تعصبات جنسی پنهان اما گسترده در میلیون ها کلمه ظاهر می شود
تعصبات جنسی پنهان اما گسترده در میلیون ها کلمه ظاهر می شود
زبان در تمام جنبه های زندگی روزمره ما نفوذ می کند. از کتابهایی که میخوانیم تا برنامههای تلویزیونی که تماشا میکنیم تا مکالماتی که در اتوبوس و تاکسی به راه میاندازیم، برای برقراری ارتباط و به اشتراک گذاشتن اطلاعات در مورد دنیای اطراف خود به کلمات تکیه میکنیم.
ما نه تنها از زبان برای به اشتراک گذاشتن حقایق ساده و چیزهای خوشایند استفاده می کنیم، بلکه از زبان برای برقراری ارتباط با کلیشه های اجتماعی ، یعنی ارتباط بین گروه ها (به عنوان مثال، مردان/زنان) و صفات یا ویژگی های آنها (مانند شایستگی/بی کفایتی) استفاده می کنیم. در نتیجه، مطالعه الگوهای زبانی میتواند کلید بازگشایی نحوه اشتراک، گسترش و فراگیر شدن کلیشههای اجتماعی در جامعه باشد.
اما کار نگاه کردن به کلیشه ها در زبان آنقدرها هم که در مبتدی به نظر می رسد ساده نیست. مخصوصاً امروزه به ندرت پیش می آید که یک بیانیه آشکارا و صریحاً مغرضانه در مورد یک گروه اجتماعی بشنویم یا بخوانیم. و با این حال، حتی عبارات به ظاهر بیضرر مانند «مامان … را از آشپزخانه بیاور» یا «بابا تا دیر وقت سر کار است»، کلیشههایی را در مورد نقشها و ویژگیهایی که از گروههای اجتماعی انتظار داریم، نشان میدهد. بنابراین، اگر کمی عمیقتر به الگوهای نسبتاً پنهان زبان بپردازیم، میتوانیم راههایی را کشف کنیم که فرهنگ ما هنوز ممکن است گروهها را به روشهای مغرضانه نشان دهد.
استفاده از علوم کامپیوتر برای کشف سوگیری های پنهان
پیشرفتهای اخیر در روشهای علوم کامپیوتر (بهویژه، حوزه پردازش زبان طبیعی) نوید جاسازی کلمات را نشان داده است.به عنوان یک ابزار بالقوه برای کشف سوگیری های پنهان در زبان. به طور خلاصه، ایده ای که در پس تعبیه کلمات وجود دارد این است که تمام معنای کلمه را می توان به عنوان یک “ابر” از معانی نشان داد که هر کلمه بر اساس معنای خود در آن قرار می گیرد. ما یک کلمه (مثلاً «آشپزخانه») را با نگاه کردن به کلماتی که در زمینههای مشابه با آنها وجود دارد در آن ابر معنا قرار میدهیم (در این مورد، ممکن است «آشپز»، «آشپزخانه»، «مامان،» باشد. و غیره). اگر میلیون ها تا میلیاردها کلمه برای تجزیه و تحلیل داشته باشیم، در نهایت به تصویری دقیق از معنای کلمه می رسیم که در آن کلماتی که از نظر معنایی نزدیک هستند (مانند “آشپزخانه” و “آشپز خانه”) نزدیک به هم در ابر معنا قرار می گیرند. پس از رسیدن به آن، میتوانیم به سؤالات دقیقتری پاسخ دهیم، مانند اینکه «مامان» از نظر معنایی به «آشپزخانه» یا «کار» نزدیکتر است.
من و همکارانم با استفاده از این ابزارها و ابزارهای دیگر ، پتانسیل ارائه برخی از اولین بینش های سیستماتیک را در مورد یک سوال دیرینه علوم اجتماعی دیدیم: واقعاً کلیشه های جنسیتی چقدر گسترده هستند؟ آیا این کلیشهها واقعاً «جمعی» هستند به این معنا که در تمام انواع زبانها، از مکالمات گرفته تا کتابها و نمایشهای تلویزیونی و فیلمها حضور دارند؟ آیا کلیشهها نه تنها در زبان بزرگسالان بلکه در محیطهای زبانی اولیه کودکان نیز «جمعی» هستند؟ اگرچه شواهدی برای چنین سوگیریهایی مدتهاست که توسط محققان مستند شده است، ابزارهای علوم کامپیوتری ما به ما این امکان را میدهند که سوگیریها را در مقیاسی بزرگتر از قبل تعیین کنیم.
برای مطالعه فراگیر بودن کلیشه، ابتدا از متون هفت منبع مختلف که برای بزرگسالان یا کودکان از جمله کتابهای کلاسیک (از اوایل دهه 1900)، مکالمات روزمره بین والدین و کودکان یا بین دو بزرگسال (در حدود دهه 1990 ضبط شدهاند)، جاسازیهای کلمه ایجاد کردیم. و رونوشت های تلویزیونی و فیلم های معاصر (از دهه 2000)، که در نهایت در مجموع بیش از 65 میلیون کلمه را شامل می شود. سپس، قوام و قدرت کلیشههای جنسیتی را در هفت منبع بسیار متفاوت زبان بررسی کردیم. در اولین مطالعه خود، مجموعه کوچکی از چهار کلیشه جنسیتی را آزمایش کردیم که در کارهای قبلی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته بودند و بنابراین به طور منطقی انتظار می رود در داده های ما ظاهر شوند. اینها کلیشه هایی بودند که مرتبط بودند:
- مرد-کار/زن-خانه
- مردان – علم / زنان – هنر
- مردان – ریاضی / زنان – خواندن
- مردان-بد/زنان-خوب
کلیشه ها واقعاً همه جا در زبان ما هستند
حتی با وجود اینکه هفت نوع متون ما از بسیاری جهات متفاوت بود، ما شواهد فراگیر برای وجود کلیشه های جنسیتی پیدا کردیم. هر چهار کلیشه جنسیتی قوی و معنادار بودند. علاوه بر این، تفاوت قابلتوجهی بین زبان کودک و بزرگسال، در میان حوزههای کلیشهای، یا حتی در میان متون قدیمیتر در مقابل متون جدیدتر وجود نداشت. برای ما، این سازگاری به ویژه در نشان دادن این نکته قابل توجه بود که حتی گفتار تولید شده توسط کودکان (در سن 3 سالگی!) و گفتار والدین به آن کودکان خردسال، وجود کلیشه های جنسیتی را آشکار می کند که در چنین مقیاس بزرگی در جهان ثبت نشده است.
پس از نشان دادن فراگیر بودن برای این چهار موضوع کلیشه ای که به خوبی مطالعه شده بودند، در مرحله بعد به کلیشه های جنسیتی برای بیش از 600 صفت و 300 برچسب شغل روی آوردیم. در اینجا، ما دریافتیم که 76٪ از صفات و 79٪ از مشاغل ارتباط معنی داری را با یک جنسیت نسبت به جنسیت دیگر نشان می دهند، اگرچه همه آنها بزرگ نبودند. قدرت کلیشههای جنسیتی مشاغل در متون قدیمیتر در مقایسه با متون جدیدتر قویتر بود. و قدرت کلیشه های جنسیتی صفات در متون بزرگسالان نسبت به متون کودک قوی تر بود. و با این حال، ما همچنین شاهد ادامه پیوستگی بودیم. به عنوان مثال، در بیشتر هفت نوع متن مختلف ما، مشاغل «پرستار»، «خدمتکار» و «معلم» به عنوان زن در نظر گرفته میشد، در حالی که «خلبان»، «نگهبان» و «بیل مکانیکی» به عنوان مرد.
با گرد هم آوردن تعداد بیسابقهای از متون طبیعی بایگانیشده، و پیشرفتهای سریع در الگوریتمهای علوم رایانه برای تحلیل سیستماتیک آن متون، شواهد غیرقابل انکاری نشان دادهایم که کلیشههای جنسیتی واقعاً بازنمایی «جمعی» هستند. کلیشه ها به طور گسترده در قالب های زبانی، گروه های سنی و دوره های زمانی مختلف بیان می شوند. با این حال، بیش از هر یافته فردی، این اثر به عنوان سیگنالی از احتمالات گسترده ای است که در پیش رو برای استفاده از زبان برای کشف راه هایی است که سوگیری ها به طور گسترده در دنیای اجتماعی ما تعبیه شده است.
روانشناس ایرانی در انگلستان
مشاوره آنلاین: چت آنلاین در ساعات پاسخگویی | جلسه اول مشاوره رایگان می باشد
اطلاعات تماس با روانشناس “مینو ایرانی” …
کانال تلگرام روانشناس مینو ایرانی @positive_thought_net