال، درصد کمی از جمعیتی که به OCD، اختلال هراس و سایر اختلالات عاطفی مبتلا می‌شوند، به روش‌های ناسازگارانه پاسخ می‌دهند: در این افراد، «وجود خلق و خوی روان‌رنجور همراه با تجربیات اولیه یادگیری… مستعد حساسیت به برخی موارد عاطفی می شود.» برای مثال، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال هراس به یاد می‌آورند که توسط والدین خود نسبت به «خطرات احساسات فیزیکی غیرقابل توضیح مانند ضربان قلب سریع» «حساس» شده‌اند.

به طور خلاصه، تمایز بین اختلالات روانی فقط با توجه به محرک ها – همانطور که دستورالعمل های تشخیصی (مثلاً DSM-5 ) انجام می دهند – شباهت های پیچیده بین این اختلالات عاطفی را نادیده می گیرد.

درمان اختلالات عاطفی

در مورد درمان، بارلو و همکارانش یک مداخله رفتاری شناختی به نام پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی ایجاد کرده اند . این پروتکل شامل هشت ماژول است:

هدف گذاری و حفظ انگیزه : شناسایی مشکلات و اهداف، بحث در مورد انگیزه تغییر، ارزیابی مزایا و معایب تغییر و غیره.

درک احساسات: یادگیری در مورد احساسات (به عنوان مثال، اضطراب، خشم ، احساس گناه )، و کارکردها، محرک ها و پیامدهای آنها.

آگاهی هیجانی ذهنی : افزایش آگاهی از احساسات، به ویژه به روشی متمرکز بر زمان حال و بدون قضاوت.

انعطاف‌پذیری شناختی: یادگیری تشخیص «تله‌های تفکر» (مثلاً فاجعه‌سازی )، و افزایش انعطاف‌پذیری شناختی با درگیر شدن در ارزیابی مجدد شناختی (یعنی تغییر نحوه تفکر فرد در مورد یک موقعیت).

مقابله با رفتارهای عاطفی: شناخت و جایگزینی رفتارهای هیجان محور ناسازگار (مانند تعلل ، اجتناب، آسیب رساندن به خود ).

درک و مقابله با احساسات جسمانی: قرار گرفتن مکرر در معرض احساسات ناخوشایند بدن (مانند ضربان قلب سریع، سرگیجه) برای افزایش تحمل احساسات.

قرار گرفتن در معرض احساسات: قرار گرفتن مکرر در معرض محرک های عاطفی، مانند احساسات و موقعیت های تهدید کننده، به منظور افزایش تحمل عاطفی.

شناخت دستاوردها و نگاه به آینده: بررسی پیشرفت بیمار و بحث در مورد برنامه های آینده برای حفظ دستاوردها.

درمان اختلالات عاطفی

همانطور که مشاهده می شود، به جای تمرکز بر محرک های اختلالات روانی خاص، پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی به آنچه در بسیاری از اختلالات عاطفی مشترک است می پردازد: تمایل به واکنش منفی به تجربیات هیجانی و تمایل به مقابله اجتنابی.

بر اساس یک بررسی اخیر، پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی در درمان اختلال شخصیت مرزی ، اضطراب، افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس (هم با و هم بدون آگورافوبیا)، اختلال وسواس فکری-اجباری و اجتماعی موثر به نظر می رسد.


 

روانشناس ایرانی در لندن

مشاوره آنلاین: چت آنلاین در ساعات پاسخگویی | جلسه اول مشاوره رایگان می باشد

اطلاعات تماس با روانشناس “مینو ایرانی” …

کانال تلگرام روانشناس مینو ایرانی @positive_thought_net


2021-10-cover-parental-burnout_tcm7-297729.jpg
29/اسفند/1402

تاثیر فرسودگی شغلی والدین

تحقیقات روانشناختی در مورد چگونگی تشخیص و غلبه بر فرسودگی شغلی چه پیشنهاد می کند ؟

Candice Roquemore Bonner، روانشناس بالینی در بیمارستان Brigham and Women’s Hospital در بوستون،شعبده بازی والدین در حین کار را به خوبی می شناسد. او با دو فرزندش به بوستون نقل مکان کرد تا در ژوئن 2020 اقامت خود را آغاز کند و تا زمانی که شوهرش بتواند به آنها ملحق شود، به تنهایی فعالیت می کرد. مدیریت حرفه‌ای رو به رشد و رفاه خانواده‌اش – همه در طول همه‌گیری جهانی – اغلب باعث می‌شد که منافع شخصی او نادیده گرفته شود. در نتیجه، او گفت که خستگی دائمی و تحریک پذیری در سطح بالا بخشی از برنامه روزانه او شده است.

روکمور بونر گفت: “من به مدت 5 سال با یک دانش آموز شاغل و والدینش مشغول بودم، بنابراین این یک عمل شعبده بازی دائمی بوده است.” اما امسال احساس فرسودگی شغلی من را افزایش داد زیرا به سادگی هیچ راه گریزی وجود نداشت.

ایالات متحده عمدتاً محدودیت‌های همه‌گیر را برداشته است (و برخی را برای محافظت در برابر نوع دلتای COVID-19 بازگردانده است). جشن های تولد در راه است ، ورزش های جوانان بازگشته است و خانواده ها از یک فعالیت به فعالیت دیگر می شتابند. اگرچه ممکن است این نور انتهای تونلی باشد که مردم مشتاقانه انتظارش را می‌کشیدند، اما والدین هرگز فرصتی برای بهبودی از فرسودگی شغلی همه‌گیر پیش از ورود به فاز جدید دلتا نداشتند – که فقط خطر آنها را برای مشکلات آینده افزایش می‌دهد.


strees-at-work-1200x461.jpg
29/اسفند/1402

در هنگام استرس و نگرانی نفس عمیق نکشید

دانشمندان معتقدند در هنگام استرس و نگرانی نفس عمیق نکشید .

دانشمندان معتقدند در هنگامی که شما احساس نگرانی و استرس می‌کنید کشیدن نفس‌های عمیق حال شما را بدتر می‌کند.

محققان متوجه شدند در هنگامی که شما علائم استرس و نگرانی از خود نشان می‌دهید تغییر شیوه نفس کشیدن تاثیر بهتری نسبت به درمان‌ها و داروهای روانی در کاهش علائم ناشی از این حالات دارند. با این روش هم‌چنین می‌تواند مردم را نسبت به حملات ترس و نگرانی در آینده بیمه کرد.

حملات ترس و استرس (panic attack) همراه با علائمی مانند افزایش ضربان قلب، عرق کردن کف دست و نفس نفس زدن بروز پیدا می‌کند. بیش از ۶ میلیون نفر در آمریکا به این حالت دچار هستند و به طور ناگهانی دچار استرس می‌شوند.

معمولا به انسان‌ها در هنگام نگرانی توصیه می‌شود که نفس عمیق بکشند، اما برای افرادی که دچار نفس نفس زدن‌های شدید می‌شوند این توصیه چندان خوب نیست. چرا که در این حالت معمولا انسان‌ها مقادیر زیادی دی‌اکسید کربن را از طریق تنفس خارج می‌کند که می‌تواند منجر به بروز حالاتی مانند سرگیجه یا بی‌حسی شود. در این هنگام احساس خفگی به انسان‌ها دست می‌دهد و به همین دلیل آن‌ها به طور ناخودآگاه سریع‌تر و عمیق‌تر نفس می‌کشند انجام این کار وضعیت را بدتر می‌کند.

دلیل بیولوژیکی

نفس نفس زدن به این دلیل نیست که آن‌ها کمبود اکسیژن پیدا کرده‌اند، بلکه دلیل اصلی این است که آن‌ها به یکباره حجم هوای زیادی را از راه دهان خارج می‌کنند.
به همین دلیل ‌کارشناسان روانشناسی معتقدند در این حالت به جای نفس‌های عمیق شما بهتر است نفس‌های سطحی و آرام بکشید.

به این ترتیب میزان دی‌اکسید کربن موجود در خون شما به حالت طبیعی باز می‌گردد و کم‌تر احساس تنگی نفس پیدا می‌کنید. اما دانشمندان معتقدند آموزش این تکنیک به افرادی که معمولا دچار نگرانی هستند چندان ساده نیست چرا که آن‌ها در این حالت معمولا احساس خفگی می‌کنند و به همین دلیل به طور ناخودآگاه شروع به کشیدن نفس‌های عمیق می‌کنند.

اما در صورتی که آن‌ها با تمرین کردن این روش را کنار بگذارند ظرف مدت کوتاهی می‌توانند به خود مسلط شوند و ترس را کنار بگذارند.


zeaq4daqudth.jpeg
29/اسفند/1402

باور های درست و غلط در باره افسردگی

همیشه باور های غلط غم و اندوه همواره در بین مردم وجود داشته است و جنبه فرهنگی در یادگیری این باورها معمولا بسیار مهم است و تاثیرات خود را می‌گذارد اما متاسفانه این باورها نه تنها به روند بهبودی و التیام یافتن شما از رنج عاطفی ناشی از فقدان کمکی نمی‌کند بلکه باعث مزمن شدن غم و اندوه می‌شود و بازگشت به روند عادی زندگی‌تان را با تاخیر مواجه می‌سازد. در اینجا به تعدادی از باور های درست و غلط در باره افسردگی اشاره میکنیم.

باور های درست و غلط در باره افسردگی

1. غلبه کار شدید بر افسردگی

افسردگی در مقطعی از زندگی حدود یک ششم از افراد تاثیر می گذارد، از اینرو راه حل های بومی و نیمه واقعی فراوانی در مورد این بیماری همگانی وجود دارد. یکی از عقاید چنین است : خودتان را درگیر کار کنید و احساس بهتری داشته باشید. برای نیمی از افسردگی ها ممکن است براستی کمک کننده باشد، اما افسردگی جانور متفاوتی است. پرکاری در واقع می تواند نشانه ای از افسردگی بالینی باشد، به خصوص در مردان.

2. این یک بیماری واقعی نیست

افسردگی یک بیماری جدی پزشکی و عامل عمده ناتوانی در بزرگسالان آمریکایی است. اما هنوز با یک غم و اندوه معمولی اشتباه گرفته میشود. شواهد بیولوژیکی این بیماری را می توان در اسکن مغز دید که نشان دهنده غیر طبیعی بودن سطح فعالیت است. مواد شیمیایی مهم مغز، که سیگنال های بین اعصاب را حمل میکند نیز به نظر می رسد در افراد افسرده، خارج از تعادل باشد.

3. حقیقت : مردان زیر رادار پرواز میکنند

ممکن است معشوقه و حتی دکتر، پی به افسردگی یک مرد نبرند. دلیلش این است که مردان کمتر از زنان، در مورد احساسات خود صحبت میکنند — و بعضی از مردان افسرده، غمگین و ناراحت به نظر نمی رسند. در عوض ، مردان ممکن است تحریک پذیر ، خشمگین ، و یا بی قرار باشند. حتی ممکن است با برخی افراد، درگیر شوند. بعضی از مردان سعی میکنند تا از طریق رفتار بی پروا ، مشروب ، یا مواد مخدر، با افسردگی کنار بیایند.

4. افسردگی فقط خود- دلسوزی است

فرهنگ ما، قدرت اراده و توان روانی را تشویق میکند و به کسی که به پشت افتاده و ناله میکند به سرعت برچسب میزند. اما افرادی که افسردگی بالینی دارند، تنبل نیستند و یا به سادگی برای خود دلسوزی نمیکنند. و نه توان آنرا دارند که افسردگی را دور کنند. افسردگی یک بیماری پزشکی است – یک مشکل بهداشتی که با تغییرات در مغز مرتبط است. مانند بیماری های دیگر، معمولا با درمان مناسب بهبود می یابد.

5. حقیقت : هر کسی می تواند افسرده شود

شاعر یا فوتبالیست ، خجالتی یا خوش مشرب ، هر کس با زمینه هر قومیتی میتواند دچار افسردگی شود. این بیماری در زنان دو باربر شایعتر از مردان است ، اما این احتمال وجود دارد که زنان بیشتر به دنبال کمک باشند. اغلب برای اولین بار در اواخر نوجوانی یا دهه 20 عمر مورد توجه قرار میگیرد، اما یک بخشی از آن می تواند در هر سنی بروز کند. اگرچه تجربه های شخصی می تواند محرک افسردگی یا بطور ناگهانی سبب بروز آن شود.

6. حقیقت : افسردگی میتواند به آرامی وارد شود

افسردگی می تواند به تدریج بروز کند، که تشخیص آن را نسبت به یک بیماری ناگهانی، سختر میکند. روز بد به یک روز کسل کننده تبدیل میشود و شما شروع میکنید به فرار از کار ، مدرسه ، و یا مناسبت های اجتماعی. به یک نوع از آن، dysthymia گفته می شود، می تواند برای سالها به عنوان یک بیماری دائمی و در سطح پائین باقی بماند– یک بی قراری بیصدا که مسیر زندگی و حرفه ای و روابط شما را تضعیف می کند. یا می تواند یک وضعیت شدید و عاجز کننده ای شود. با درمان آن، تسکین قابل توجهی در طول 4-6 هفته احساس میشود.

