لطفا صبر کنید ...

آنچه درباره زوج درمانی نمی دانستید

1542192339_Z9lU2.jpg

آنچه درباره زوج درمانی نمی دانستید

آنچه درباره زوج درمانی نمی دانستید زوج‌ درمانی ممکن است به‌وسیله روان‌ پزشکان، روان‌ شناسان، مددکاران اجتماعی بالینی، پرستاران روان‌ پزشکی، که دوره‌ های مخصوص این کار را دیده‌ اند، انجام شود.

فرض درمانگری که در این حوزه کار می‌ کند، این است که ناراحتی و ناشادمانی

که یک زوج با آن رو به‌ رو هستند، چیزی بیش از مشکلات و علایم شخصی آنهاست.

زوجی که به درمانگر مراجعه کرده‌ اند ممکن است در مورد فاصله‌ گیری عاطفی، نزاع بر سر قدرت،

اشکال در ارتباط برقرار کردن، حسادت،‌ خیانت و عدم ارضای جنسی و خشونت شکایت داشته باشند.

درمانگر به زوج کمک می‌ کند که زندگی‌ مشترک‌ شان را مورد بررسی قرار دهند و تصمیم بگیرند که چه تغییراتی لازم است.

آنها سعی می‌ کنند سوء‌ تفاهم‌ های دوجانبه، انتظارات غیرمعقول، و تصورات بیان‌ نشده‌ ای

را که باعث تداوم تعارض میان آن دو می‌ شود، برطرف‌ کنند.

نظریه سیستم‌ های خانواده زمانی نظریه غالب در این حوزه بود و هنوز هم به عنوان یک راهنمای کلی

برای زوج‌ درمانگرها تاثیرگذار است. این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنش که محیط خانواده را ایجاد

و تقویت می‌ کنند، تاکید دارند. در یک زوج ناشاد، این سیستم در برابر تغییرات مقاومت می‌ کند،

زیرا به یک تعادل ناسازگارانه رسیده است، درست به همان صورتی که علایم شخصی ممکن است

در برابر تغییرات مقاومت کنند، زیرا باعث می‌ شوند تعادل عاطفی فرد حفظ شود. زوج ممکن است

به‌ طور نا آگاهانه قواعدی برای خودشان گذاشته باشند که درست عمل نمی‌ کند.

درمانگر به زوج کمک می‌ کند که با این قواعد و الگوها آشنا شوند تا بتوانند آنها را تغییر دهند.

گاهی اوقات هر یک از طرفین تقاضاهای بیش از حدی از دیگری –از لحاظ ارایه خدمت، مراقبت یا محافظت-دارد.

زوج‌ درمانگر‌ها ممکن است بر کنش‌ های اختصاصی متمرکز شوند که علایم فردی را تشدید کند،
یا ممکن است آنها یکی از زوجین را به یک درمانگر جایگزین معرفی کنند.

هنگامی که دو نفر به خوبی چه به صورت کلامی و چه غیرکلامی، ارتباط برقرار نمی‌کنند،

هریک از آنها ممکن است فکر کند که طرف مقابلش اصول معینی را پذیرفته است، در حالی که این‌ طور نیست.

برای مثال، شوهر فکر می‌ کند زنش پذیرفته است که او تا هر زمانی که فکر می‌ کند ضروری است، می‌ تواند

سر کار بماند، اما زن فکر می‌ کند که شوهرش بدون اظهار این مساله، پذیرفته است که در هنگام شام

در خانه باشد. این وعده‌ های اظهارنشده سوء‌ تفاهم‌ انگیز که ناشی از مشکل ارتباطی طرفین است،

ممکن است امور جنسی، وضعیت مالی خانواده یا تعداد فرزندان را در برگیرد. درمانگرانی که بر اساس

نظریه سیستم‌ های خانواده عمل می‌ کنند، اغلب از مفهومی به نام «پیوند دوگانه» استفاده می‌ کنند،

موقعیتی که هنگامی ایجاد می‌ شود که طرفین یک زوج پیام‌ های متناقض به هم می‌ فرستند- پیامی

که آن را بیان می‌ کنند و پیام متناقضی که از طریق ارتباط خاموش عاطفی اظهار می‌ کنند. چنین زوجی اگر بخواهند تا رابطه

خود را حفظ کنند،‌ نباید این تناقض را بپذیرند یا به مقاصد پنهانی آن پاسخ دهند. برای مثال، ممکن است

یکی از طرفین از دیگری بخواهد که از لحاظ عاطفی به او نزدیک‌ تر شود،‌ اما هنگامی که طرف مقابل

سعی دارد به او نزدیک شود،‌ خود را انعطاف‌‌ ناپذیر نشان ‌دهد.

