لطفا صبر کنید ...

pexels-photo-4259140.jpeg
23/دسامبر/2024

اصول مدیریت در خانواده

مدیریت در خانواده امری مهم است تا افراد بتوانند در محیطی آرام و سالم رشد کنند. به اصول مدیریت در خانواده براساس اهدافی که شرع ، علم، اخلاق و عقل حکم می کند اشاره شده است.

– برنامه ها باید جنبه های مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در بر گیرند.

– اجرای اصل فعالیت هر عضو خانواده به اندازه توان و استفاده از هر عضو به اندازه نیاز.

– احترام به بزرگترها و توجه به کوچکترها.

– ایجاد محیط و شرایط مناسب به منظور دستیابی به یک همکاری چند جانبه بین افراد خانواده.

– توزیع عادلانه وظایف بین افراد و آموزش فرزندان برای انجام بهتر کارها به جای انجام آن صرفاً توسط پدر یا مادر.

– توزیع عادلانه منابع مالی خانواده بین اعضاء خانواده به ویژه پدر یا مادر به طوری که زنان خانه دار نیز از درآمد سهم مساوی

دارند.

-در زندگی شخصی و خانوادگی خود برنامه سیستمی داشته باشید یعنی وقت و امکانات را برای کارکردن، تفریح، مطالعه،

عبادت و استراحت تقسیم کنید.

شیوه مدیریت خانواده

در قرون متوالی ، شیوه های متعددی برای اداره خانواده ها شکل گرفته ولی بهترین شیوه اداره خانواده «مدیریت مشارکتی»

است که در آن همه اعضاء خانواده در وضع قوانین و اداره خانواده مشارکت دارند و با انگیزه قوی آن را اجرا می نمایند. کودکان و

نوجوانان نیز در حکم انسان صاحب عقل و بینش در سرنوشت خود مؤثرند.

20 درصد درآمد خانواده را به صورت سرمایه گذاری پس انداز، 14 درصد آن را صرف هزینه خوراکی و 66 درصد آن را صرف هزینه

غیر خوراکی مثل مسکن، آموزش، پوشاک و رفاه عمومی نمایید.

ویژگی های اصول مدیریت در خانواده کارآمد و مناسب

تمامی اعضای خانواده از الگوهای مشخص زندگی استفاده می کنند که جنبه علمی و شرعی دارند.

تمامی اعضای خانواده در مسیر توسعه قرار دارند و امکانات بین فرزندان عادلانه توزیع می شود.

یاد گیری و یاد دهی بین اعضای خانواده رایج است و به افکار جدید اهمیت داده می شود.

الگوی مشخص زندگی یک خانواده

-20 درصد درآمد خانواده را به صورت سرمایه گذاری پس انداز، 14 درصد آن را صرف هزینه خوراکی و 66 درصد آن را صرف هزینه

غیر خوراکی مثل مسکن، آموزش، پوشاک و رفاه عمومی نمایید.

– بهترین ساعات خواب در شب بین ساعت 10 تا 6 صبح است.

– حداقل 20 دقیقه از وقت خود را روزانه صرف مطالعه یا آموزش نمایید.

– روزانه حداقل 6 ساعت و حداکثر 10 ساعت کار مفید انجام دهید.

– سالیانه حداقل یک بار برای انجام تفریحات سالم به مرخصی 10 روزه بروید.

– در هر شرایط زندگی، از تجزیه و تحلیل موقعیت خانواده خود غافل نباشید.

– در زندگی شخصی و خانوادگی خود برنامه سیستمی داشته باشید یعنی وقت و امکانات را برای کارکردن، تفریح، مطالعه، عبادت و استراحت تقسیم کنید.


pexels-photo-1510149.jpeg
23/دسامبر/2024

اختلال تیک حرکتی یا آوایی مزمن

اختلال تیک حرکتی یا آوایی مزمن همچون دیگر اختلال های تیک به وسیله دوره های افزایش

و کاهش و میزان زیاد شدت آن،مشخص می شود.تیک های حرکتی مرکب و ساده مزمن

شایعتر و متداول ترین نمونه های این اختلال به شمار می رود و در این نوع،بخش بزرگی از

تیک ها به ناحیه سر،گردن و اندام های فوقانی مربوط می شود.

