آینده متعلق به من است
آینده متعلق به من است
فارغ از این كه موفقیت چیست و مرز موفقیت عادی و ماندگار كجاست، اگر كمی صادق باشیم، حتما اين مساله را تایید می كنیم كه بیشتر افراد به جای آن كه برای رسیدن به موفقیت تلاش كنند، در رویای رسیدن به آن زندگی می كنند.
انسان موفق، كسی است كه با سنگ هایی كه به طرفش پرتاب می شود برجی بلند و محكم بسازد.
سال 1908 بود كه اندرو كارنگی از ناپلئون هیل دانشجو خواست تا طی 20 سال دست به تحقیقاتي بزند و اصول اولیه و مهم موفقیت را بیابد.
هیل كه خود علاقه بسیاری به اين كار داشت، با در نظر گرفتن جامعه آماری 500 نفره و مشاغل گوناگون آن، تحقیق و مصاحبه های بسیاری انجام داد و حاصل آن را سال 1928 در كتابی با نام فلسفه موفقیت منتشر كرد. 60 سال بعد، بنیاد ناپلئون هیل دست به آزمایشی دوباره زد و اصول نوشته شده در آن كتاب را دوباره بررسی كرد و به این نتیجه رسید كه در این اصول پس از گذشت 6 دهه هیچ تغییری صورت نگرفته است.
ناپلئون هیل در كتاب خود، 17 اصل را برای موفقیت در زندگی و شغل برشمرده است كه اصول نگرشی، اصول فردی، اصول ذهنی و فكری، اصول مشاركتی و اصول معنوی به عنوان 5 گروه اصلی و مثبت اندیشی، قاطعیت و تلاش در هدف، یادگیری از اشتباهات، مدیریت زمان و ثروت، سلامتی جسم و ذهن و تفكر جمعی به عنوان برخی از زیر شاخه های گروه های اصلی مطرح شده است.
در واقع او در تحقیقات خود به این نتیجه رسید كه تلاش در رفتار و اعمال انسان برای دستیابی به موفقیت بسیار موثر است، اما اگر شخص تلاشگر فاقد روحیه مثبت باشد، آن طور كه باید به هدف خود نمی رسد.
او همچنین پی برد همان گونه كه چینی ها می گویند چیزی به نام تهدید و شكست وجود ندارد بلكه همه آنچه هست، فرصت است.
این ها همان چیزهایی است كه برایان ترسی نیز در قالب 120 قانون موفقیت جهانی بر آن تاكید دارد. او معتقد است: افكار افراد تبديل به واقعیت می شود و آدم ها تبدیل به همان چیزی می شوند كه بیشتر درباره آن فكر می كنند؛ پس باید زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات مجسم كرد و این تصویر ذهنی را تا زمانی كه محقق شد، حفظ كرد.
كل ماجراي موفقیت، همین است این كه به توانایی خودت ایمان داشته باشی و به هدفی كه به آن معتقدی، پایبند بمانی و برای رسیدن به آن تلاش كنی. پس موفقیت را در ذهن پروراندن و برای آن تلاش كردن، گام نخست است؛ همان گونه كه روان شناسی موفقیت معتقد است؛ نگاهی به زندگی انسان های موفق نشان می دهد بیشتر آنها در ابتدا اشخاص خانه به دوش بوده اند، ولی در عین حال افكاری بلند شبیه به سلاطین داشته اند. بنابراین اگر می خواهیم به موفقیت برسیم باید جنس ذهنیت خود را از افكار مثبت و همراه با امید به آینده بسازیم و همیشه در ذهن داشته باشیم كه بیشتر آدم های موفق دنیا از صفر شروع كرده اند و پس از تلاشی مستمر و تقویت افكار مثبت و برنامه های مناسب به اهداف خود رسیده اند.
پس وقتی فردی چنین می اندیشد، هیچ وقت زمان برای او دیر نشده است. در واقع كسی كه ارباب ذهن خودش است، هیچ وقت به كمبود منابع، محدودیت ها، معلولیت ها و اموری چون پیری فكر نمی كند، بلكه همواره به این می اندیشد كه از كدام راه باید برای رسیدن به موفقیت استفاده كند.