7.  برای ادامه زندگی از دارو کمک بگیرید

با وجود پچ پچ های موجود در مورد کتاب “”Prozac Nation ، دارو تنها ابزار مورد استفاده برای رفع افسردگی است. و درخواست کمک به این معنا نیست که برای استفاده از داروهای تجویزی، تحت فشار خواهید بود. در واقع ، مطالعات نشان می دهد که “گفتار” درمانی مانند داروها، برای افسردگی خفیف تا متوسط کارائی دارد. حتی اگر شما مجبور باشید از داروهای ضد افسردگی استفاده کنید، احتمالا برای تمام طول زندگی نخواهد بود. دکتر شما کمک خواهد کرد که تا در زمان مناسبی داروهایتان را متوقف کنید.

8.  افراد افسرده زیاد گریه میکنند

نه همیشه. بعضی از مردم هنگامیکه افسرده هستند، گریه نمی کنند و یا حتی عمل خیلی اندوهناکی انجام نمی دهند. در عوض آنها از لحاظ احساسی “تهی بودن” و ممکن است احساس بی ارزش و یا بی فایده بودن داشته باشند. حتی بدون علائم شدید ، افسردگی درمان نشده، مانع از زندگی پویا برای رسیدن به کمال و باعث خساراتی در خانواده میشود.

9. حقیقت : تاریخچه خانواده سرنوشت نیست

اگر افسردگی در شجره نامه شما وجود داشته باشد، امکان بالایی برای خطر ابتلا وجود دارد. اما این بدان معنا نیست که شما حتما به این اختلال دچار خواهید شد. افرادی که دارای سابقه خانوادگی هستند، می توانند به علایم اولیه افسردگی پی ببرند و بی درنگ اقدامات مثبتی انجام دهند—اعم از کاهش استرس ، ورزش بیشتر ، مشاوره و یا سایر درمانهای حرفه ای.

10. افسردگی بخشی از پیری است

یکی از اکثر افراد مسن چالش های پیری بدون افسردگی را بسر میبرند. اما هنگامی که رخ دهد ، ممکن است نادیده گرفته شود. سالمندان ممکن است غم و اندوه خود را پنهان کنند و یا نشانه های مبهم و متفاوتی داشته باشند، مانند اینکه : غذاها دیگرطعم خوبی نداشته باشند، دردها افزایش پیدا کنند، یا تغییر در الگوی خواب بوجود بیاید. مشکلات پزشکی ممکن است باعث افسردگی در سالمندان شود و افسردگی می تواند روند بهبودی حمله قلبی و یا عمل جراحی را آهسته کند.

11. حقیقت : افسردگی از زوال عقل ناشی میشود

در بزرگسالان مسن تر ، افسردگی می تواند ریشه اصلی مشکلات حافظه ، گیجی ، و در برخی موارد هذیان باشد. مراقبین و پزشکان، ممکن است به اشتباه این مشکلات را نشانه های زوال عقل ، و یا کاهش حافظه وابسته به سن بدانند. انجام درمان در اکثر افراد مسن مبتلا به افسردگی، مشکلات را برطرف میکند. روان درمانی به خصوص برای کسانی که نمی توانند یا نمی خواهند دارو مصرف کنند، مفید است.

12.صحبت کردن کارها را بدتر میکند

هرگز به افراد توصیه نشده است با صحبت کردن در باره مشکلات، موضوع را کش ندهند. امروزه ، شواهدی وجود دارد که با بحث های هدایت شونده توسط یک متخصص می توان کارها را بهتر ساخت. انواع مختلف روان درمانی با پرداختن به الگوهای تفکر منفی ، احساسات ناخودآگاه ، یا مشکلات رابطه، به درمان افسردگی کمک میکند. قدم اول صحبت کردن با یک متخصص اعصاب و روان است.

13. حقیقت : افکار مثبت ممکن است کمک کند

نصیحت قدیمی “به نکات مثبت هر چیزی تکیه کن” تبدیل به یک عملی شده است که می تواند مشکل افسردگی را آسان کند. به آن درمان شناختی – رفتاری گفته میشود (CBT). مردم راههای جدید تفکر و رفتار را یاد میگیرند. رفتار و خیالات منفی شناسایی و افکار خوش بینانه و خلق و خوی مثبت جایگزین میشود. استفاده تنها از CBT، یا بهمراه دارو میتواند برای بسیاری از مردم کارائی داشته باشد.

14.  ناخشنودی نوجوانان از روی سرشت

اگر چه بسیاری از نوجوانان بی حوصله و اهل بحث و جدل هستند ، و توسط فیلم “نیمه پنهان” اغوا میشوند، غصه داربودن یا تحریک پذیری طولانی برای نوجوانان طبیعی نیست. هنگامی که ناخشنودی بیش از دو هفته طول می کشد ، ممکن است نشانه افسردگی باشد — که در حدود یک نفر از هر 11 نوجوانان دچار میشوند. علائم دیگری که ممکن است نوجوان نیاز به کمک داشته باشد عبارتند از : غمگینی یا تحریک پذیری مداوم حتی با دوستان ، نداشتن هیچ لذتی از فعالیت های مورد علاقه ، یا افت ناگهانی در نمرات.

15. حقیقت : ورزش پزشک خوبی است

اکنون مطالعات خیلی خوب نشان می دهد که ورزش منظم و نسبتا شدید می تواند علائم افسردگی را بهبود ببخشد و مانند برخی از داروها، برای افراد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط موثر باشد. یکی دیگر از تقویت کننده خلق و خوی، ورزش کردن با یک گروه یا یک دوست خوب است که به حمایت های اجتماعی او افزوده میشود.

16. درمان افسردگی سخت است

حقیقت اینست که بسیاری از افرادی که اقدام به برطرف کردن افسردگی میکنند، موفق میشوند. در یک مطالعه بزرگ توسط موسسه ملی بهداشت روان ، نشانه های افسردگی 70 ٪ از مردم از طریق مصرف دارو از بین میرود — اگرچه نه همیشه با یک بار مصرف دارو. مطالعات دیگری نشان می دهد که ادغام مصرف دارو و گفتار درمانی، حتی بیشتر موثر است.

17. حقیقت : افسردگی همیشگی نیست

برخی از وقایع زندگی باعث ناراحتی یا ناامیدی میشود ، اما منجر به افسردگی بالینی نمی شود. غم و اندوه پس از مرگ ، طلاق ، از دست دادن شغل ، یا تشخیص یک بیماری جدی طبیعی است. یکی از نشانه های نیاز به درمان : غم مستمر هر روزه، در بیشتر اوقات روز. وقتی افراد بطور منطقی سختی های دوران را پشت سر میگذارند، معمولا می توانند آشفته و یا برای مدت زمان کوتاهی شاد شوند.

18. حقیقت : امید به روزهای بهتر واقعیت دارد

در اعماق افسردگی ، ممکن است مردم فکر کنند که هیچ امیدی برای زندگی بهتر وجود ندارد. این ناامیدی بخشی از بیماری است، نه یک حقیقت. با درمان ، به تدریج تفکر مثبت جایگزین افکار منفی میشود. همزمان با پیشرفت خلق افسرده، خواب و اشتها معمولا افزایش میابد. و افرادی که برای گفتار درمانی به یک مشاور مراجعه میکنند، ممکن است مهارت مقابله ای بهتری در برابر تنشهای زمین گیر کننده زندگی و درمورد باور های درست و غلط در باره افسردگی بیشتر اطلاعات کسب میکنند.


photo-1599999904650-eec3c4311622.jpg
29/اسفند/1402

تاثیر داروهای ضدافسردگی

داروهای ضدافسردگی در هر بیمار افسرده‌ای موثر نیستند. برای بسیاری ازافراد دچار افسردگی ملایم، به نظر می‌رسد تاثیر داروهای ضدافسردگی قابل توجه نباشد.با این حال برای افراد دارای افسردگی شدید، داروهای ضدافسردگی اغلب تاثیر قابل‌توجهی در بهبود حال فرد دارد.

گرچه این داروها عموما بر افسردگی ملایم موثر نیستند، این امر به معنای آن نیست که این داروها هرگز کمک‌کننده نیستند.

افسردگی بر هر فردی به طور متفاوت اثر می‌گذارد. اگر یک داروی ضدافسردگی علائم شما را برطرف می‌کند، ممکن است گزینه خوبی برای درمان شما باشد. اگرافسردگی ملایمی دارید، و داروی ضدافسردگی باعث بهبود شما نشده است، بدون مشورت با دکتر آن را قطع نکنید.

در بسیاری از افراد مشاوره روانی یا روان‌درمانی ممکن است به همان اندازه مصرف دارو موثر باشد.

تغییرات سبک زندگی- مانند کاهش استرس و ورزش منظم- نیز ممکن است در بهبودیشما نقش داشته باشند. بسیاری از بیماران از ترکیبی از روش‌ها سود می‌برند.

اگر علائم و نشانه‌های افسردگی در شما ظاهر شده است، آنها را نادیدهنگیرید. حتی افسردگی ملایم ممکن است بر لذت بردن شما از زندگی، کارکرددرسی یا شغلی شما و رابطه شما با افراد دیگر اثر بگذارد.

با دکترتان در مورد گزینه‌های درمانی در دسترس مشورت کنید تا شیوه‌ای که برای شما بهتر از همه است مشخخص شود.


pexels-photo-4889819.jpeg
29/اسفند/1402

پیش‌بینی وقوع خودکشی

خودکشی عمل یا رفتاری آگاهانه (عامدانه) است که انسان برای مردن انجام می‌دهد. اغلب خودکشی‌ها در اثر ناامیدی یا

قرارگیری در شرایط اختلال ذهنی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اعتیاد به الکل یا مواد مخدرروی می‌دهند.

مشکل‌های مالی، اشکال‌ها در روابط اجتماعی و دیگر شرایط نامطلوب نقش مهمی در این باره دارند. ما برای پیش‌بینی وقوع

خودکشی به شما کمک میکنیم.

هر ساله بیش از یک میلیون انسان در جهان خودکشی می‌کنند. خودکشی یکی از علت‌های مهم مرگ در نوجوانان و جوانان زیر۳۵ سال است.میزان خودکشی در مردان بیش از زنان است بر اساس یک تخمین هر ساله حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیون خودکشی

ناموفق وجود دارد

قضاوت در مورد خودکشی تحت تأثیر دیدگاه‌های فرهنگی مرتبط با موضوع‌های هستی‌گرایانه مانند دین، شرافت و معنای زندگی

است. در ادیان ابراهیمی خودکشی گناه (ضدیت با خدا) محسوب می‌شود، چون بنا به باور مذهبی، زندگی مقدس است.

برعکس در ژاپن در دورۀ سامورایی‌ها، خودکشی (هاراکیری)، به عنوان جبران شکست یا نوعی اعتراض، محترم شمرده

می‌شد. در قرن بیستم، خودکشی به صورت قربانی کردن خود، شکلی از اعتراض، و خودکشی کامیکازی و خودکشی انتحاری

شکلی از تاکتیک‌های نظامی یا تروریستی است. در مراسم خاکسپاری هندوها، بر اساس سنتی ساتی زن بیوه به خواست

خود یا تحت فشار اقوام شوهرش در مراسم سوزاندن جسد همسرش قربانی می‌شود

هم اکنون، خودکشی پزشکی (اوتانازی، یا حق مردن) یک موضوع اخلاقی بحث برانگیز در رابطه با کسانی است که همواره

بیمارند، درد بیش از حد دارند، یا کیفیت زندگی آنها در طی آسیب یا بیماری به پایین‌ترین حد خود رسیده است.

فدا کردن خود با هدف نجات دیگری و نه کشتن خود، در نظر دیگران خودکشی نیست، با این حال نظریۀ امیل دورکیم چنین

عملی را “خودکشی نوع دوستانه” می‌داند

خودکشی دهمین عامل مرگ در جهان استدر حدود یک میلیون نفر بطور سالانه بر اثر خودکشی می‌میرند بر اساس اطلاعات

سال ۲۰۰۷ خودکشی در سال ۲۰۰۷ با افزونی یافتن بر تعداد قتل تقریباً نزدیک به 2 به 1 و به عنوان یازدهمین عامل مرگ جلوتر

از بیماری‌های کبدی و پارکینسون قرار گرفت نرخ خودکشی در سراسر جهان، عمدتاً در کشورهای در حال توسعه، در پنجاه

سال اخیر ۶۰ درصد افزایش داشته است. مقدار نامتناسبی از خودکشی در جهان در قاره‌ی آسیا اتفاق می‌افتد، به طوری که در

حدود ۶۰ درصد کل خودکشی‌ها را در بر می‌گیرد. بر اساس گزارش WHOچین، هند و ژاپن د ر حدود ۴۰ درصد کل خودکشی‌های

جهان را شامل می‌شونددر آمریکا، نرخ خودکشی برای اولین بار در یک دهه رو به افزایش است. افزایش کلی میزان خودکشی

در بین سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ به طور عمده مرتبط به افزایش خودکشی در بین سفید پوستان ۴۰ تا ۶۴ ساله است.

