چه وقت هایی باید قهر کنید و چه وقت هایی آشتی؟
چه وقت هایی باید قهر کنید و چه وقت هایی آشتی؟
قهر، نامساعدترین و آسیب زاترین روش انتخابی زوجین برای حل مسائل است و معمولا پیامدهای منفی جبران ناپذیر آن، موجب بر هم ریختگی سامان زندگی و خانواده می شود.
به نظرتان قهر کردن و حرف نزدن، شیوه مناسبی برای حل مشکلات و تنبیه همسرتان است یا این که این روش بیش از پیش، بر رابطه تان آسیب می رساند؟
کسانی که با این مشکل درگیرند، بخوبی می دانند که قهر چون سمی مهلک، در نخستین درجات موجب عذاب و فرسودگی و در بالاترین حد، باعث دلسردی و دلزدگی و در نهایت ختم رابطه می شود. گاه این افراد ترجیح می دهند روزی چند بار مورد ضرب و شتم و فحش و دشنام همسرشان قرار بگیرند، اما با قهر او مواجه نشوند.
قهر می کنم تا تنبیه شوی!
محل نگذاشتن، بی توجهی، ترشرویی، جواب سربالا دادن، نادیده گرفتن، لجبازی، کینه جویی و در نهایت، قطع ارتباط، ساده ترین روش مواجهه با مشکلات ارتباطی است و بی تردید معنایی جز فرار کردن ندارد؛ فراری که نشانه ترس، ناپختگی و ضعف شخصیتی است. بسیاری از زوجین به جای آن که دنبال راهکاری مفید برای حل مشکلاتشان باشند، سعی می کنند صورت مساله را به طور موقت یا برای همیشه پاک کنند، که این عین ناتوانی است و نداشتن مهارت در بیان مشکلات و ناراحتی را نشان می دهد.
« از این که بی توجه به حرف هایم باشد، احساس دلخوری و ناراحتی می کنم، اما چه کنم که کاری از دستم برنمی آید. اصلا حوصله کل کل ندارم. می دانم هر چقدر بگویم، باز کار خودش را خواهد کرد! خیلی وقت ها ترجیح می دهم قهر کنم تا شاید به خودش بیاید و این قدر مرا آزار ندهد. اگر چه این روش گاهی موثر است، اما من چاره ای جز این ندارم… »
فقط خودت را نبین!
برخی زوجین بسیار خودخواه و خود بین هستند. این افراد معمولا در تصمیمات مهم زندگی یا حل مشکلات، نه تنها به شریک زندگی و تصورات و نیازهای او اهمیتی نمی دهند بلکه به طور خودمحورانه وارد عمل می شوند و هماهنگ با نیازهای شخصی خویش، شروع به تصمیم گیری می کنند.
بی تردید با گذشت زمان، این خودمحوری محض، باعث تفاوت نگرش، دلخوری، احساس ناامیدی و یأس و احتمالا سردی و قطع رابطه می شود و پدیده ای به نام قهر را رقم می زند.
در این میان، از زن وشوهرهای مغروری می توان سخن گفت که به خاطر حفظ اقتدار ظاهری خویش، به هیچ صراطی مستقیم نیستند و حاضر نمی شوند با پیش قدم شدن برای آشتی، مساله پیش آمده را ختم به خیر کنند. جالب آن که گاه با قدرت هر چه تمام در تلاشند، قهرهای کوچک را به قهرهای بزرگ و طولانی تبدیل کنند. زیر سوال رفتن شخصیت، انتقاد ناپذیری و ناتوانی در مواجهه با نقاط ضعف خویش، از جمله دلایلی است که آنها را مجبور می کند، فرار را بر قرار و قهر را بر آشتی ترجیح دهند.
قهر می کنم چون به صلاح من است
« همیشه همسرم مقصر اصلی دعواست. با این حال طوری بحث را پیش می راند که من متهم ردیف اول می شوم و او نیز برای تنبیه من، چاره ای جز قهر نمی یابد؛ معمولا مبهوت این روش او بودم تا این که اخیرا متوجه شدم، این بحث ها و قهرها ترفندی بیش نیست و همسرم با قهر چند روزه می تواند خود را از انجام مسئولیت هایش خلاص کند.»
گاهی قهر کردن، روش مناسبی برای سلب مسئولیت است و بسیاری از همسران با توسل به آن، با یک تیر دو نشان می زنند، به این معنا که هم خود را از انجام وظایف محوله رها می کنند و هم به همسرشان می آموزند از آنها هیچ انتظاری نداشته باشند. البته این افراد مانند سایرین از قهر و لجبازی لذت نمی برند، اما برای حل مشکلاتشان مجبور به قهر هستند ؛ چه بسا در این صورت کمتر مورد مواخذه قرار گیرند و برای مدت کوتاهی هم که شده، پاسخگوی بی مسئولیتی هایشان نباشند.
منبع: روزنامه جام جم