خصوصیت اصلی این اختلال وجود تیک های حرکتی و آوایی – البته نه همراه با هم-است که

هر روز در طول دورهای بیش از یک سال روی می دهد و باعث تخریب قابل ملاحظه ای در

عملکرد اجتماعی،شغلی یا سایر زمینه های مهم می گردد.کودکانی که تیک های آنها در تنه

اندام ها ، پیش آگاهی بدتری در مقایسه با کودکانی که تیک های صوتی دارند ،

نشان می دهند.که در زیر ملاک های تشخیصی اختلال تیک مزمن حرکتی یا آوایی ارایه

شده است .  

ملاک های تشخیصی اختلال تیک حرکتی یا آوایی مزمن

الف:اختلال تیک حرکتی یا آوایی مزمن یعنی،حرکت ها یا آوا های ناگهانی سریع،عود

کننده،نا موزون و کلیشه ای )،اما نه هر دو با هم،زمانی در طول بیماری وجود داشته باشد.

ب:تیک ها بار ها در ضمن روز یا متناوباً در طول دوره ای بیش از یک سال روی می دهند و

ضمن این دوره فاصله های بدون تیک بیش از سه ماه  متوالی وجود نداشته باشند.

پ:اختلال موجب نارحتی بارز یا تخریب قابل ملاحظه ای در عملکرد اجتماعی،شغلی یا سایر

زمینه های مهم می گردد.

ت:شروع قبل از 18 سالگی.

ث:اختلال ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده( مثل محرک ها ) یا یک اختلال طبی

 ( همانند بیماری هانتینگون یا التهاب مغز پس از عفونت ویروسی ) نباشد.

ح:هرگز ملاک های اختلال توره مجدود نداشته باشد.

همه گیر شناسی از میزان تیک حرکتی و آوایی مزمن اطلاع چندانی در دست نیست. با این

حال شیوع آن 1تا2 درصد آن را در کودکان تخمین می زنند . در این نوع از تیک نیز پسرهای

سنین مدرسه در معرض خطر بیشتری قرار دارند. در بسیاری از موارد نشانه ها 4تا6 سال

ادامه یافته و در اوایل نوجوانی بر طرف می شوند.

سبب شناسی جای پای عوامل زیستی و ژنتیک ، در این اختلال قویتر از تیک گذرا است . پل و

کلمن ( 1988) نشان داده اند که حدود 50 درصد بستگان مذکر مبتلایان به این اختلال ، به

نوعی تیک مبتلا هستند . درمان خود به خودی  تعداد  زیادی از مبتلایان به این ا اختلال بعد

از4تا6 سالگی به تدریج با از بین رفتن آن در دوره نوجوانی رخ می دهد. عیار بالای شیوع این

اختلال در خانواده های مبتلایان ، باعث شده است سبب شناسی این اختلال نیز علل روانی ،

علل عضوی یا ترکیبی از این دو را مطرح سازد.

درمان

درمان تیک مزمن به شدت ، دامنه ، ناراحتی ذهنی مبتلا ، اثرات تیک در عملکرد تحصیلی و

شغلی ، جامعه پذیری فرد، و احتمال و جود اختلالات توأم بستگی دارد . فنون رفتارهای

بخصوص تمرین انبوه و وارونه سازی در این اختلال نتایج مناسبی فراهم ساخته است . در

وهله اول مشاهده فردی و خانوادگی برای بررسی موارد گفته شده و تقلید مشکلات هیجانی

ثانویه ضروری است .

دارو درمانی

در اختلال تیک حرکتی یا آوایی مزمن نیز به دلیل عوارض جانبی و خطر پیدایش اختلال  حرکتی دیررس توصیه نمیشود. داروهای ضد اضطراب نیز در درمان این اختلال نیز بی تأثیرند .


pexels-photo-4609049.jpeg
23/دسامبر/2024

طبیعی ترین شکل خانواده

طبیعی ترین شکل خانواده ، این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی

بیفکند . کوشش مصلحان جامعه – مخصوصاً پیامبران خدا – این بوده است که نظام خانواده ، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و

هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند . به هر حال خانواده ی خوشبخت نشانه هایی دارد که ما دراینجا به

چند نمونه ی آن اشاره می کنیم . امید است که خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.

1 – در بین اعضای خانواده جمله ” به من چه یا به تو چه ” رد و بدل نمی شود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.

2 – افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می دانند.

3 – تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند. 4

4– با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف ، با گفتگو و مشورت به تفاهم می رسند و سعی می کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل کنند.

5 – به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می کنند.

6 – نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می کنند.

7 – به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.

8 – نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت می کنند . اگر چنانچه مشکلی به وجود آید ، سعی وافر در حل مشکل را دارند. 9

– در بیشتر اوقات لحظات خوشی را که با یکدیگر بوده اند مرور می کنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی کنند.

10 – برای فامیل ها و همسایه های خود اهمیت قائل اند و پذیرای فامیل یکدیگر هستند.

11– از امور مالی یکدیگر خبر دارند و چیزی را از یکدیگر پنهان نمی کنند . صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.

12 – برای رشد یکدیگر تلاش کرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم می کنند. 13

– افراد به هم افقی نگاه می کنند نه عمودی . یعنی هیچ کس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمی بیند. دیکتاتوری ، زور و قدرت طلبی حاکم نیست.

14 – همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن می کنند و خودشان را در زندگی برنده می دانند.

15 – در کنار هم احساس امنیت و آرامش می کنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.

16 – علاقه، عشق، محبت، صفا و یکدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یکدیگر ابراز می کنند.

17 – از یکدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند.

18 – اگر مشکلی پیش بیاید به راه حل فکر می کنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمی گردند. دست به علت یابی و ریشه یابی آن مشکل می زنند و راه حل منطقی ارائه می دهند.

19 هریک از طرفین پیوسته به فکر خوشحال نمودن و راضی نگه داشتن یکدیگر هستند .

20 – زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی می کنند : اول خود بعد دیگران. زندگی آنها به خاطر بچه ها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.

21 – زن و مرد می توانند هر روز به دنیای اختصاصی یکدیگر نزدیکتر شوند، کار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.

22 – با درخواست های یکدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.

23 – زن و مرد در کنار یکدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یکدیگر، بلکه رفیق هم هستند و واکنش منفی از خود نشان نمی دهند.

24 – خانواده های خوشبخت تلاش دارند که بچه های خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند


pexels-photo-3972174.jpeg
23/دسامبر/2024

چگونه زندگی خود را پر انرژی و فعال کنیم؟

زندگی شما یک نواخت، کسل کننده و خالی از انرژی است رعایت نکات زیر می تواند به پویایی شما و اینکه چگونه زندگی خود را پر انرژی و فعال کنیم؟ کمک کند:

۱- روزانه ۱۰ تا ۳۰ دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.

۲- حداقل ۱۰ دقیقه در روز با خود خلوت کنید، در صورت نیاز از قفل در غافل نشوید.

۳- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.

۴. صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»

۵- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم وهمدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی

Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).

۶- امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.

۷- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.

۸- با افراد بالای ۷۰ و زیر ۶ سال اوقات بیشتری صرف کنید.

۹- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.

۱۰- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.

۱۱- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم،

بادام و گردو و خشکبارمصرف کنید

۱۲- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.

۱۳- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.

۱۴- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائلمربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل

ندارید هدر ندهید. درعوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.

۱۵- این را درک کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید،تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها

بخشی از این دوره آموزشیاند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از اینکلاس فراگرفته می

شود عمری با شما باقی خواهد ماند.

۱۶- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش

ته کشیده باشد.

۱۷- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.

۱۸- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.

۱۹- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.

۲۰- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند

۲۱- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.

۲۲- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.

۲۳- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.

۲۴- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید،برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز

همان روز بخصوص است.

۲۵- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.

۲۶- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»

۲۷- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.

۲۸- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.

۲۹- زمان حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.

۳۰- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.

۳۱- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد، دوستانتان هستند. با آنها در تماس باشید.

۳۲- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.

۳۳- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.

۳۴- بهترینها هنوز در راه اند.

۳۵- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.

۳۶- کار درست را انجام دهید!

۳۷- با خانواده در تماس باشید.

۳۸- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»

۳۹- یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.

۴۰- از سفر لذت ببر. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید.

 


pexels-photo-568027.jpeg
23/دسامبر/2024

اختلال افسردگی

ویژگی اصلی افراد دارای این شخصیت صفات مادام العمر طیف افسردگی است.

این افراد بدبین ، بی لذت ، وظیفه شناس ، مردد به خود و به شیوه ای مزمن ناشاد و ناخشنودند.

این شخصیت را پیش تر شخصیت مالیخولیایی ( ملانکولیک ) می نامیدند.

شیوع اینشخصیت در مرد و زن تقریبا به یک اندازه است.

این افراد بیشتر اوقات بی کس ،جدی ، عبوس ، سلطه پذیر و بدبین هستند و خود را دست کم می گیرند.به زودیپشیمان می شوند و احساس بی کفایتی و نا امیدی می کنند.اینان اغلب موشکافاند و در جست وجوی عیوب و نقایص خود ، دیگران ، اجتماع و جهان مته بهخشخاش می گذارند.

مانند شخصیت های وسواسی – جبری کمال طلب و زیادی با وجدان اند و دائما بهکار می اندیشند.

و با شدت وحرارت احساس مسئولیت می کنند و با پیش آمدن موقعیت های جدید خیلی زود حال شان گرفته می شود.

همیشه از این می ترسند که مورد تایید دیگران قرار نگیرند.بدون این که حرفیبزنند در درون خود رنج می کشند وحتی ممکن

است خیلی زود اشک شان درآید. هرچند به طور معمول در حضور دیگران چنین کاری نمی کنند.

شک و تردید و بلا تصمیمی و احتیاط باعث می شود که احساس نا امنی ذاتی آن ها بیشتر شود.

خلق غالب معمول اینان عبارت است از اندوه ، دلتنگی ، افسردگی ، فقدان شادی و ناخشنودی.

درک شان از خود حول محور باورهایی چون بی کفایتی، بی ارزشی و عزت نفس پایین دور می زند.

نسبت به اجتماع چون خود سخت گیر و موشکاف و عیب جو هستند .

شخصیت افسرده منتقد همیشگی خود و دیگران است.

دایم در فکر و خیال بوده ومستعد و آماده ینگرانی و دچار احساس گناه شدن است .

این شخصیت بدبین و منتظر رخدادهای منفیست.
ویژگی های شخصیتی افسرده حتا تا مرز اختلال در بسیاری از مشاهیرو اندیشمندان تاریخ وجود داشته است.

خیام و کافکا و صادق هدایت و فروغ فرخزاد از این جمله اند.

معیارهای پژوهشی DSM – IV – TR برای اختلال شخصیت افسرده :

الگوی ژرف و پایدار شناخت ها و رفتارها مبتنی بر افسردگی که از آغاز بزرگسالی شروع شده و در زمینه های گوناگون وجود داشته باشد که با دست کم پنجمورد از حالات زیر مشخص می شود:

۱) ویژگی های معمول خلق افسرده ی چیره چون اندوه ، دلتنگی ، افسردگی ، نداشتن شادی ، ناخشنودی

۲) درک از خویشتن حول محور باورهای بی کفایتی ، بی ارزشی و عزت نفس پایین
دور می زند.

۳) نسبت به خود عیب جو و تحقیر کننده است و در همه حال خود را مقصر و گناه کار می داند.

۴) دایم در اندیشه و گمان و مستعد نگرانی است.

۵) منفی کار ، عیب جو و نسبت به دیگران نکته بین ، نقاد و موشکاف است.

۶) بدبین است.

۷) مستعد احساس گناه یا پشیمانی است.


istockphoto-1214479358-170667a.jpg
23/دسامبر/2024

تحمّل استرس- الگوهای وراثتی

اغلب مردم با استرس‌های زندگی امروز کنار می‌آیند. در واقع استرس در جوامع امروزی ما «عادی» تلقی می‌شود و مشکل خاصی به بار نمی‌آورد. اما ده درصد مردم نمی‌توانند خود را با آنها تطبیق دهند. دلیل این امر آن است که آنها سطح پائینی از تحمل استرس را به ارث برده‌اند. این افراد معمولاً نشانه‌های استرس بیش از حد را هنگامی که به نوجوانی و بلوغ می‌رسند نشان می‌دهند. همه می‌دانیم که این دوران، یکی از پراسترس‌ترین دوران زندگی هر کس است. بچه‌ای که سطح پائینی از تحمل استرس را به ارث برده باشد، هنگامی که به دوران بلوغ می‌رسد با خستگی، مشکلات خواب، افسردگی و اضطراب روبرو می‌شود.

در این هنگام نوجوان به نیروبخش‌ها به عنوان «دارو» روی می‌آورد تا حال خود را بهتر کند. از همین موقع، الگوی استفاده از نیروبخش‌ها(به طور مداوم یا یکباره و افراطی) شکل می‌گیرد و شخص تا پایان عمر گرفتار آن خواهد بود.

ممکن است بپرسید از کجا معلوم شده است که این یک مشکل ارثی است؟ آیا نمی‌توان این گونه استدلال کرد که اگر پدری الکلی دارای فرزندی الکلی است این بدان علت است که پسر، مصرف الکل را از پدر «یادگرفته» نه این که به ارث برده است؟

برای پاسخ به این سوالات، توجه شما را به نتایج مطالعه‌ای که در سال 1980 برروی هزاران نوزاد که به فرزندخواندگی پذیرفته شده بودند به عمل آمد، جلب می‌کنم. این نوزادان بلافاصله پس از تولد به منزلهای جدید برده شده بودند و هیچ اطلاعی از والدین واقعی خود نداشتند. موضوع این مطالعه، بررسی الگوی مصرف یکی از نیروبخش‌ها، یعنی الکل بود.

این مطالعه، یافته‌های بسیار تعجب‌آوری داشت. نخست این که درصد بسیار بالایی از فرزندانی که والدین واقعی‌شان الکلی نبودند، الکلی نشده بودند. حتی اگر پدرخوانده و مادرخوانده‌شان الکلی بودند. در نتیجه، مشخص شد که بزرگ‌ شدن در کنار افراد الکلی، دلیلی برای الکلی شدن فرزندان نیست.

از سوی دیگر، نشان داده شد که پسرانی که پدر واقعی‌‌شان الکلی بوده، 9 برابر بیشتر از دیگران احتمال الکلی شدن دارند. این نسبت برای دخترانی که مادر واقعی‌شان الکلی بوده، سه برابر است. توجه کنید که این در شرایطی است که بچه‌ها هیچ چیز از والدین واقعی‌‌شان نمی‌دانستند!

این مطالعه بدین گونه تفسیر شد که «الکلیسم» یک بیماری ارثی است. ولی آنچه که در واقع نشان داده شده این بود که «سطح پائین تحمل استرس» ارثی است. الکلیسم یک بیماری نیست، بلکه استفاده افراطی از یک نیروبخش‌ توسط کسی است که سعی دارد خود را «درمان» کند.

در سالهای گذشته مشخص نشده بود که انواع مختلف نیروبخش‌ها به گونه مشابهی عمل می‌کنند. در واقع، همه آنها به طور موقت عملکرد پیام‌آوران شادی در مغز را تقویت می‌کنند. چون این واقعیت هنوز هم برای همه روشن نشده است، از این روست که می‌شنویم مردم درباره استفاده از یک نیروبخش‌ خاص به عنوان «بیماری» یاد می‌کنند. برای مثال، مردم درباره «الکلیسم»، «اعتیاد به کار»، «قمار بازی وسواسی»، «خوردن وسواسی» و «اعتیاد به کوکائین» به عنوان بیماریهای مختلف صحبت می‌کنند.در حالی که اغلب این افراد، مشکل مشابهی دارند: استرس بیش از حد که باعث می‌شود احساس ناراحتی کنند و به منظور درمان خود، به استفاده از انواع نیروبخش‌ها روی آورند.

تحمّل استرس- الگوهای وراثتی

نیروبخش‌ها کارساز نیستند

پیش از این گفتیم که هیچکس نمی‌تواند با استفاده از نیروبخش‌ها، فعل و انفعالات شیمیایی مغز خود را دوباره به حالت تعادل برگرداند. اکنون می‌دانیم که حداقل ده درصد مردم، یعنی آنهایی که سطح پائین تحمل استرس را به ارث برده‌اند بیشترعمر خود را صرف همین کار می‌کنند. سه دلیل وجود دارد که این کار بی‌ثمر است:

عدم دقت
همان‌گونه که قبلاً گفتیم، تغییرات جزئی و ظریف در سطح فعل و انفعالات شیمیایی مغز، کاری نیست که بتوان به صورت «دستی» انجام داد. این درست مثل این است که بخواهید سطح خاک یک گلدان کوچک را به کمک یک بولدوزر صاف کنید. آنچه در انتها برایتان باقی می‌ماند، یک گلدان شکسته است!

بازگشت به وضع اول
دومین واقعیت این است که تمام نیروبخش‌ها دوره اثر موقتی دارند و وضع شما پس از خاتمه دوره اثر آنها دوباره به حالت اول برمی‌گردد. و معمولاً هر چه اثر بخشی آنها سریعتر باشد، بازگشت به وضعیت اولیه نیز به همان سرعت خواهد بود. بنابراین، کسانی که از نیروبخش‌ها استفاده می‌کنند در یک حالت الاکلنگی بین خوب و بد بسر می‌برند. یکروز شاد و سرحال و پرانرژی هستند و روز دیگر افسرده و مضطرب و خسته.

کاری که آنها باید بکنند این است که باید تلاش کنند سطح استرس‌شان را پائین بیاورند. اگر بتوانند با انجام این کار، استرس بیش از حد را از خود دور کنند، خود بدن تعادلش را برقرار خواهد ساخت.

اما اغلب کسانی که دچار استرس بیش از حد هستند هرگز به پائین آوردن سطح استرس‌شان فکر نمی‌کنند. اکثر آنها حتی باور ندارند که از استرس بیش از حد رنج می‌برند و فکر می‌کنند که دیگران نیز احساسی مشابه آنها دارند. بنابراین به بهترین کاری که می‌توانند برای خودشان بکنند روی می‌آورند و آن، چیزی نیست جز درمان خود به کمک نیروبخش‌ها و به حرکت درآوردن دوباره الاکلنگ با سرعت بیشتر.

عادت کردن
سومین مشکل استفاده از نیروبخش‌ها این است که بدن با سرعت به بسیاری از آنها عادت می‌کند. این بدان معنی است که فرد باید مقدار بیشتری از آنها را استفاده کند تا به تاثیر مورد نظرش برسد و در این حالت است که اثرات جانبی کافئین، الکل، تنباکو و مواد مخدّر بسیار جدّی و خطرناک می‌شود.

کسی که مقدار زیادی الکل مصرف می‌کند در معرض خطر مرگ در اثر تصادفات رانندگی، نارسایی کبد یا خونریزیهای داخلی قرار می‌گیرد و به دیگران نیز ممکن است آسیب برساند. مصرف زیاد تنباکو به ریه‌ها و عروق بدن آسیب جدی می‌رساند و باعث سرطان می‌گردد. کافئین زیاد، ضربان قلب را نامنظم می‌کند و مصرف زیاد مواد مخدّر به سادگی به تشنج و مرگ می‌انجامد. تمام این اثرات جانبی، استرس بیشتری به بدن وارد می‌کنند که به نوبه خود، وضعیت را بدتر می‌کند.

آرام‌بخش‌ها

همان گونه که پیش از این گفتیم، کسانی که دچار استرس بیش از حد هستند، با استفاده از نیروبخش‌ها گاهی احساس راحتی و خوبی می‌کنند ولی بیشتر اوقات اعصابشان بهم ریخته و خراب است.

چنین افرادی معمولاً هنگامی که ناراحتی‌شان تشدید می‌شود به پزشک مراجعه می‌کنند و به او می‌گویند: «تحمل این وضع دیگر بسیار سخت است. لطفاً به من چیزی بدهید که اعصابم را آرام کند و بتوانم شبها خواب راحتی بکنم.» پزشک هم به احتمال زیاد در برابر این درخواست، قرصهای آرام‌بخش تجویز خواهد کرد. آرام‌بخش‌ها داروهایی هستند که موقتاً بدن را به حالت خواب یا رخوت می‌برند.

معروفترین این نوع داروها «والیوم» است. قرصهای مشابه دیگری نیز از خانواده والیوم ولی با نامهای مختلف وجود دارند که همگی دارای اثر مشابهی هستند. از آن جمله می‌توان به ترانکسین، سراکس، زاناکس، اتیوان، سنتراکس، پاکزیپام و لیبریوم اشاره کرد. تمام داروهایی که در خانواده والیوم قرار دارند به نام «بنزودیازپین» شناخته می‌شوند. خانواده دیگری از آرام‌بخش‌ها «باربیتورات‌ها» هستند. داروهایی مانند فنورباربیتال، بوتالبیتول و سکونال.

آرام‌بخش‌ها کاری به پیام‌آوران شادی مغز ندارند و بر ناحیه‌های دیگری از مغز اثر می‌گذارند. متاسفانه‌ آرام‌بخش‌ها تنها برای یک تا سه ماه اثر بخش هستند و پس از آن، گیرنده‌های مغز به وجود آنها عادت می‌کنند. در این هنگام است که درد و خستگی دوباره به سراغ فرد می‌آید و متاسفانه برای بسیاری از مردم کنار گذاشتن آرام‌بخش‌ها غیرممکن می‌شود.خصوصاً کنار گذاشتن داروهای خانواده والیوم دارای چنان عوارض جدی است که کسانی که برای یک دوره طولانی از آنها استفاده کنند به راحتی نمی‌توانند آنها را ترک کنند، حتی اگر آن آرام‌بخش دیگر خاصیتی هم نداشته باشد!

ما می‌دانیم که هیچکس نمی‌تواند با استفاده از نیروبخش‌ها فعل و انفعالات شیمیایی مغز خود را متعادل سازد. با افزودن آرام‌بخش‌ها، آمیزه‌ای به وجود می‌آید که وضع را به مراتب بدتر و نومید کننده‌تر می‌سازد


Happy_older_couple_Phase4Photography_Fotolia_large.jpg
23/دسامبر/2024

چگونه از زندگی لذت ببریم ؟

پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشه نباشیم ، 40 مورد زیر رو بخونید تایید خواهید کرد.

1-گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2- سعی کنیم بیشتر بخندیم.

3- تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

4- با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.

5- گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

6- بیشتردعا کنیم.

7- در داخل آسانسور و راه پله و… با آدمها صحبت کنیم.

8- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.

9- لذت عطسه کردن را حس کنیم.

10- قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.

11- زیر دوش آواز بخوانیم.

12-سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .

13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.

14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15- برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی کنیم.

16- از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.

17- برای کارهایمان برنامه‌ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!

18- مجموعه‌ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و…) برای خودمان جمع‌آوری کنیم.

19- در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20- گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.

21- گاهی از درخت بالا برویم.

22- احساس خود را درباره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.

23- گاهی کمی پابرهنه راه برویم.

24- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

25- وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.

26- در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.

27- سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.

28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .

29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس کنیم.

30- زیر باران راه برویم.

31- کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم .

32- قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم.

33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم.

34- اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.

35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.

37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.

38- گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

40- از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد.


shutterstock_1653288229-400x300.jpg
23/دسامبر/2024

چرا بعضی افراد کلام نافذی دارند ؟

این اشخاص در اصل دارای برخی خصوصیات اخلاقی هستند که قدرت مجاب کردن دیگران را به آنها می بخشند و یاعث می شوند که کلامشان تاثیرگذاری بالایی داشته باشد و همین کلام نافذ نیز باعث حرکت آنها به سمت موفقیت می شود.


58922573_608963099624892_6055898017433115990_n.jpg
23/دسامبر/2024

راهبردهای تشویق و تنبیه و پیامدهای منفی تنبیه

چهار راهبرد اصلی برای تغییر رفتار از طریق تشویق و تنبیه وجود دارد که به شرح زیر پیش بینی شده است :

۱) تقویت مثبت:

به معنی تشویق یک فرد به خاطر انجام رفتار قابل قبول و پسندیده است. در حقیقت تقویت مثبت یعنی ارایه یک پاداش جالب توجه به یک فرد به دنبال انجام یک رفتار مطلوب تعریف می شود .


shutterstock_243018796.jpg
23/دسامبر/2024

تفاوت ذهن زنان و ذهن مردان

دیوار حائل ذهنی

ذهن زنان و ذهن مردان، تفاوت های زیادی دارد. آدم های موفق سعی می کنند این تفاوت های را بشناسند ، به رسمیت بشناسند و در زندگی حواس شان به این تفاوت ها باشد.

یکی از این تفاوت های مهم “دیوار حائل” است. همسران بهتر است با این تفاوت مهم آشنا شوند چرا که بسیاری از دعواها و اختلافات ریشه در این تفاوت دارد.


پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo