انواع مهارت های زندگی
انواع مهارت های زندگی سازمان بهداشت جهانی بر این عقیده است که: آموزش مهارت های زندگی در زمینه ارتقاء و افزایش سلامت کودکان و نوجوانان می باشد و مشتمل بر چندین مهارت های اساسی است.
لطفا صبر کنید ...
انواع مهارت های زندگی سازمان بهداشت جهانی بر این عقیده است که: آموزش مهارت های زندگی در زمینه ارتقاء و افزایش سلامت کودکان و نوجوانان می باشد و مشتمل بر چندین مهارت های اساسی است.
شاید مکتبی به اندازه مکتب روانکاوی بر نظرات روانشناسان امروزی تاثیر نداشته است.
این تاثیر هنگام صحبت در مورد مسائلی چون رشد ، شخصیت ، انگیزش و … نمود بیشتری پیدا میکند.
با آن که عدهای از روانشناسان و مخصوصا در دهههای اخیر ، آیزنک و همکارانش به علمی بودن این نظریه
سخت مشکوک شدهاند و انتقادات فراوانی به آن نمودهاند معهذا تئوری و روش روانکاوی هنوز فعالیتهای
روانشناسان را در زمینههای مختلف به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
مانند تئوریهای پویا نظریه روانکاوی بر اساس انگیزه موجود استوار می باشد.
و به این علت اساس یک تئوری محسوب میشود. بر اساس این تئوری خصوصیات روانی موجود را باید بر اساس
حقایق و وقایع گذشته مورد توجه قرار داد و ماهیت آنان را بر این اساس شناخت. فروید برای نیروها یا قوایی که
سبب انگیزش رفتار انسان میشود، اصطلاح غریزه را بکار میبرد، البته این اصطلاح سبب سو تفاهمهایی شدهاست.
زیرا نیروهایی که فروید به آن اشاره میکند معنای غیر قابل تغییر پذیری غریزه را نمیدهد.
بلکه به گفته فروید بعضی از این نیروها تحت تاثیر شرایط محیط و بر حسب هدف آنها قابل تغییرند.
به نظر فروید دو دسته انگیزه یا غریزه اصلی در انسان وجود دارد که هر دو ماهیت زیستی یا بیولوژیک دارند.
اولین دسته شامل احتیاجات ساده جسمانی از قبیل گرسنگی، تشنگی، دفع و تنفس میشوند.
این کششها بر اساس تغییرات جسمانی ایجاد میشوند، ارضا آنها حیاتی است و هدف آنها را نمیتوان تغییر داد
و بنابراین تنوع زیادی در این احتیاجات وجود ندارد. از نظر فروید این نیازها از دیدگاه روانشناسی اهمیت زیادی ندارند.
فروید گروه دوم احتیاجات را بر اساس تجاربی که با بیماران نوروتیک داشت طبقهبندی نمود.
این دسته احتیاجات دو نوعند. یکی انگیزه زندگی و غریزه مرگ. نوع اول انگیزه های جنسی را در بر میگیرد
و غالبا به آن لیبیدو میگویند. لغت جنسی ، سو تفاهم زیادی را سبب شده است. در صورتی که منظور فروید
از این لغت نسبت به آنچه که معمولا از آن درک میشود، معنای بسیار وسیعتری دارد. در حالی که هدف غریزه
زندگی صیانت است، ادامه زندگی، تکاپو و سازندگی است. هدف غریزه مرگ از بین بردن خود ، خودکشی ،
دیگر کشی و امثال آن است. موضوع غریزه مرگ مورد انتقاد شدید روانشناسان قرار گرفت.
منبع: مجله رشد
در این حالت کودک به علت دیدن کابوس ترسناک از خواب بیدار میشود و اغلب بخشی از خوابی
که موجب ترس وی شده و یا تمامی آن را به یاد میآورد
علت ها و دلایل اصلی کابوس ها ممکن است بر اثر اتفاق ها و مسئله های ترسناکی باشد که کودک
در طی روز در تلویزیون میبیند یا در داستانها و کتابها میخواند و یا اطرافیان تعریف میکنند و یا اصولا مسئلهای باشد
که کودک خود شخصا با آن رو به رو است مانند: دعواها ، مشکلات احساسی و…
البته کابوس و خواب وحشتناک میتواند از تخیل کودک هم شکل بگیرد بدون اینکه معنای خاصی داشته باشد.
در کودکان این خوابها قسمتی از رشد آنهاست و وقتی از خواب میپرند بلافاصله به خواب میروند
و در فردا آن روز چیزی به یاد نمیآورند. هر کابوسی به این معنی نیست که مسئلهای وجود دارد.
نحوه بر خورد والدین هنگام دیدن کابوس های وحشتناک به این گونه است که: هنگامی که کودکی در دل شب
فریاد کشید، بی آن که از خواب بیدار شود، باید او را نوازش کرد و آرام در گوشش لالایی نجوا کرد و در این هنگام
نباید کودک را حتیالامکان از خواب بیدار کرد. اما زمانی که کودکتان از صدای فریاد خودش بیدار شد، همچنان
وحشت زده و ترسیده است او را در آغوش بگیرید و یک لیوان آب به او بدهید و او را نوازش کنید و با صدای آهسته
برایش تعریف کنید که این فقط یک خواب بود و گذشت، آنچه که دیدی همه در خواب بود.
حتی اگر کودک معنی واژه رویا را هنوز یاد نگرفته باشد، طنین آرام بخش صدایتان او را تسکین خواهد داد
به او خواهد فهماند که آنچه که دیده واقعیت نداشته است، و اگر کودک باز هم بیقراری کرد میتوان چراغ
را روشن کرد و گفت بیا به دنبال آن چیزی که میترسی بگردیم و یا به او بگوییم چراغ را برایت روشن میگذارم.
البته امکان دارد که در بعضی موارد ، صحنههایی از آن کابوس وحشتناک در ذهنش دوباره تکرار شود و از ترس
اینکه دوباره آن منظرههای وحشتناک را ببیند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد، توصیهای که در این زمان
وجود دارد این است که موضوع خوابی را که کودک عنوان میکند را به شکل دیگری به پایان برسانیم
به این شکل که مثلا اگر خواب اژدها را دید به او بگوییم که در انتها تو شمشیری داشتی و اژدها را کشتی.
سعی کنید وقتی کودک خواب ترسناک میبیند و به طرف تخت شما میآید او را به تخت خودش باز گردانید
چون بعدا خیلی مشکل است که شبهای بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعی کنید پیش کودک تا به
خواب رفتن وی بمانید و بعد اتاق او را ترک کنید. هنگامی که احساس میکنید دیدن کابوس در کودکتان به
علت این است که ذهنش مشغول مسئلهای است باید دقت کنید که چه چیزی در زندگی کودک تغییر یافته است.
البته باید از خود کودک کمک گرفت و یک سئوال باز و دقیق پرسید مثلا دیشب چه خوابی دیده بودی؟
یا دقیقا از چه چیزی میترسی؟ و بگذاریم خودش تعریف کند و سعی کنیم بین صحبتهایش حرف نزنیم
با دقت گوش کنیم.
زیرا کودک با این عمل ما احساس خواهد کرد که وی را درک میکنیم. البته در کودکانی که
کوچکتر هستند نباید انتظار داشته باشیم که خوابشان را واضح بتوانند بیان کنند زیرا کودکان در سنین پائین
نمیتوانند دقیقا خوابی را که دیدهاند به روشنی برای دیگران تعریف کنند و فقط ممکن است
یک لغت بگویند مثل: زن بد جنس یا سگ بزرگ. در این صورت باید به آنها گفت که در واقعیت
و در اتاق او چیزی وجود ندارد و میتوان به همراه کودک همه جای خانه را جستجو کرد.
مقدمه
تنبیه بدنی نامناسبترین اعمال برای جلوگیری از خلاف و سزادادن به خلافکار که بویژه در مورد کودکان اعمال میشود،
است.
اساتید دانشگاههای فرانسه در کتاب روانشناسی کودک و اصول تربیتی جوانان میگویند: اگر عملی نفرت انگیز
در این جهان یافت شود که وجدان آدمی را ناراحت سازد، بدرفتاری و خشونت با کودک بیگناهی است که
قدرت دفاع از خود را ندارد.
وقتی ما بطور آگاه یا ناآگاه و به تربیتهای ناصحیح و غلط و رفتارهای خشونت آمیز ، اغتشاشی در روح لطیف
کودکانمان بوجود آورده و در نتیجه جریحهدار ساختن عواطف و احساساتشان ، آنان را به صورت افرادی خشن
و بیعاطفه ، عاصی و مجرم تحویل جامعه میدهیم، در واقع مقصر و عامل اصلی خشونتها و بیعاطفگی و جرایم و انحرافات
و جنایات آنها ما هستیم.
آیا تنبیه بدنی کارساز است؟
البته والدین و مربیانی که مرتکب تنبیه بدنی در مورد کودکان تحت پرورش و تعلیم و تربیت خود میگردند،
همگی بر این عقیدهاند که میخواهند در مورد تربیت آنان قدم مثبتی بردارند و این تنبیهات ، لازمه همان
قدمهای مثبت میباشد. ولی در روحیه چنین والدین و مربیانی اگر دقیق باشیم به خوبی درخواهیم یافت که
عدهای از آنان خودشان به نوعی به اغتشاش و ناسازگاری درون مبتلا بوده و اغتشاشات و ناملایمات درونی و روحی ،
آنان را هنگام مشاهده اعمال خلاف در کودکان ، تحریک به عصیان و در نتیجه ارتکاب به تنبیه بدنی مینماید.
کودک ممکن است که از ترس کتک خوردن دست به اعمال خلافی نزند، ولی وقتی که چندین بار کتک خورد
و ترسش ریخت، همان کار خلاف را که میل به انجام آن دارد بالاخص در خفا با شدت و حدت بیشتری دنبال خواهد کرد.
زیرا این امر از نظر روانشناسی کاملا به اثبات رسیده است که هر اندازه فردی در انجام کاری با ممانعت مواجه باشد،
به همان اندازه و بلکه بیشتر برای انجام آن مریض خواهد شد.
گاه با مسائلی روبرو میشویم که تنبیه بدنی حتی برای مدت زمان کمی هم کارساز نیست. چرا که مشکل
چیزی ریشهدار است. مثلا نوجوانی که وارد اولین دورههای بلوغ شده و در اثر تربیتهای غلط و محیط ناسالم و
محرومیتها و سایر مشکلات اجتماعی یا ابتلا به یکی از انواع اعتیادهای جنسی و غیره به بیراهه میرود.
در این حال برای ما امکان اصلاح جامعه و سالم کردن محیط و از بین بردن عوامل نامطلوب ، غیر ممکن به نظر میرسد.
یعنی برای انهدام این موانع تربیتی بهتر است بدون توسل به خشونت و با رفتارهای محبتآمیز و دوستانه
ضمن اینکه مضرات اینگونه اعمال خلاف و انحرافی را بازگو میکنیم، با نشان دادن افرادی که با ارتکاب
به چنین اعمالی مبتلا به امراض مختلفی از قبیل سفلیس و سوزاک و سایر امراض مشابه گردیده و
به صورت مطرودین جامعه ، عمر نکبت باری را در منجلاب بدبختی سپری میکنند.
رعب و ترسی را در اندیشه آنان برانگیزیم و حتم بدانید که این رعب و ترس مثبت ، عامل بازدارندهای موثرتر
از پند و اندرزها و سایر تنبیهات و مجازاتها خواهد بود. البته عوامل تخلف بسیار است و والدین و مربیان محترم
نیز دارای تدابیری هستند که میتوانند با استفاده از این تدابیر و تجربیات و مطالعه خود در راه از بین بردن
عوامل تخلفزا قدمهای مثبتی برداشته و در راه هدایت و آراستن کودکان خود به خصال واقعی انسانی بدون توسل
به تنبیه بدنی و رفتارهای خشونت بار و با ارائه طریقهای صحیح و مثبت تربیتی مفید واقع گردند.
بالاخره برای جلوگیری از تخلفات کودکان و هدایت آنان به راه صحیح زندگی و نتیجهگیری از مطالب یاد شده
در مورد مضرات تنبیه بدنی رعایت نکات زیر لازم و ضروری به نظر میرسد.
وقتی عمل خلافی از کودک سر میزند، هرگز نباید به خشونت توسل جست و اگر مواخذه در این مورد
ضروری به نظر میرسد، باید سعی شود که باز خواست و احیانا توبیخ حتی مودبانه لفظی در جمع دوست
و آشنا و سایر کودکان انجام نگیرد. زیرا ممکن است کودک تحقیر شده و با ایجاد عقده حقارت در وی ،
نتیجه مطلوبی که مورد دلخواه است بدست نیاید.
توبیخ و ماخذه باید همراه با لطف و محبتی آمیخته شده که کودک ضمن توبیخ احساس نکند که محبت
والدین را از دست داده، زیرا محبت و نوازشهای به جای والدین و مربی در سازندگی شخصیت کودکان و جلوگیری
از انحرافات و ارتکاب آنان به اعمال خلاف نقش معجزه را دارد.
اگر در مورد جلوگیری از بعضی تخلفات والدین و مربیان مجبور هستند که ترس و رعبی در دل کودک برانگیزند،
باید این ترس به طور مثبت انجام شود.
والدین باید در رفتار کودکان خود حس مسئولیت و حمایت را در کودکان بزرگتر برانگیخته ،
حتی در کارهای شخصی نیز از آنان کمک بگیرند.
والدین باید در امتناع صحیح غرایز و ساختن شخصیت مثبت و ایجاد تعادل و آرامش در روان کودکان ،
از هر وسیله ممکن استفاده نموده و در انهدام عوامل منفی و مخربی که در سر راه آنان قرار دارد، بکوشند
زیرا اگر کودک دارای شخصیت مثبت بوده و آرامش روحی داشته باشد، دیگر تخلفی وجود نخواهد داشت که
مساله تنبیه بدنی و مواخذه و توبیخی را بوجود آورد.
والدین و مربیان باید با اعمال و رفتار صحیح ، در دل کودکان محبت و علاقه دوستانهای نسبت به خود ایجاد نمایند.
زیرا اگر کودکان ، والدین و مربی را نسبت به خود دوست و دلسوز احساس کردند اولا مشکلات خود را
به راحتی با آنان در میان خواهند گذاشت، ثانیا از مواخذاتشان دلگیر و ناراحت شده و پند
و اندرزهایشان را با میل و رغبت به کار خواهند بست.
نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که والدین و مربیان نباید به هیچ وجه هنگام توبیخ و مواخذه کودک ،
محسنات و خوبیهای سایر کودکان را به عنوان سرکوفت به رخ کودک بکشند. زیرا این عمل نیز علاوه بر اینکه
موجب تحقیر کودک میشود، جلو تقویت اعتماد به نفس او را گرفته و به عصیان و اعمال انتقامجویانه وا میدارد.
یکی از مواخذات و تنبیهات غیربدنی با بیاعتنایی میباشد که نباید در مورد کودکان استمرار داشته باشد.
زیرا اثرات سو بیاعتناییهای ممتد کمتر از تنبیه بدنی نیست.
دیگران را دوست بدارید و کودکان خود را به دوست داشتن دیگران عادت دهید.
مهم ترین نهاد اجتماعی خانواده است. اساس هر اجتماع از خانواده تشکیل می گردد.
روانشناسی خانواده علمی است که با تاکید بر رابطه در خانواده و برخوردهای اجتماعی به ارائه راهکارهای مناسب می پردازد.
خانواده یک واحد اجتماعی کوچک است که اساس آن زندگی زناشویی می باشد که با ازدواج افراد با یکدیگر
رابطه های فامیلی برقرار می شود.
در خانواده ، با تولد فرزندان ، وظایف آموزش ، تربیت و نیازهای اقتصادی آنها تامین می شود.
این خانواده است که موقعیت اجتماعی فرد را تعیین می کند. بنابراین موقعیت خانواده در موقعیت فرد
تاثیر زیادی می تواند داشته باشد.
براساس روانشناسی خانواده ، نهادی که ابعاد و جنبه های مختلف را در برمی گیرد، خانواده بوده و
دارای پیچیدگی هایی است که باید مورد مطالعه قرار گیرند. افراد یک خانواده بر رفتار یکدیگر تاثیرگذار هستند
و اگر به این موضوع توجه نگردد باعث می شود که اختلالات فراوانی به وجود آورد. روانشناسی خانواده سعی دارد
ابعاد گوناگون خانواده را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا بنیان خانواده حفظ گردد.
روانشناسی خانواده اغلب با افراد، زوج ها، خانواده ها سیستم های اجتماعی در ارتباط است.
روان شناسان خانواده مشکلات سلامت روانی ، آسیب شناسی افراد و خانواده ها و روابط متقابل آنها را مورد بررسی
و سپس درمان قرار می دهد. روانشناسی خانواده سعی می کند مشکلات خانوادگی، چالش های تربیتی فرزندان ،
تنش و استرس خانواده ، مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان ، مشکلات ارتباطی با افراد دیگر را مورد بررسی قرار دهد
و برای رفع آنها تلاش می کند بهترین راهکارها را ارائه دهد.
مهارت هایی که در روانشناسی خانواده استفاده می شود نامحدودند. روانشناسی خانواده در بررسی های خود
از سنجش خانواده، خانواده درمانی، مشاوره با مقامات خارجی، تدریس، تمرین ، مشاوره برای به کارگیری
سیاست های مناسب خانواده ها، تحقیقات گسترده بر روی زوج ها بهره می گیرد.
بعضی مواقع در زندگی زناشویی با احساساتی از قبیل اینکه از یکدیگر فاصله گرفته اید یا دیگر زندگی مشترکان
شور و هیجان گذشته را ندارد و فقط در کنار یکدیگر دارید زمان را می گذرانید. به خاطر دعواهایی که داشته اید
دیگر امکان گفتگو با یکدیگر را ندارید و و حرف هایتان سریعا به مشاجره و کشمکش کشیده می شود.
سر هر مسئله کوچکی بهانه گیر می شوید و ترجیح می دهید کمتر صحبت کنید. متخصصین خانواده با شناخت
رابطه شما و گفتگو با طرفین سعی می کند دلخوری ها و نیازهایی که رفع نشده را بشناسد . مهارت های درست
ارتباطی را به شما آموزش دهد تا زندگی و رابطه زناشویی شما بهبود یابد.
دلبستگی به معنای پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود برقرار میکنیم.
به شکلی که باعث میشود زمانی که با آنها تعامل میکنیم، احساس نشاط و شادمانی کرده و به هنگام استرس
از اینکه آنها را در کنار خود داریم ، احساس آرامش کنیم.
علائم فطری ، چنگ زدن ، لبخند زدن ، گریه کردن ، و زل زدن به چشمان والدین به نوزادان کمک میکنند
تا با سایر اطرافیانش تماس برقرار کنند. وقتی که مادر پاسخ میدهد، نوباوگان آنها را ترغیب میکنند نزدیک بماند،
زیرا وقتی آنها را در آغوش میگیرند، نوازش میکنند و با آرامش با آنها صحبت میکنند، تسلی خاطر مییابند.
در طول این مرحله ، نوباوگان به مراقبت کننده آشنا به صورتی پاسخ میدهند که با یک فرد غربیه فرق دارد.
اما با اینکه نوباوگان میتوانند مادر خود را تشخیص دهند، اگر که از او جدا شوند، هنوز اعتراضی نمیکنند.
بنابراین ، دلبستگی در حال انجام است ، ولی هنوز ایجاد نشده است.
دلبستگی در این مرحله به مراقبت کننده آشنا به وضوح دیده میشود. نوباوگان ، اضطراب از جدایی نشان میدهند،
یعنی وقتی که فرد بزرگسالی که به او تکیه کردهاند آنها را ترک میکند ناراحت میشوند.
اضطراب جدایی بعد از 6 ماهگی در همه بچهها وجود دارد و تا حدود 15 ماهگی شدید تر میشود.
نوباوگان و کودکان نوپای بزرگتر ، غیر از اعتراض کردن به ترک والد تلاش میکنند تا او را نزد خود نگهدارند.
به باور بولبی ، کودکان در نتیجه تجربیات خود در طول این مراحل، پیوند عاطفی با ثباتی با مراقبت کننده خود برقرار میکنند که در غیاب والدین میتوانند از آن به عنوان یک پایگاه امن ، استفاده کنند.
تأثیر احتمالی سواد رسانه ای بر طبق میزان مطالب قبلی در مورد نقش رسانه تحصیلی در یادگیری کودکان و فاکتور
های تأثیر گذار بر ان یادگیری مورد بررسی قرار نگرفته است .
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر سواد رسانه ای بر یادگیری کودکان ازمحیط های تلویزیون و ابر رسانه می پردازد .
تست کامپیوتری در نمونه 150 کودک با سن میانه 33.5 سال استفاده شده است تا سواد رسانه ای برآورد گردد
و تشخیص و وضعیت اجتماعی اقتصادی به عنوان متغیر های مستقل براورد شده اند .
تحلیل های رگرسیون سلسله مراتبی نشان داده اند که سواد رسانه ای یک پیشگو مهم در یادگیری از رسانه می باشد
حتی زمانی که دیگر فاکتور های مرتبط نظیرهوش کنترل می گردند .
از وقتی که تلویزیون و کامپیوتر به طور گسترده ای در دسترس طیف وسیعی از مردم قرار گرفته اند ،
محققان اثرات این رسانه ها را بر پیشرفت کودکان بررسی کرده اند . هردو رسانه بر اساس فرضیات
یا سند تاثیر منفی اشان بر پیشرفت کودکان در بازدارندگی فعالیت های دیگر )کانتور 2012 ؛
کولسترا ، واندر وورت و واندر کامپ 1997 )یا در گرایش برای رفتار خصمانه سبب نگرانی هایی می گردند ) بوشمن
و هوسمن 2012 . ) از اینرو ، تحقیق دیگر با تمرکز بر تاثیر تحصیلی رسانه نشان می دهد که رسانه تربیتی به خوبی
طراحی شده و متناسب سن می تواند بر دانش تاثیر بگذارد ) برای مثال مارس ، سیواکومار و استفنسون 2015؛ تامیم ،
برنارد ، بوروخوسکی ، ابرامی و اشمید
گذشته از مشخصه های رسانه پرورشی که بر یادگیری تاثیر می گذارند ، محققان به بررسی مشخصه های شخصی
یادگیرنده ها نظیر جمعیت شناختی ، سن و جنسیت پرداخته اند ) برای بازنگری به کار کیرکوریان و اندرسون 2008رجوع کنید
مطالعه فعلی به بررسی تاثیر سواد رسانه ای به عنوان دیگر مشخصه شخصی می پردازد که تا بدین لحظه دانش امان را بررسی نکرده است .
این یک تصور اشتباه رایج است که ” افرادی که اظطراب و تشویش دارند معمولا ضداجتماعی، کم توجه و یا بیش از حد دراماتیک هستند “. بلکه واقعیت این است که این اشخاص همه چیز پیرامونشان را آنقدر تحلیل میکنند که نمیتوانند از عهده پاسخ بسیاری از پرسشها و اطلاعات سنگین بهطور همزمان برآیند.
غلبه بر احساس ناامیدی همه ی ما به عنوان یک انسان به امید نیاز داریم و بدون امید دوام نمی آوریم. اما امید تنها زمانی در دسترسمان قرار دارد که ما فکر کردن زیاد را کنار بگذاریم و کمی از منطقی بودن و عقلانیت صرف، فاصله بگیریم.
اختلال وسواس فکری و عملی اضطراب سیستم هشدار دهنده ذهن ماست. هنگامی که مضطرب می شویم مانند این است که با خطری مواجه ایم. اضطراب احساسی است که به ما می گوید واکنش نشان دهیم، از خود محافظت کنیم، کاری بکنیم.
پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo