لطفا صبر کنید ...

تاثیرات درونی صدا موسیقی

ThinkstockPhotos-547131318.jpg

تاثیرات درونی صدا موسیقی

با اینکه سالهاست ما در کنارتمرینات یوگا از نتایج جادویی موسیقی بهره برده ایم شاید هنوز آنطور که باید از چگونگی عملکرد و تاثیر شان بر جسم، ذهن و روان خود آگاه نباشیم.معمولأ با شنیدن موسیقی احساسات متفاوتی به انسان دست می دهد.

آنچه مسلم است موسیقی هم نوا با تمرینات یوگا در هر نوع و سطح، با تاثیر بر مراکز انرژی بدن (چاکراها) بر کالبدهای مختلف ما نفوذ کرده و تاثیرات شگرفی را حاصل می کند. معمولأ با شنیدن موسیقی با ریتمها،تمها و ملودی های متفاوت احساسات متفاوتی به انسان دست می دهد.

امروزه بشر از موسیقی و آلات موسیقی نه فقط برای خوش گذرانی و گذران وقت سود میبرد، بلکه از آن به عنوان راهی برای تسکین دردهای جسمی، ذهنی و روانی بهره برده و به آن نگاهی دور نگر و کل نگر دارد.

در طی سالهای طولانی، صدا و موسیقی (که در مدارس مذهبی باستانی بعنوان یک علم بسیار پیشرفته محسوب می شدند)، بعنوان ابزاری در کنار تمرینات یوگا بوده اند.

این هماهنگی بین یوگا و موسیقی برپایه ی جنبه ای از زندگی بنا شده که در آن ارتعاش بعنوان اساس و شالوده ی نیروی خلقت قرار داده شده است.صدا و نور، بلوکهای ساختمانی دنیا می باشند، قالبهایی که تمام خلقت به وجود آنها وابسته است. هر تک مولکول در هر چیز صدای مخصوص به خود را دارد. هربرگ، هر اتم، هر ذره، هرسلول بدن ما و تمام کائنات صدای خود را زمزمه می کنند.حتی زمانی که ما بدنیا آمدیم، زمانی که اندامهایمان در حال شکل گرفتن بود، صدایی نواخته می شد…صدای منحصر به فرد خودمان.موسیقی عمیقأ بر جسم و اندام های بدن ما تأثیر می گذارد.امواج صدا به بدن وارد می شوند، بدور اتمها می گردند، ساختار سلولی ما را مرتب کرده و ما را به حالت تعادل باز می گردانند.

در شکلهای پیشرفته اش این قدرت را دارد تا فشار خون را پایین بیاورد، تنفس را منظم کند، ساختار ملوکولی بدن را هارمونیزه و سازماندهی مجدد کند. موسیقی خلق را بالا برده و ما را از دنیای روزمره به دنیای معنوی و روحانی سعود می دهد ، هوشیاری را مسخ می کند و سرانجام روحمان را رها می کند.

نیچه می گوید: “بدون موسیقی زندگی اشتباهی بیش نبود.”

موسیقی کلیدی است که منشا ما را ، به یادمان می آورد و باعث اتصال دوباره ما با مبدا مان در هستی می شود.روح ما، بی توجه به ملیت ، زمان و مکانی که در آن زندگی می کنیم، صدا را بعنوان راهی برای رسیدن به لایتناهی می داند. همانطور که در سماع عارفانه نیز اینچنین است و سماع یعنی شنیدن یعنی شنیدن صدای اصل.

ناهماهنگی و بی آسایشی درون سلولها، عمدتاً در طبیعت ذاتی است. خود جدا شده از سرمنشا، احساس جدایی از اصل و ریشه، باعث ایجاد ناهماهنگی می گردد. انواع خاصی از موسیقی می توانند به شخص کمک کنند تا ارتباط خود با سرمنشا را بیاد داشته باشد و در ضمن ، کسی که به یک موسیقی گوش می دهد میتواند به اندازه آهنگساز آن قطعه در زمان ساختن آن، عمیق شود و به اوج برسد.

روانشناسی تم های موسیقی

حواس پنج گانه وسیله ارتباط آدمی با عالم خارج است.تحریکات محیط توسط گیرنده های حسی به صورت پیامهای الکترمغناطیسی به مرکز عصبی انتقال می یابد. پیام عصبی وقتی از گیرنده های حسی مانند چشم،گوش و پوست به مرکز عصبی یعنی کرتکس مغز (قشرمغز) منتقل می شود، فرایند احساس شکل می گیرد.اصوات موسیقی از طریق گوش به مغز می رسد و حواس و عواطف را تحریک می کند و با ایجاد انرژی موجب انگیزه و فعالیت می شوند.

نغمه های موسیقی بر حسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلولهای عصبی،احساس و انگیزه ای را تقویت و یا منتقل می سازد.

تاثیرات درونی صدا موسیقی

بطور کلی موسیقی از طریق تحریک تخیل و تداعی و تهیج عواطف در روحیه شنونده اثر می گذارد.وقتی یک قطعه موسیقی را تجزیه و تحلیل می کنیم به اجزا و ارکانی می رسیم که هر کدام به نوعی در تاثیر گذاری نقش دارند.

ریتم و ملودی دو رکن اساسی موسیقی می باشند. ریتم در موسیقی به صورت ضرب آهنگهای منظمی احساس می شود. با موسیقی می توان ریتمهای متنوعی را بوجود آورد وانرژیهای مختلفی را در شنونده تحریک کرد.

از فعالیتهای ریتمیک در تحریک بسیاری از قوای حسی و حرکتی و کاهش و افزایش انرژی اشخاص استفاده می شود. کار اصلی ریتم،تحریک و تهییج احساسات است که انرژی روانی تولید می کند و انرژی این تحریک با کمک ملودی به جریان می افتد.

ملودی در ایجاد نوع احساس و ریتم در شدت و سرعت و یا سستی و رخوت آن نقش موثری دارد.ریتم و ملودی از هم جدا نیستند.ریتم ضربان و نظم هر آهنگ و ملودی محتوا و خود آهنگ است که از ترکیب اصوات به وجود می آید.

هر ملودی بر حسب ترکیب اصوات و فواصل موجود در آن احساسات خاصی را به شنونده منتقل می سازد.برخی از ملودی های غمگین و حزین،برخی ملایم و آرام بخش،تعدادی هیجانی و بی قرار و بعضی شاد و فرحبخش هستند که این احساسات بستگی به فواصل فیزیکی و ترکیب اصوات دارد.

بطور کلی اگر فواصلی که در آهنگ به کار می رود بزرگ باشد و ترکیب اصوات با پرش توام گردد، انبساط و نشاط بیشتری را القاء می کند و اگر فواصل بزرگ توام با ریتم تند باشد شدت نشاط بیشتر می گردد.

به حدی که به قسمت نا آرامی و بی تابی سوق می یابد.اگر فواصل آهنگ کوتاه و فشرده و ریتم کند باشد،احساسات کند و گرفته تر خواهد بود. این مسئله به طول موج اصوات و تاثیر آن بر واسطه های شیمیایی مغز بستگی دارد. چنانچه ریتم با حال شنونده هماهنگ باشد انرژی روانی و احساسی بهتر تحریک می شود و ملودی بهتر به جریان می افتد.

نویسنده: میثم مقدم – مربی یوگا

پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo