لطفا صبر کنید ...

1700474262_367373.jpg
08/اردیبهشت/1403

راهکارهایی برای رسیدن به ثبات عاطفی

چه یک رابطه ناامن، یک محیط کاری پر هرج و مرج، یا فقط خانواده تان که شما را کاملا دیوانه کرده اند، احتمالاً لحظاتی را داشته اید که احساس می کنید از نظر احساسی کنترل ندارید. با این حال، حتی زمانی که احساس می کنید احساسات شما متعلق به شما نیست، به یاد داشته باشید که هنوز می توانید انتخاب کنید که چگونه به آن احساسات واکنش نشان دهید. با کمی هوشیاری و کمی تمرین، ثبات عاطفی دست یافتنی اس. اما در صورت نیاز از دریافت کمک برای مدیریت احساسات خود دریغ نکنید.

احساسات خود را با آب و هوا مقایسه کنید. 

مانند یک طوفان باران گذرا، احساسات شما چیزی است که نمی توانید مستقیماً آن را کنترل کنید. با این حال، درست مانند آن طوفان باران، احساسات شما نیز موقتی هستند. همانطور که نمی توانید یک طوفان را متوقف کنید، توانایی متوقف کردن هیجانات خود را هم ندارید اما، می توانید نحوه واکنش خود را کنترل کنید و برای مقابله بهتر با آنها اقدامات لازم را انجام دهید.

به جای تلاش برای مقاومت در برابر احساسات خود، آنها را بدون قضاوت بشناسید.

زمانی که به خود اجازه دادید این احساس را تجربه کنید، لحظه ای را به ارزیابی مجدد موقعیت و واکنش خود به آن اختصاص دهید.

احساسات خود را نادیده نگیرید!

 نادیده گرفتن احساسات به شما کمک نمی کند که به طور موثرتری با آنها برخورد کنید، اما تمرکز بیش از حد روی آنها نیز کمکی نمی کند. اگر متوجه شدید که بیش از حد احساسی شده‌اید، لحظه‌ای را به تصدیق احساسات خود اختصاص دهید. سپس در مورد موقعیتی که در آن هستید فکر کنید و سعی کنید دریابید که چگونه می توانید آن را با دیدی مثبت تر – یا کمتر فاجعه آمیز – مشاهده کنید. برای اینکه در مسیر درست قرار بگیرید، چند سوال از خود بپرسید:

نکات مثبت این وضعیت چیست؟ وقتی تحت فشار هستید، دیدن چیزی مثبت دشوار است. سعی کنید حداقل به یک چیز خوب در مورد وضعیت خود در لحظه فکر کنید، حتی اگر چیزی به سادگی سلامتی یا آب و هوای خوب باشد.

راه های دیگری که می توانم به این موضوع نگاه کنم چیست؟ آیا دیدگاه فعلی من درست است؟ تصور اینکه یک دوست خوب در مورد شرایط به شما چه می گوید می تواند کمک کند.

چگونه می توانم به این موضوع به عنوان یک چالش فکر کنم تا یک مشکل؟

یاد بگیرید که چگونه افکار خود را تقسیم بندی کنید.

 کسانی که از نظر عاطفی پایدار هستند، در تقسیم بندی فوق العاده هستند – به عبارت دیگر، آنها در حصول اطمینان از اینکه بخش هایی از زندگی شان که فوق استرس زا است به بخش های خوب زندگی شان نفوذ نمی کند و هر چیزی را که به خوبی پیش می رود خراب نمی کند، شجاع هستند. بنابراین اگر محیط کار بد است، یک تصمیم جدی بگیرید که آن را با خود به خانه نبرید. بدانید که فقط به این دلیل که یک جنبه از زندگی شما آنطور که دوست دارید پیش نمی رود، به این معنی نیست که کل زندگی شما باید تحت تأثیر قرار گیرد.

نگاهی به خود بیندازید و به این فکر کنید که چه چیزی احساسات شما را تحت الشعاع قرار داده و شما را از اسبتان به زمین می اندازد. شما نمی توانید استرس را از خود جدا کنید مگر اینکه بدانید از کجا می آید.

اگر می‌بینید که اغلب با افکار وسواسی دست و پنجه نرم می‌کنید، فهرستی از 4 تا 5 موضوع دیگر که می‌توانید به جای آن فکر کنید، تهیه کنید. این باعث می شود که در لحظه تغییر افکار خود را آسان تر کنید.

افکار منفی را با افکار خنثی جایگزین کنید.

اگر عادت دارید در مورد خودتان منفی فکر کنید، «مثبت اندیشی» دشوار است. در عوض، دفعه بعد که به چیزی منفی فکر می کنید، آن فکر را با چیزی واقع بینانه تر جایگزین کنید. هنگامی که عادت به تفکر واقع بینانه را پیدا کردید، شروع به مثبت اندیشی آسان تر خواهد بود.

به عنوان مثال، به جای اینکه فکر کنید: «من آشپز وحشتناکی هستم. من هرگز در این کار خوب نخواهم بود!» سعی کنید به خودتان بگویید: “اگر به تمرین ادامه دهم، در آشپزی بهتر خواهم شد.” این یک فکر واقع گرایانه تر است، و همچنین پذیرفتن آن برای یک مغز منفی، آسان تر از چیزی مانند “من بهترین آشپز هستم!”

در اطراف افراد با ثبات عاطفی باشید.

اگر دائماً در اطراف افرادی هستید که نوسانات خلقی دارند یا ثبات ندارند، بهتر است با افراد جدیدی ملاقات کنید. درام هی عاطفی می تواند به طرز شگفت انگیزی مسری باشد. اگر متوجه می‌شوید که به‌طور مرتب درگیر داستان دوستانتان می‌شوید، سعی کنید زمان کمتری را با آن‌ها بگذرانید یا در صورت لزوم، تماس خود را به طور کامل قطع کنید.

وقتی در اطراف افرادی هستید که از نظر عاطفی سمی هستند، ممکن است احساس اضطراب، بی اعتمادی و حتی ترس برایتان عادی شود. اگر دوستی دارید که شما را خسته و ناراحت می‌کند، احتمالاً او دوستی سمی است.

مالک احساسات خود باشید. 

احتمالاً قبلاً به شما گفته شده است که “هیچ کس جز خودتان نمی تواند شما را عصبانی کند” یا چیزی مشابه. و این درست است – احساسات شما از درون شما سرچشمه می گیرد و تنها شما می توانید انتخاب کنید که چگونه به آنها واکنش نشان دهید. فقط به این دلیل که شخصی با ماشین شما تصادف کرده است، به این معنی نیست که عصبانیت امروز شما تقصیر اوستبنابراین دفعه بعد که از دست کسی عصبانی شدید، یک قدم به عقب بردارید، به این فکر کنید که این احساس از کجا می آید و تشخیص دهید که قدرت انتخاب واکنش خود را دارید.

دفعه بعد که احساس کردید شخص دیگری شما را به آخرین حد عصبانیتتان می رساند، به جای اینکه داغ کنید و عصبی شوید، یک نفس بکشید و دور شوید. توهین آشکاری را انجام ندهید، به آن فکر کنید و در منطقه امن خود بمانید. اکنون کنترل بیشتری بر موقعیت و احساسات خود دارید.


پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo