چگونه ماندن یا رفتن را انتخاب می کنید؟
چگونه ماندن یا رفتن را انتخاب می کنید؟
وقتی برای اولین بار با فردی که قصد طلاق دارد ملاقات می کنم ، اغلب می توانم این احساس را داشته باشم که آیا معیاری برای ماندن یا بر هم زدن ازدواج از دلایلی که او ارائه می دهد ، وجود دارد.
اگر تمایل به ادامه ازدواج داشته باشد بر اساس حرکت به سوی یک هدف است (برای مثال ، “من می خواهم فرزندانم را در یک خانه با داشتن پدر و مادر بزرگ کنم” یا “من می خواهم روی خشم و اخلاق خود کار کنم و همسر بهتری باشم. ”) ، احتمال اینکه فرد متاهل بماند بیشتر است.
از طرف دیگر ، وقتی مردم توضیح می دهند که برای جلوگیری از درد یا ترس در ازدواج باقی می مانند (“من می مانم چون می ترسم هر روز فرزندانم را نبینم” یا “نمی دانم چگونه همسرم زندگی خود را تأمین می کند ، یا “هیچ کس دیگر من را اینطور دوست نخواهد داشت”) ، این نشان می دهد که ازدواج چندان پایه سالمی ندارد و چنین ازدواج هایی به احتمال زیاد دوام نمی آورند.
من از مراجعین خود می پرسم که چرا ممکن است بخواهند بمانند و چرا ممکن است بخواهند طلاق بگیرند. برخی دلایل عبارتند از ، “من چیزی بیشتر از زندگی می خواهم تا ماندن در یک ازدواج ناخوشایند” یا “من باید از این سوء استفاده دور شوم”.
همه دلایلی که افراد برای تصمیم گیری خود دارند شایستگی دارند. این یک انتخاب شخصی است و هیچکس جز خود زوجین حق قضاوت در مورد دیگری را که انتخاب می کنند ندارند. منظور من از نوشتن این مقاله این نیست که باعث شرمساری یا قضاوت شخص در مورد تصمیم خود برای ماندن یا رفتن شود ، بلکه منظور این است که مردم را تشویق کند تا نگاه عمیق تری به حقیقت خود داشته باشند و بدانند اصالت آنها در کجا نهفته است. هر کسی که به سمت هدفی حرکت می کند (ایجاد یک خانه پایدار برای بچه ها یا انتخاب مستقل تر بودن) نسبت به فردی که از چیزی فرار می کند ( به عنوان مثال از صمیمیت می ترسد ) یا سعی می کند از چیزی اجتناب کند ، وضعیت خود را بهتر احساس می کند.
کسانی که عمدتا از اجتناب از چیزی انگیزه می گیرند ، معمولاً افرادی هستند که بر پایه ترس شان تصمیم می گیرند. این افراد جهان را از چشم هر مشکلی و پیامدهای منفی ناشی از اقدامات آنها می بینند. آنها اغلب نه تنها به دلیل تصمیم گیری در مورد ماندن یا ترک ازدواج خود ، بلکه در همه زمینه های زندگی خود ، توسط ترس های خود احاطه می شوند. این افراد با این باور نادرست که می گویند “در امنیت” هستند ، به احتمال زیاد در موقعیتی غیر عادی ، ناراضی خواهند ماند.
افراد مبتنی بر عمل یا مبتنی بر ایمان دیدگاه متفاوتی نسبت به جهان دارند. وقتی آنها هدف خود را مشخص می کنند ، می بینند که چه فرصت ها و مزایایی ممکن است از حرکت به جلو برخوردار باشد. این افراد بیشتر مایلند ریسک کنند و به دنبال خواسته خود بروند. همچنین کمتر احتمال دارد که به کمتر از آنچه فکر می کنند سزاوار آن هستند بسنده کنند.
البته ، شما می توانید تا حدی هم مبتنی بر ترس و هم بر اساس عمل باشید ، اما هر حالت غالب باشد ، معمولاً در مورد ماندن یا رفتن مباحثی را در ذهن شما قوی تر می کند. افراد مبتنی بر عمل شادتر هستند و عزت نفس بالاتری دارند .
خبر خوب این است که این جنبه های تصمیم گیری لزوماً سنگ تمام گذاشته نشده است. اگر شما در درجه اول فردی مبتنی بر ترس هستید اما ترجیح می دهید مبتنی بر عمل باشید ، می توانید ترس های خود را از بین ببرید و به اهداف خود برسید . اکثر مردم برای ایجاد این تغییرات نیاز به آموزش یا پشتیبانی دارند ، اما هر کسی می تواند آن را تغییر دهد.
آنچه را که نیاز دارید در اولویت قرار دهید
با تصمیمی به اندازه ماندن یا ترک ازدواج و طلاق ، ضروری است که عواقب احتمالی ترک خود را برای دیگران در نظر بگیرید ، اما شما همچنین باید این تصمیم را با نیازهای خود متعادل کنید. جایی که من می بینم مردم در چنین تصمیمی اشتباه می کنند زمانی است که از نیازهای خود صرف نظر می کنند و در درجه اول بر رفع نیازهای همسر یا فرزندان خود تمرکز می کنند ، یا برعکس ، تنها نیازهای خود را در نظر می گیرند و تأثیرات احتمالی بر فرزندان و همسران خود را نادیده می گیرند.
من تعداد بیشماری مراجعه کننده داشتم که به من می گفتند نمی خواهند طلاق بگیرند زیرا می ترسند رابطه والدین یا درآمد همسرشان را از دست بدهند ، اما بعداً متوجه شدند که آنها به تنهایی بار مسئولیت ها را بر عهده دارند و همسر هیچگاه کار چندانی نکرده است (در واقع ، بسیاری می گویند شریک زندگی آنها بیش از سهم خود از آن ازدواج گرفته است). ده ها نفر به من گفته اند که نمی خواهند تنها باشند ، اما می دانند که در حال حاضر تنها هستند.
وقتی مردم این افشاگری ها را پیدا می کنند ، آماده می شوند تا بر اساس آنچه ممکن است اتفاق بیفتد ، دست از انتخاب نکشند. حتی اگر جدایی یک انتقال سخت است ، تقریباً برای همه این افراد ، کنار گذاشتن یک رابطه ناسالم بهترین تصمیمی بود که آنها تا به حال گرفته بودند.
تقریباً هر تصمیمی که باید در زندگی بگیریم مستلزم جابجایی است. گذراندن طلاق سخت است. ماندن در یک ازدواج بد سخت است. با این وجود ، اگر حقیقت شما این است که فکر می کنید ترک کردن کاری است که باید انجام دهید ، مهم این است که فراتر از چالش های فوری که با آن روبرو هستید را بررسی کرده و مزایایی را که ممکن است در آینده انتظار داشته باشید ، در نظر بگیرید. می توانید یک تمرین را برای پیش بینی پنج سال انجام دهید و از خود بپرسید که می خواهید در زندگی خود کجا باشید. اگر نمی توانید در مورد یکی از این سناریوها فکر کنید ، این ممکن است فقط نشان دهنده این باشد که چه کاری باید انجام دهید. اگر خوشحال نیستید ، اما احساس می کنید فقط باید چند سال دیگر خود را فدا کنید تا بچه ها راه بیفتند ، و در این بین روحیه شما نیز از بین نرود ، ممکن است این نیز راهی باشد.
به یاد داشته باشید که هیچ مسیر یا راهی آسان بدون درد وجود نخواهد داشت. درد انجام کاری که بر خلاف حقیقت شما باشد ، درد شما را جاودانه می کند ، در حالی که درمان یک پایان دارد. اگر می توانید رابطه خود را نجات دهید ، ارزش کار کردن را دارد – اما اگر درون شما به شما می گوید زمان ترک است ، ارزش تحمل درد طلاق را دارد.
روانشناس ایرانی در لندن
مشاوره آنلاین: چت آنلاین در ساعات پاسخگویی | جلسه اول مشاوره رایگان می باشد
اطلاعات تماس با روانشناس “مینو ایرانی” …
کانال تلگرام روانشناس مینو ایرانی @positive_thought_net
.