هنگامی که طرف دوم با این واکنش خود را عقب می‌ کشد، طرف اول به او می‌ گوید:

«چه‌قدر سرد هستی؟!» طرف دوم در این حال پاسخی ندارد و این کار درنهایت به انزوای بیشتر طرف اول می‌ انجامد.

در نهایت، برای افرادی که به این طریق ارتباط برقرار می‌ کنند- یا درواقع ارتباط برقرار نمی‌ کنند- مشکل است

چیزی را که منظورشان است بیان کنند، منظور طرف مقابل را بفهمند، یا حتی احساسات واقعی

را از احساسات ساختگی تشخیص دهند.

آنچه درباره زوج درمانی نمی دانستید
آنچه درباره زوج درمانی نمی دانستید

زوج‌ درمانی رفتاری

رفتار درمانی زوج‌ ها سه نوع کمک را برای آنها فراهم می‌ کند: تبادل رفتاری، تعلیم دادن ارتباط، و آموزش مشکل‌‌ گشایی.

در تبادل رفتاری، به هر یک از زوجین کمک می‌‌ شود تا یک تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند

و طرفین موافقت می‌ کنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند. درمانگر آنها را تشویق می‌ کند تا آخر

به این تعهد خود وفادار بمانند و نسبت به هم احترام نشان دهند. تعلیم ارتباط به زوج نشان می‌ دهد تا

چگونه با حساسیت به یکدیگر گوش دهند و نیازهایشان را بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند. در آموزش

مشکل‌ گشایی، زوج یاد می‌ گیرند چگونه موضوعاتی را که تعارض ایجاد می‌ کنند، شناسایی کنند،

راه‌ حل‌ های اختصاصی را پیدا کنند، به مذاکره بپردازند و مصالحه کنند. درمانگران رفتاری، چه در حین

جلسات درمانی و چه در تمرین‌ های خانگی ممکن است تکالیفی را برای زوجین تجویز کنند که الگوهای

ناسازگارانه را برای آنها روشن می‌ کند. بسیاری از رفتار درمانگرها همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن

زوجین به رفتار نامطلوب را اصلاح کنند. آنها ممکن است از شیوه بازسازی شناختی استفاده کنند – که در آن،

تفسیر هر یک از طرفین از رفتارهای طرف مقابل تغییر داده می‌ شود. زوجین می‌ آموزند که از کلماتی مانند

«همیشه» و «هرگز» استفاده نکنند، پیش از متهم کردن دیگری شواهد را بررسی کنند، و عواقب زندگی

براساس فرضیاتی پوشیده را که به درستی آنها اطمینانی نیست، مورد ملاحظه مجدد قرار دهند

(مانند این عقیده که شما هرگز نباید در برابر همسرتان خشمگین شوید).

زوج‌ درمان روان‌ پویشی

درمانگرهای روان‌ پویشی معتقدند شیوه‌ای که زوج‌های بزرگسال با یکدیگر رفتار می‌ کنند،

به شدت تحت تاثیر الگوهایی است که در دوران کودکی آنها تثبیت شده است-درس‌ هایی

که اغلب به صورت ناخودآگاه در خانواده‌ ای که در آن بزرگ شده‌ اند به آنها آموخته شده است.

درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنش‌ های دفاعی که آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند، تاکید دارد.

واکنش‌ های دفاعی مانع ابراز کامل این امیال می‌ شوند یا آنها را به سوی دیگر منحرف می‌ کنند.

زوج‌ درمانگران روان‌ پویشی توجه خاصی بر «همانندسازی فرافکنانه»-واکنشی دفاعی که شامل نسبت دادن امیال
و تکانه‌ های خود شما به طرف مقابل‌ تان و رفتار کردن به نحوی به پاسخ‌ هایی را برانگیزد که شما را متقاعد کند، این نسبت ‌دادن درست است.

شوهری که نمی‌ تواند وابستگی و ضعف خود را تحمل کند و با انعطاف‌نا‌‌پذیری و سلطه‌ جویی

به عنوان بیانی از قدرت سعی می‌ کند به جبران مفرط این خصوصیت خود بپردازد. این رفتار شوهر

ممکن است به رفتار وابسته و انفعالی در همسرش بینجامد-که او می‌ تواند هم با آن همذات‌ پنداری کند

و در عین حال از آن احساس تلخ‌ کامی کند. به عقیده روان‌ درمان‌ گران روان‌ پویشی، چنین الگوهای مکملی

اغلب از روابط دوران کودکی با والدین سرچشمه می‌ گیرد.

اگر همه چیز درست پیش برود، زوجین موفق می‌ شوند که این احساسات نسبت به یکدیگر را از احساسات‌

و تجربیات گذشته‌ شان نسبت به والدین خودشان جدا کنند.

پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo