لطفا صبر کنید ...

افسانه های مغز

active-brain.jpg

افسانه های مغز

ممکن است شما فکر کنید که با شگردهای مغزتان آشنایی دارید؛ و یا فکر کنید که راست مغز و یا چپ مغز هستید، یا اینکه موسیقی کلاسیک، قدرت استدلال شما را بالا می برد. اما محققان دانشگاه دنور دریافته اند که واقعیت های مطلوب ما در مورد مغز، نادرست است و افسانه های مغز هستند.

این قبیل واقعیت های جایگزین را “افسانه های مغز” (neuromyth) می نامند که عبارتند از فهم نادرست شایع و پابرجا درمورد عملکرد مغز و نقش آن در یادگیری. مثالی از این افسانه های مغز اینکه: شکر، مغز بچه ها را پوک می کند و از فعالیتشان می کاهد. یا اینکه ما تنها از 10 درصد مغز استفاده می کنیم.

افسانه های مغز زمانی رخ می دهد که پژوهش های مغز به صورت نادرست نقل قول می شود و یا به صورت غلط، فهمیده می شود یا اینکه در مورد این یافته ها، اغزاق گویی شده ، تعمیم یافته و ساده می شود. در پرداختن به پیچیدگی های مغز، بروز افسانه ها، به سادگی رخ می دهد. این پژوهش نشان داد که این افسانه ها چقدر میان معلمان و دانش آموخته های علم عصب شناختی (نورو ساینس) متداول است.

پژوهشگران شگفت زده شدند وقتی مشاهده کردند که مطالعه در مورد مغز، اگر این افسانه ها را کم می کند اما باعث زدوده شده آن نمی شود. در واقع آن ها را به سختی بتوان از ذهن، زدود. مثلا 93درصد مدرسان معتقدند که افراد بهتر یاد می گیرند وقتی که اطلاعات را بر اساس سبک یادگیری خودشان، دریافت کنند. اینکه یادگیرندگان بصری با تماشا کردن بهتر یاد می گیرند و یادگیرندگان سمعی با شنیدن. اما عصب شناسان هیچگونه شاهد و گواهی که موید این موضوع باشد را پیدا نکردند.

باعث شکفتی اینکهاین افسانه ها به صورت خوشه ای عمل می کنند به این معنی که اعتقاد به یکی تمایل به اعتقاد سایر افسانه ها را نیز بالا می برد.

پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo