سلامت روان در خطر
سلامت روان در خطر
سواد سلامت روان زیرمجموعه حوزه كلی تر آن یعنی سواد سلامت است. سواد سلامت به واسطه این دست از مشاهدات شكل گرفت كه اگر سواد كاربردی افراد ضعف داشته باشد، سلامتی آنان نیز آسیب خواهد دید.می توان سواد سلامت روان را با اجرای روش هایی ارتقا داد.
بر اساس یكی از تعاریف، سواد سلامت عبارت است از توانایی خواندن و درك توضیحات مندرج بر انواع داروها و دیگر اقلام مرتبط؛ به گونه ای كه بیمار به درستی بتواند از آنها استفاده كند.
سازمان جهانی بهداشت تعریف سواد سلامت را اين گونه گسترش داد:
مهارت های شناختی و اجتماعی كه انگیزه و توانایی افراد را در كسب، درك و به كارگیری اطلاعات براي حفظ و ارتقای سلامتی تعیین می كنند.
پژوهش های جدید نشان داده اند ضعف در سواد سلامت تاثیرات منفی فردی و اجتماعی مهمی نظیر افزایش نرخ بیماری های مزمن و حتی مرگ زودهنگام را به دنبال دارد. نكته مهم این است كه سواد سلامت در پیش بینی وضعیت سلامت فرد در مقایسه با شاخص هایی مانند سطح درآمد، وضعیت شغلی، تحصیلات، نژاد یا قوم، به مراتب دقیق تر است. با این توضیحات، به مفهوم سواد سلامت روان پرداخته می شود. در ابتدا سواد سلامت روان به عنوان دانش و باورهای مربوط به اختلالات روان شناختی در نظر گرفته می شد كه شناسایی، درمان و پیشگیری از آنها را به دنبال داشت.
بر این اساس، سواد سلامت روان مشتمل بر سه مولفه است:
1- شناخت اختلالات روان شناختی: این مولفه خود به دو جزء شناخت علائم و اختلالات تقسیم می شود. شناخت علائم عبارت است از اینكه فرد بتواند افكار، رفتار یا دیگر علائم یك اختلال روان شناختی را بدون آنكه بداند دقیقا به چه اختلالی مربوط می شود، شناسایی كند. مثلا وقتی فرد مشاهده می كند تلاش و سخت كوشی معمول خود را به كنار گذاشته، متوجه می شود مشكلی وجود دارد. شناخت بیماری این است كه با توجه به مجموعه ای از علائم، فرد بتواند تشخیص دهد پای یك اختلال در میان است.
2- دانش: اين مولفه اصلی ترین بخش از سواد سلامت روان محسوب می شود كه خود از چهار جزء تشكیل شده ست:
اینكه فرد بداند از كجا و چگونه اطلاعات سلامت روان را دریافت كند. یافتن كتاب ها، مكان ها، شبكه ها و سامانه های ارائه دهنده اطلاعات مرتبط، دوستان، خانواده، معلمان یا منابع گسترده تری نظیر رسانه های جمعی در این بخش جای می گیرند.
عوامل خطر: آگاهی داشتن از عواملی كه فرد را در برابر یك اختلال مشخص آسیب پذیر می كنند؛ مثلا آگاهی از اینكه فوت یكی از والدین در كودكی، آسیب پذیری به افسردگی را بالا می برد.
دلایل اختلالات روان شناختی: اختلال روان شناختی تركیبی از عوامل مختلف زیستی، روان شناختی و اجتماعی است. آگاهی كلی فرد از این موضوع و تلاش برای فهمیدن دلایل یك اختلال مشخص، دال بر سواد سلامت روان اوست.
خود یاری: خودیاری به این معناست كه در مواجهه با موارد خفیف تا متوسط، فرد بتواند بدون مراجعه به متخصص، با مطالعه كتاب های مفید یا سایت های معتبر بر مشكل خود غلبه یافته یا آن را كاهش دهد. البته درصدی از خود درمانی ها كاملا بی تاثیر بوده و حتی ممكن است مضر نیز باشند؛ مثلا برخی از افراد بعد از ابتلا به افسردگی، برای رفع آن به مصرف مواد مخدر روی می آورند كه این وضعیت می تواند اختلال جدیدی را رقم بزند.
دریافت كمك از متخصصان: آگاهی از اینكه برای رفع یك بیماری یا اختلال روان شناختی می توان از چه متخصص یا مركز تخصصی مدد گرفت.
3- نگرش: نگرش به دو جزء تقسیم می شود؛ یكی نگرش به اختلالات روان شناختی یا به فردی است كه یك اختلال را دارد. این نگرش كه ابتلا به اختلال روان شناختی دال بر ضعف اراده است، خودآگاهی و تلاش برای درمان اختلالات را در بسیاری از فرهنگ ها دشوار می كند. دیگری نگرش به دریافت درمان های تخصصی است. طبق پژوهش های انجام شده، حتی در كشورهای توسعه یافته نیز ذهنیت عموم به درمان های روان پزشكی چندان مثبت نیست. جالب است كه در كشور ما، روانكاوی معروف ترین شیوه روان درمانی است؛ حال آنكه آشنایی با درمان های شناختی-رفتاری، طرح واره درمانی، ذهن آگاهی و… بسیار اندك است. ضمن اینكه تعداد روانكاوان در مقایسه با سایر متخصصان روان درمانی، به مراتب كمتر است. در زمینه وضعیت سواد سلامت روان در كشور، تحقیقاتی ملی صورت نگرفته است؛ با این وجود، می توان وضعیت سواد سلامت روان را با سیاست گذاری های مدون و اجرای روش های مبتنی بر شواهد ارتقا داد.
برخی از مهم ترین این روش ها عبارت اند از:
1- كارزارهای اجتماعی: به كمك كمپین های اجتماعی می توان حساسیت جامعه نسبت به اختلالات روان شناختی را افزایش داد. تمركز بر اختلالی مشخص و ارائه اطلاعاتی كه عموم می توانند از آن استفاده كنند، روشی است كه در بسیاری از كشورها اجرا می شود. برای نمونه می توان به كمپین اطلاع رسانی درباره افسردگی اشاره كرد كه سال گذشته وزارت بهداشت همراه با روز جهانی سلامت روان در سراسر كشور اجرا كرد. در بسیاری از كشورها، این دست فعالیت ها را عمدتا سازمان های غیر دولتی انجام می دهند.
2- دانش افزایی در محیط های آموزشی: بهترین دوره برای ارتقای سواد سلامت روان، دوره آموزش عمومی است كه در آن می توان بسیاری از اختلالات روان شناختی رایج را به دانش آموزان آموزش داد. علاوه بر آن، با آموزش های مدون می توان روش هایی را به آنان آموزش داد كه از پس موقعیت هایی استرس ساز و ناخوشایند معمول زندگی برآمده و از درگیر شدن خود با اختلالات روان شناختی پیشگیری كنند. درحال حاضر در كتاب های درسی مقاطع مختلف، مطالب چندانی درزمینه های اشاره شده وجود ندارد. با این وجود در فضاهای دانشگاهی به علت وجود مراكز مشاوره فعال، وضعیت به مراتب بهتر است. ضمن اینكه به نظر می رسد خدمات سلامت روان ارائه شده به دانشجویان دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم جامع تر است.
3- برنامه های آموزش فردی: مهم ترین مواردی كه لازم است در آموزش های فردی مدنظر قرار گیرد، آموزش كمك های اولیه سلامت روان است. به این معنی كه به عموم مردم آموزش داده می شود برای كمك به فرد دارای اختلال روان شناختی، می توانند چه كارهایی انجام دهند تا از وخیم تر شدن آن جلوگیری كنند. مثلا دانستن اینكه در مواجهه با بیماران اسكیزوفرنی چگونه باید رفتار كرد، به آموزش كمك های اولیه سلامت روان مربوط می شود.
4- سایت و كتاب: اطلاعات چندانی در دسترس نیست كه در كشور ما مردم تا چه حد برای افزایش سواد سلامت روان خود به سایت های موجود مراجعه می كنند ولی با وجود اندك بودن سایت های معتبر، سایت های فعالی وجود دارند كه مطالب علمی و مفیدی را ارائه می كنند. ضمن اینكه در حوزه كتاب نیز كم نیستند ناشرانی كه كتاب های ارزشمندی را برای ارتقای سواد سلامت روان گروه های سنی مختلف آماده كرده اند. امروز اولین روز از هفته جهانی سلامت روان است كه به جوانان اختصاص یافته است.
بالابودن نرخ بی كاری، خودكشی و اعتیاد جوانان در بسیاری از كشورها، این ضرورت را ایجاد كرده است كه برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی خاص جوانان و ارتقای سلامت روان آنان، برنامه های متمركز تری اجرا شود. باید امیدوار بود روزی در كتاب های مقاطع مختلف تحصیلی كشور ما، به مقوله های سواد سلامت روان پرداخته شود. نبود این آموزش، فرصت طلایی آموزش بسیاری از دانش آموزان را از بین خواهد برد ولی مطالعه معلمان گرامی در این حوزه ها و انتقال مطالب به دانش آموزان، قطعا جوانان سالم تری را به جامعه تحویل خواهد داد. علاوه بر این همان گونه كه هر فرد بزرگسالی مسئول سلامتی خود است، بزرگسالان موظف اند برای حفظ سلامت روانی، ارتقای توانایی های روان شناختی و پیشگیری از اختلالات روان شناختی خود به مطالعه بپردازند، در سایت های معتبر جست وجو كنند، در جلسات مختلف آموزشی شركت كنند و… بلكه این اقدامات فردی در دراز مدت ضعف تاریخی سیاست گذاری های كلان ارتقای سلامت روان را بهبود بخشد و از آن مهم تر، زمینه مسئولیت پذیری جوانان را در قبال سلامت روانشان فراهم كند.