 جنسیت و خودکشی

در جهان غرب مردها به مقدار بیشتری از زن‌ها بوسیله‌ی خودکشی می‌میرند، در حالیکه زن‌ها به مقدار بیشتری اقدام به

خودکشی می‌کنند. بعضی از باورهای حرفه‌ای پزشکی معتقدند که ریشه‌ی این مسئله از این واقعیت منشأ می‌گیرد که مردان

بیشتر علاقمندند تا با وسایل مؤثر و خشونت‌آمیز به زندگی خود پایان دهند، در حالیکه زن‌ها به طور اولیه از روش‌های با شدت

کمتر مثل مصرف بیش از حد دارو استفاده می‌کنند. در بیشتر کشورها، خودکشی در اثر مصرف بیش از حد داروها در دو سوم

خودکشی‌های زنان و یک سوم خودکشی‌های مردان دیده می‌شود

الکل و مصرف دارو

درایالات متحده 16.5 درصد خودکشی‌ها مرتبط با الکل است.الکلی‌ها پنج تا بیست برابر بیشتر تمایل به خوکشی دارند. در

حالیکه سوء مصرف سایر داروها ریسک را 10 تا 20 بار افزایش می‌دهند. در حدود 15 درصد الکلی‌ها خودکشی می‌کنند و 33

درصدخودکشی‌هایی که در سن زیر 35 سال اتفاق می‌افتد مرتبط با سوء مصرف الکل یا سایر داروهاست. بالاتر از 50 درصد

خودکشی‌ها مرتبط با الکل و داروهاست. در جوانی سو مصرف الکل و داروها تا حد 70 درصد در خودکشی ها نقش دارد

نرخ ملی خودکشی به طور مشخصی بین کشورها و در بین نژادها و قوم‌ها در یک کشور متفاوت استبرای مثال در ایالات متحده

در نژاد سفید غیر لاتین (non-Hispanic Caucasians ) نزدیک به 2.5 برابر تمایل به خودکشی نسبت به نژاد افریقایی آمریکایی یا

اسپانیایی (African Americans or Hispanics)دارند در بریتانیا میزان خودکشی در دو قسمت مختلف کشور بسیار متفاوت

است. برای مثال در اسکاتلند میزان خودکشی دو برابر انگلستان است

آمار خودکشی در جهان

 

مؤسسه آمار Nationmaster براساس اطلاعات سازمان ملل متحدCIAو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه بیشترین آمار

خودکشی در بین افراد ۱۵ تا ۲۴ ساله را مربوط به کشورهای: نیوزلند با آمار ۲۶.۷ نفر در هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در سال رتبه اول٬

فنلاند با ۲۲.۸ نفر رتبه دوم٬ سوئیس با ۱۷،۹ نفر رتبه سوم، کانادا با ۱۵ نفر رتبه چهارم و ایالات متحده با ۱۳.۷ نفر رتبه ششم

را دارا می‌باشند. منبع شورای بهداشت ملی آمریکا نیز خودکشی را ششمین عامل مرگ در این کشور اعلام کرده‌است

خودکشی در ایران

در ایران خودکشی به عنوان پنجمین علت سال‌های از دست رفته عمر رتبه بندی می‌شود و خودسوزی سومین رتبه سال‌های

از دست رفته عمر در بین زنان، پس از حوادث طبیعی مانند زلزله و سرطان پستان را به خود اختصاص داده است. شیوع

خودکشی حدود ۶٫۴۲ در هر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در سال در ایران بوده است. بر اساس داده‌های بدست آمده مربوط به سال ۱۳۸۲ از

مجموع ۴۲۶۷ مورد خودکشی در ایران، ۳۴٫۲٪ بوسیله به دار آویختن، ۲۷٪ بوسیله خودسوزی(که ۷۱٪ آن متعلق به زنان و با

متوسط سنّ ۲۹ سال است و میزان آن در بخش‌های حاشیه نشین و استان‌های مرزی کشور بالاتر است.)، ۱۸٫۸٪ بوسیله

مسموم کردن خود با سم یا داروهای شیمیایی، ۴٫۶٪ بوسیله سوء مصرف دارو و مواد مخدر، ۳٫۴٪ بوسیله شلیک گلوله، ۰٫۷٪

بوسیله غرق کردن خود، ۰٫۳٪ بوسیله سقوط و ۱۰٫۹٪ با سایر روش‌ها بوده است. برپایه نظر متخصصین صاحب نظر در ای

رشته، خودسوزی مهمترین روش قابل پیشگیری در ایران می‌باشد.

در مطالعه‌ی گسترش و بررسی ریسک فاکتورهای خودکشی با استفاده از پرسش‌نامه Supre-miss سازمان بهداشت جهانی،

در شهر کرج که در میان ۵۰۰ زن که به طور تصادفی انتخاب شده بودند انجام شده است، گسترش تفکر، نقشه و تلاش برای

خودکشی در طول زندگی در میان این جمعیت را به ترتیب ۱۴٪، ۶٫۶٪ و ۴٫۱٪ گزارش نموده است .تعداد مصرف کنندگان تنباکو و

مبتلایان به ناتوانی‌های جسمی و روحی مزمن به طور مشخصی در میان اقدام کنندگان به خودکشی بالاتر بوده‌اند. این مطالعه

سن پایین، مصرف تنباکو و ناتوانی مزمن جسمی و روحی را عوامل خطر اقدام به خودکشی می‌داند

پیش‌بینی وقوع خودکشی

خودکشی، ناشی از شبکه‌ی پیچیده‌ای از علل و عوامل مزمن است که به مدل تئوری چند فاکتوری ای برای پیش گویی موارد

آینده احتیاج دارد. همچنین نیازمند مداخله‌های همه جانبه ای برای کاهش استرسزاهای فردی و اجتماعی است. هرگونه

اقدامی در راستای پیشگیری و درمان خودکشی باید کاملا مبتنی بر ریسک فاکتورها و علل خودکشی باشدمطالعه ای در میان

جمعیت 15 تا 55 سال نشان میدهد که زنان، افرادی که در گذشته ازدواج کرده اند، افراد جوانتر از 25 سال، افراد با تحصیلات

پایین و کسانی که سابقه ی یک یا چند اختلال روانی DSM ШR داشته اند با احتمال بیشتری از همتایانشان انگاره پردازی

خودکشی را عنوان میکنندریسک فاکتورهای زیادی مانند جنس، سن، طبقه ی اجتماعی پایین، نداشتن تحصیلات، اختلالات

مغزی، مشکل‌های پزشکی واسترس شدید، برای خودکشی در نظر گرفته شده اند. از هم پاشیده بودن خانواده که با شاخص

هایی مانند جدایی، دعواهای خانوادگی، استرس، طلاق یا مشکل‌های قانونی والدین مشخص میشود نیز با خودکشی مرتبط

دانسته شده است20 سال قبل فاربرو و مک کینون مطالعه ای بر 54 بیماری که خودکشی نموده بودند و مقایسه ی آنها با گروه

کنترل را انجام دادند. نتایج نشان میداد که احتمال اقدام مجدد این افراد به خودکشی 5 برابر جمعیت کنترل بوده است. اما با

توجه به اینکه احتمال اقدام به خودکشی در جامعه بسیار پایین است، احتمال ذکر شده برای خودکشی بسیار پایین تر از آن

است که لازم باشد اقدام درمانی برای چنین افرادی در نظر گرفته شود. علی رغم ناتوانی ما برای پیشگویی دقیق اینکه چه

کسی خودکشی خواهد کرد تعدادی نمای بالینی وجود دارد که با افزایش احتمال خودکشی همراه است . بک چند مورد از آنان

را ذکر کرده است که شامل: بیان افکار خودکشی، دارا بودن بیماری روان خصوصا افسردگی واسکیزوفرنی، الکل و سوء مصرف

مواد، بیماریهای جسمی، انزوای اجتماعی و در دسترس بودن وسائل خودکشی میباشدیافته های اتوپسی روانی آمریکا و اروپا

نشان میدهد که بیش از 90% خودکشی های کامل در میان بالغین با اختلال‌های سایکوتیک یا اختلالات اعتیادی مرتبط بوده

است . متاآنالیز در سال 1966 نشان داد که از میان 44 اختلال شایع شناخته شده ذهنی، 36 تا ریسک خودکشی را

مشخصا بالا میبرند، تنها استثنا عقب ماندگی ذهنی و دمانس است. ریسک خودکشی برای اختلالات فانکشنال بیشتر و در

اختلالات ارگانیک کمتر بود، اختلال سوء مصرف مواد در میانه ی این دو گروه قرار داردپزشکان کارآزموده نسبت به مطلبی که

پیش درآمد خودکشی است آگاه اند. این مطلب توسط مورگان با عبارت زیبای” غریبه شدن بدخیم نهایی”، که دنباله ایست

ازعودهای مکرر بیماری و عدم پاسخ به درمان اشاره دارد. رخ دادن چنین وقایعی باعث میشود فرد عمیقا احساس کند که

خانواده و درمانگر دیگر با وی همدردی نمیکنند و از وی منزجر اند این واقعیت که بعضی از این یافته های بالینی “فاکتورهای

مرتبط با زمان” اند نیز توسط فاوسل تایید شده است. مثلا احتمال خودکشی طی سال اولِ ابتلا به افسردگی ماژور با وجود

حمله ی هراس، اختلالات اضطرابی همراه، اختلال تمرکز، بی خوابی، مصرف متوسط الکل و بی میلی زیاد میشود در حالی که

احتمال خودکشی در این بیماران بعد از 1 سال در صورت وجود عواملی مانند افسردگی ماژور، ناامیدی شدید، انگاره پردازی

خودکشی و سابقه ی خودکشی قبلی افزایش مییابد در مطالعه ای که به مقایسه ی بیماری های روانشناختی با عوامل خطر

اجتماعی و رفتاری در بروز رفتار خودکشی در میان 50465 مرد جوان در حال خدمت سربازی می پردازد. این نتیجه ذکر شده

است که تشخیص روانشناسی منجر به بستری، قویترین عامل پیش گویی کننده ی خودکشی میباشد. تشخیص روانشناسی

بدون نیاز به بستری رابطه ی مستقیمی با افزایش احتمال خودکشی ندارد. مواردی مانند پس زمینه ی اجتماعی ضعیف،

رفتارهای منحرف، مصرف مواد و روابط بین فردی شکست خورده، حتی بعد از کنترل بیماری روانی باعث افزایش قابل توجه در

ریسک خودکشی میشوند.

روانشناسی رفتار خودکشی

فروید اولین کسی بود که به خودکشی نگاهی روانکاوانه و روانشناسانه انداخت.او خودکشی را نوعی خشم فرو خورده می

دانست که مجال بروز نداشته است. جستجو برای یافتن متغیرهای روانی مرتبط با رفتار خودکشی تاریخی طولانی دارد. ویژگی

هایی مانند رفتار تکانشی، تفکر سیاه-سفید، حل مسئله، حافظه ی ثبت کننده ی خود-زندگینامه و ناامیدی با خودکشی مرتبط

دانسته شده اند.

رفتار تکانشی

رفتار تکانشی یکی از مهمترین خصوصیاتی است که باعث بروز رفتار های خود تخریبی میشود. مطالعه ای نشان میدهد که

بیش از 50% اقدام‌های به خودکشی غیر مرگ آور ناشی از رفتاری تکانشی بوده اند، افراد تحت بررسی در این مطالعه ذکر

کرده اند که تنها در حدود یک ساعت قبل از اقدام به خود کشی به فکر آن افتاده بوده اند . آمار مبادرت به خودکشی در تیپ

های شخصیتی ضد اجتماعی و مرزی بیشتر بوده است. علت این امر در ناپایداری عاطفی، رفتارهای تکانشی، خشم،

حسادت، تحمل اندک در زمان محروم شدن و یا بی هدفی می تواند باشد.

تفکر دوبخشی

تفکر دوبخشی، به تفکر سیاه-سفید اشاره دارد. قسمت عمدۀ کار در این زمینه توسط نیرینجر انجام شده است او در دو مطالعه

به این نتیجه رسید که شیوع تفکر سیاه-سفید در بین اقدام کنندگان به خودکشی بیش از گروه کنترل است. او نتیجه گرفت که

این افراد نوعی طرز تفکر دارند که او آن را “سرحدی” نامید. این افراد تفکری خشک‌تر از افراد عادی دارند و اگر امری را در زندگی

ناخوشایند یابند، کاهش یا تغییر انتظاراتشان را امری ناممکن تصور می‌کنند. بنابراین وقتی با شرایط مشکل‌زا مواجه می‌شوند،

شرایطشان را دارای امکانات کمتری برای رهایی یا تغییر می‌یابند

حل مسئله

مطالعه ای که توسط لینهان در 1987 بر اقدام کنندگان به خودکشی انجام شد نشان داد که این افراد در حل مسئله غیرفعال و

وابسته‌تر از گروه کنترل‌اند

حافظه‌ی ثبت کننده‌ی خود-زندگی نامه

نیرینگر و لونسون به رابطه‌ی مهم بین تجربه‌های زندگی (به عنوان منبع الهام برای حل مسائل زندگی) و رفتارهای خود-تخریب

گرایانه می‌پردازند. ویلیامز در 1996 نشان داد که افراد افسرده و اقدام‌کنندگان به خودکشی در به یاد آوردن واقعه‌ای خاص که

کلید حل یک مسئله است ضعیف عمل می‌کنند. این افراد تمایل دارند که وقایع را به صورت خلاصه و کلی به یاد بیاورند. برای

مثال وقتی از آن‌ها درخواست می‌شود که واقعه‌ای خاص مرتبط با کلمه “خوشحالی” را تعریف کنند، خواهند گفت :”وقتی

تنهایی به پیاده‌روی می‌روم” این افراد واقعه‌ای کلی را به جای اشاره به واقعه‌ای مشخص مانند “وقتی در میان جنگل شمال با

پسرم در شهریور ماه قدم می‌زدم” بیان خواهند نمود. نکته‌ی مهم تأثیری است که این طرز تفکر بر حل مسئله می‌گذارد. نقص

در به یاد آوردن گذشته با عدم توانایی در “به تصویر کشیدن آینده” واضحاً مرتبط است. افراد افسرده و افراد اقدام‌کننده به

خودکشی در حل مسئله ضعیف‌اند زیرا در بازنمایی خاطره‌ای خاص ناموفق‌اند

ناامیدی

آبرامسون ناامیدی را این گونه تعریف می‌کند: انتظار آنکه شرایط مثبت اتفاق نخواهد افتاد یا اتفاق‎های بد رخ خواهد داد. در تعریف

دقیق‌تر خود می‌گوید: علامت اصلی کاهش انتظار وقوع پیشامدهای خوب خواهد بود نه پیش بینی اتفاق‌های بد.اگر فردی

احساس شکست بکند در حالی که امکان محدودی برای فرار از شرایط داشته باشد، وی بسیار آسیب پذیر می‌شود. اما

فاکتوری که چنین شرایطی را تبدیل به شرایط خودکشی می‌کند، عدم وجود هیچ‌گونه راهی برای فرار است: پیش بینی اینکه

هیچ چیز در آینده عوض نخواهد شد. از مدت‌ها قبل ناامیدی را پل رابط افسردگی و خودکشی می‌دانسته‌اند. کارهای جدیدتر

نشان می‌دهد، تفکر خشک، تفکر سیاه-سفید و ناتوانی در حل مسئله در ایجاد خودکشی نقش بازی می‌کنند. دیکسون

ناامیدی را پل واسط ناتوانی در حل مسئله و فکر خودکشی می‌داند. رفتار خودکشی: ناله‌ای از درد سال‌ها این گونه تصور

می‌شد که خودکشی منجر به مرگ و رفتارهای خودآسیب زننده‌ی غیرمرگ‌زا، احتیاج به مدل‌های متفاوتی برای توصیف دارند.

زیرا علاوه بر تفاوت در نتایج، تفاوت‌هایی در توزیع سنی، جنسی و افزایش و کاهش شیوع در دوره‌های زمانی مختلف در دو گروه

دیده می‌شود. اما آیا می‌توان از این تفاوت‌ها نتیجه گرفت که دو رفتار به دو توضیح متفاوت احتیاج دارند؟ ویلیام پیشنهاد می‌کند

که باید خودکشی را (چه منجر به مرگ بشود و چه نه) به عنوان ” فریادی از درد” در نظر بگیریم. خودکشی تلاشی است برای

فرار از بند (“پرنده‌ی زندانی” در بیان سوسیوبیولوژیک)؛ احساسی از “مغلوب شدن” به همراه “زندانی شدن”. احساس مغلوب

شدن می‌تواند ناشی از شرایط خارجی(روابط فردی مشکل‌دار، بیکاری، استرس‌های شغلی) و یا طوفان‌های غیرقابل کنترل

درونی باشد. چگونه این مدل منشأ هر دو رفتار –خودکشی مرگ‌آور و خودآسیب رسانی غیرمرگ‌آور- را توضیح می‌دهد؟ بر

اساس این تئوری فرد از اینکه چه درجه‌ای از “پتانسیل فرار” از شرایط درونی و بیرونی استرس‌زای فعلی وجود دارد آگاه است.

اگر راه فرار بسته باشد، طیفی از رفتارها سر خواهد زد که خودکشی یکی از آن‌ها است. اگر راه فرار در معرض تهدید باشد اما

هنوز کاملاً مسدود نشده باشد، فرد وارد فاز سایکوبیولوژیکی می‌شود که در آن تلاش برای فرار با خصوصیاتی مانند سطح

فعالیت بالا، خشم، “اعتراض” و “واکنش‌های برق آسای شدید” مشخص می‌شود. مرحله‌ی بعد مرحله‌ی تهدید و

“مغلوب‌شدگی” و ناامیدی است. اقدام به خودکشی مرگ‌بار و خودکشی تمام شده نشان دهنده‌ی “فریاد دردی” است از طرف

انسانی که کاملاً احساس مغلوب شدن بدون داشتن هیچ گونه راه فرار می‌کند. این رفتار بسیار مشابه پاسخ اولیه‌ی انسان‌ها

و حیواناتی است که رابطه‌ی محافظت کننده‌ای را از دست می‌دهند. مدل “فریادی از درد” بر المان‌های “واکنشی” بودن رفتار

خودکشی و شرایط معینی که منجر به آن می‌شود تأکید دارد. درحالی که مدل قدیمی‌تر “فریاد کمک خواهی” بر المان‌های

“ارتباطی” حاصل از این رفتار تأکید می‌نمود. این فریاد تنها به صورت ثانویه تلاشی برای درخواست کمک است. با وجود اینکه

کمک خواهی ناشی از آن تاثیرهای مهمی دارد. اما رفتار به منظور کمک خواهی بر انگیخته نمیشود و به آن وابسته نمیباشد.

به بیان دیگر این رفتار یک “وسیله” نیست.

افسردگی و اضطراب

4.1% جمعیت عادی (2.2% مرد و 4.1% زن) در زندگی خود اقداماتی برای خودکشی انجام خواهند داد. تنها 2 نفر از 18 نفری

که دست به این اقدام میزنند با استفاده از معیارهای DSM تشخیصی نخواهند داشت. موارد با افسردگی ماژور خالص احتمال

بارز بیشتری برای اقدام به خودکشی از موارد بدون تشخیصDSM ندارند. ولی موارد با افسردگی ماژوری که در طول زندگی

اختلال اضطرابی نیز داشته اند به طور مشخص درصد بیشتری از موارد خودکشی را شامل میشوند. این مطالعه نشان میدهد

که همراهی افسردگی و اضطراب، و نه افسردگی تنها، ریسک فاکتوری برای پیش‌بینی وقوع خودکشی میباشد

روش‌های خودکشی

روش های عمده خودکشی به طور چشمگیری در بین کشورهای مختلف متفاوت است. روش های عمده در مناطق متفاوت

شامل حلق‌آویزکردن، مسمومیت با آفت کش‌ها، و اسلحه‌ی گرم هستندیک مرور بر ۵۶ کشور در سال ۲۰۰۸ که بر اساس داده

های سازمان بهداشت جهانی (WHO)در مورد میزان مرگ و میر بود نشان داد که حلق آویز کردن شایع ترین روش خودکشی

دراغلب کشورهای جهان است  که شامل ۵۳ درصد از خودکشی مردان و ۳۹ درصد از خودکشی زنان می شود  ۳۰ درصد

خودکشی های جهانی بر اثر مسمومیت با حشره کش هاست.مقدار استفاده از این روش به طور بارزی از ۴ درصد در اروپا تا

بالای ۵۰ درصد در منطقه ی اقیانوس آرام متفاوت است.در ایالات متحده ۵۲ درصد از خودکشی ها شامل استفاده از اسلحه ی

گرم است.خفگی (برای مثال خفگی با کیسه) یا مسمومیت نیز نسبتا شایع هستند و همراه با یکدیگر حدود ۴۰ درصد

خودکشی های ایالات متحده را شامل می شوند. سایر روش ها مثل پریدن از بالای ساختمان یا پل، از پنجره به بیرون پریدن،

ایستادن در جلوی قطار، برخورد با اتومبیل، قطع رگ(قطع رگ مچ دست یا گلو)، غرق شدن عمدی، خودسوزی، خودکشی با

برق، گرسنگی عمدی، مسمومیت با داروهای خواب آور، و یا نوشیدن آب نمک بسیار غلیظ  است.افرادی نیز ممکن است به

طور عمد فرد دیگری را به اقدام مرگبار علیه خود تحریک کنند مثل خودکشی با پلیس. عبارت، درمعرض خودکشی بودن یا نبودن

عامل خطر برای اقدام به خودکشی است و میتوانیم احتمال یا پیش‌بینی وقوع خودکشی را داد. مورد اختلاف استیک مطالعه در

سال ۱۹۹۶ قادر به یافتن ارتباطی بین شیوع خودکشی در بین دوستان نشددرحالیکه مطالعه ای در سال ۱۹۸۶ دریافت که

میزان خودکشی در ادامه ی بخش تلویزیونی اخبار مرتبط با خودکشی افزایش یافت.

انواع خودکشی

  • خودکشی ناخواسته
  • خودکشی تقلیدی
  • خودکشی ترحمی
  • خودکشی اجباری
  • خودکشی اینترنتی
  • خودکشی دسته‌جمعی
  • خودکشی آیینی
  • حمله انتحاری
  • خودکشی با قرار قبلی
  • خودکشی نوجوانان
  • خودکشی به علت احساس گناه
  • خودکشی به علت ترس
  • خودکشی به علت شکست عشق
  • خودکشی ایدئولوژیکی

عوامل خطر برتی پیش‌بینی وقوع خودکشی

بیماری های ذهنی، اعتیاد و عوامل اجتماعی- اقتصادی، برخی از عوامل مرتبط با ریسک خودکشی هستند. با وجود عوامل

بیرونی مانند حوادث ناگوار که خود محرک خودکشی اند نمی توان یک عامل را بطورمستقل برای ریسک خودکشی و پیش بینی

وقوع خودکشی درنظرگرفت. موضوع خودکشی و اقدام به خودکشی در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود معطوف کرده است.

یکی از علل عمده ی آن افزایش قابل توجه خودکشی در میان جوانان، خصوصا مردان بوده است که در بسیاری از کشورها

گزارش شده است اقدام موفق به خودکشی در میان مردان 2-3 برابر زنان است، در حالی که اکثریت اقدام کنندگان به

خودکشی های ناتمام را زنان تشکیل میدهند.

مرد بودن پیش‌بینی وقوع خودکشی موفق و زن بودن ریسک فاکتور اقدام به خودکشی محسوب میشود. در تقریبا تمام

کشورهای اروپایی اغلب کسانی که برای خودکشی تلاش کرده اند جوانان سن 15 تا 24 سال بوده اند. با این حال افزایش

علاقه به رفتارهای خودکشی در میان گروه افراد مسن نیز دیده میشود. توجه به این گروه سنی که در اکثر کشورها همچنان

بالاترین درصد خودکشی را به خود اختصاص میدهند، توجه درمانگران به سمت اهمیت افسردگی و نقش قابل درمان آن در اقدام

به خودکشی را میطلبد مطالعات فراوانی با رویکردهای روانشناسی، روانپزشکی، علوم اجتماعی، بیولوژی و ژنتیک در زمینه ی

خودکشی انجام شده است. بیشترین توجه محققان به بررسی ریسک فاکتورهای خودکشی در گروه های دموگرافیک و بیماران

خاص تخصص یافته است.


positive-thought.netdelshore-1.jpg
29/اسفند/1402

اضطراب و تشویش چیست؟

این یک تصور اشتباه رایج است که ” افرادی که اظطراب و تشویش دارند معمولا ضداجتماعی، کم توجه و یا بیش از حد دراماتیک هستند “. بلکه واقعیت این است که این‌ اشخاص همه چیز پیرامون‌شان را آن‌قدر تحلیل می‌کنند که نمی‌توانند از عهده پاسخ بسیاری از پرسش‌ها و اطلاعات سنگین به‌طور همزمان برآیند.


Angst-soziale-Phobie-1024x682-1024x640.jpg
29/اسفند/1402

اختلال اضطراب

اختلال اضطراب یک اختلال اضطراب شایع شامل نگرانی، پریشانی و عصبانیت شدید است. خلاف فوبیا، که ترس از موقعیت یا چیزی مشخص است، اضطراب فراگیر احساسی کلی و بی قراری نامعینی است که سراسر زندگی را فرا می گیرد‎.


6419UNILAD-imageoptim-sad-man.jpg
29/اسفند/1402

رابطه افسردگی و بیکاری

رابطه افسردگی و بیکاری افرادی که پس از مدتی کار کردن، به دلایل مختلف بیکار می شوند، علاوه بر مشکلاتی که برای پیدا کردن شغل تازه پیدا می کنند، با افسردگی ناشی از احساس بیکاری نیز مواجه می شوند. زنان خانه دار به شدت در معرض ابتلا به افسردگی ناشی از بیکاری قرار دارند.


پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo