لطفا صبر کنید ...

1693043344_7000126.jpg
29/اسفند/1402

ارزش ها چگونه شکل می گیرند؟

ارزش‌های شخصی شما بخش اصلی شخصیتی است که شما می‌خواهید باشید. با آگاهی بیشتر از این عوامل حیاتی در زندگی خود، می توانید از آنها به عنوان راهنمایی برای انجام بهترین انتخاب در هر شرایطی استفاده کنید. برخی از تصمیمات زندگی در واقع در مورد تعیین این است که برای چه چیزی بیشتر ارزش قائل هستید. وقتی بسیاری از گزینه‌ها معقول به نظر می‌رسند، می‌توانید بر ارزش‌های خود تکیه کنید تا شما را در مسیر درست راهنمایی کنند.


-پذیری-اجتماعی.jpg
29/اسفند/1402

مسئولیت شخصی

نپذیرفتن مسئولیت شخصی دلیل اصلی احساس شکست و ناتوانی میباشد.

مسئولیت شخصی را می توان چنین تعریف کرد:«ایفای نقش پدیدآورندگی در خلق زندگی، عواطف، رنج، و اشتیاق برای کنترل خویش کنترلی در موقعیت های فردی» (Overholser, 2005) . افرادی که مسئولیت شخصی را می پذیرند، مالک بازی خود می شوند. تصدیق اینکه آنها چه نقشی در فرایندهای زندگی شان دارند آنها را  قادر می سازد که بر چالش هایی که پیش رو دارند، غالب شوند.

وقتی فردی می گوید«این تقصیر من نیست» یا «کس دیگری باید تغییر کند» دلالت بر این دارد که او دیگران را مسئول مشکلات خود می داند و چه بسا دیگران (همسر، فرزند، رئیس و …) را برای مشکلات خویش سرزنش کند. هرچقدر که فردی کمتر مسئولیت فردی را بپذیرد یعنی با چالش بزرگتری دست به گریبان است.

 روان شناسان بزرگ، پذیرش مسئولیت شخصی به عنوان عامل تغییر را اولین قدم و کلید موفقیت در مدیریت موثر موقعیت های مشکلدار می دانند. تا زمانی که فردی خود را چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم، در مرکزیت یک موقعیت نیابد و مسئولیت فردی را نپذیرد، هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد.

پژوهش های متعددی نشان داده اند که سطح پایین پذیرش مسئولیت شخصی، مرتبط است با سلامت روانی کمتر، احساس ناتوانی، و کیفیت پایین رابطه در روابط زناشویی. مثلا هرچقدر که همسران، رفتار منفی همسرشان را به عوامل خارجی نسبت دهند، رضایتشان از زندگی کمتر است.

چگونه انکار مسئولیت شخصی باعث احساس شکست می شود؟

وقتی دیگران را به خاطر مشکلاتتان سرزنش می کنید، تلاش خواهید کرد که رفتار آنهایی را که متهم کردید را تغییر دهید تا شرایط خودتان بهتر شود. این باعث می شود که دلسردی و خستگی تان بیشتر شود. همانطور که گلاسر (Glassr, 2010) برجسته کرده است، تنها کسی که می توانید تغییر دهید خودتان هستید.

علاوه بر این، وقتی به خود می گویید که برای بهبود شرایطتان باید کس دیگری تغییر کند، شما قدرت کنترل موقعیت خود را به دیگری داده اید.

از طرف دیگر، پذیرش مسئولیت فردی توام است با احساس آزادی. شما قدرت می یابید که بهترین تصمیم را بگیرید و اینکه چگونه به هر موقعیت پاسخ دهید.

مسئولیت شخصی معادل مسئولیت فراگیر نیست

ممکن است فکر کنید که منصفانه نیست که تمامی مسئولیت یک موقعیت را متوجه خود کنید. توجه کنید که مسئولیت شخصی به معنی تحمل مسئولیتی فراگیر نیست. در واقع، کسانی که خود را مقصر همه مشکلات می دانند، دچار افسردگی هستند. مسئولیت شخصی یعنی تخصیص منطقی و دقیق مسئولیت در ارتباط با مسبب یک موقعیت. مثلا وقتی زیردست شما کارش را به درستی انجام نمی دهید از خود بپرسید:«من در این موقعیت چه نقشی داشتم؟». شاید شما متقاعد شوید که به اندازه کافی انگیزه و حمایت نداشته اید. بنابراین پذیرش مسئولیت شخصی باعث می شود که به سهم خود، تغییر لازم را انجام دهید.

موانع موجود در پذیرش مسئولیت فردی

1- خطای تخصیص بنیادی

خطای تخصیص بنیادی به معنی تمایل به بیش تخمین زدن فاکتورهای شخصیتی در رفتار دیگران و کم تخمین زدن تاثیر فاکتورهای محیطی است. این باعث می شود که تمام تقصیرها را متوجه فرد کنیم نه موقعیتی که فرد در آن قرار دارد. و گاهی اوقات خود ما هستیم که باعث ایجاد یک موقعیت مشکل دار شده ایم که در آن موقعیت دیگران رفتاری را بروز می دهند که مطابق میل ما نیست.

2- مکانیسم دفاعی

وقتی خطری را احساس کنید، مکانیزم دفاعی به کار می آید تا ما را از عواطف، افکار و رفتارهای نامطلوب، محافظت کند. مکانیزهای دفاعی متعددی وجود دارد و آنها در سطح ناخودآگاه فعالیت می کنند. حتی وقتی ما آنها را به کار می گیریم از آن مطلع نیستیم. مکانیزم های دفاعی باعث می شود که هوشیاری ما کاهش یافته و نتوانیم یک موقعیت را به صورت عقلانی  ارزیابی کرده که در نتیجه نسبت به نقش خود در یک موقعیت معین، غافل و کور می شویم.

3- کوری روانی

واقعیت این است که آنقدر که فکر می کنیم، خود را نمی شناسیم. شما بهترین شخص برای ارزیابی و فهم فرایندهای ذهنی تان مانند افکار و احساساتتان هستید.  اگرچه، شما در موقعیت های خیلی مطلوب و یا خیلی نامطلوب، مانند جذابیت ها، هوش، دوست داشتنی بودن،  احتمالا خود را به خوبی نمی شناسید. چرا؟ چون خودآگاهی ما توسط نیاز ما به احساس خوب در مورد خودمان، مغشوش می شود. هیچکس دوست ندارد خود را نسبت به دیگران ، دارای هوش و جذابیت کمتری بداند. در نتیجه، فهم ما توسط نقاط کور روانی ما محدود شده است. نقاط کور روانی توسط ترس ها، آرزوها، انگیزه های ناخودآگاه، ایجاد شده است. بنابراین، ما به صورتی مه آلود، خود را درک کرده و خود را به گونه ای که دیگران ما را می بینند، نمی بینیم.

آغاز پذیرش مسئولیت شخصی

یادبگیرید که خطاهای خود را بپذیرید و بازخوردهای صادقانه از طرف دوستان نزدیک و خانواده را برای کسب تصویر دقیق تری به اینکه چگونه به یک موقعیت پاسخ می دهید، بپذیرید. اگر کماکان در پذیرش مسئولیت شخصی خود مشکل دارید، با تراپیست خود صحبت کنید. احتمالا شما نیاز به کمک دارید که ببینید چرا تلاش های شما در مدیریت یک موقعیت، ناکارآمد است. تراپیست شما می تواند محیط امنی را برای شما ایجاد کند که تصمیم ها، عواطف و افکار خود را ارزیابی کرده، در حالی که با شما روی نقاط کور شما و مکانیسم های دفاعی شما کار می کند.


-شناسی-هیجان.-چگونه-هیجانات-خود-را-کنترل-کنیم؟-قسمت-اول.jpg
29/اسفند/1402

چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

بیشتر مردم، در زندگیشان هیجانات شدید و غیر قابل کنترل را تجربه کرده اند. در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم، غم و اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونه ای تأثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیان شود. در چنین لحظاتی چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

برای دستیابی به چنین توانایی به نکات زیر توجه نمایید:

1) از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید.

سعی کنید تنفسی آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده به طور طبیعی می توان ضربات قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان به خصوص عضلات، شانه ها، گردن و فک بررسی و تعدیل کنید.

2) سعی کنید بر هیجانات خود مسلط شوید.

هنگامی که با دیگران هستید زمان مساعدی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین، از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگویید که احتیاج به زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر بر می گردید.

3) حتماً با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید.

چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا ننمایید.

4) روشی دیگر برای کنترل کردن هیجانات، ثبت آنها در دفترچه یادداشت روزانه است.

تحقیقات نشان داده است که چنین روشی، تأثیرقابل ملاحظه ای بر افرادی که دچار حوادث شده بودند داشته است.

5) اگر موضوعی برایتان بسیار اهمیت دارد آن را بی پرده با دیگران مطرح کنید اما قبلاً در مورد آن موضوع و موقعیت خود خوب فکرکنید.

به یاد داشته باشید که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ می دهد و صحیح نیست که این تغییر براساس اصول غیر منطقی و یا هیجانات زود گذر باشد.

6) با خودتان مهربان باشید.

سعی کنید مرخصی کوتاهی داشته باشید و فعالیت های مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت. به عنوان مثال مدت کوتاهی در پارک راه بروید یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید و یا کتاب مورد علاقه خویش را بخوانید.

7) سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است

فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیم گیری صحیح را ندارد. تصور کنید رنج و ناراحتی خود را درون جعبه ای داخل کمدتان گذاشته اید، در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید این جعبه را از کمد بیرون آورید و به طور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتی تان پیدا کنید.

با انجام دادن فعالیت های فیزیکی از قبیل ورزش کردن ، کلاس رفتن و یا سخت کار کردن سعی نمایید خود را خسته کنید و توجه و تمرکز خود را به کلاس، ورزش یا کار معطوف سازید.

8) کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید.

بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود.

فراموش نکنید که سرانجام لحظات پر اضطراب و هیجان به پایان خواهد رسید. شما قبلاً این واقعیت را تجربه کرده اید.


135449-1200x812.jpg
29/اسفند/1402

خداحافـــظی با عادت‌های بد

اعتیاد به یک عادت

رفتارهای عادی و همیشگی از جهات بسیاری به اعتیاد شباهت دارند و شیوه‌های  خداحافـــظی با عادت‌های بد شبیه شیوه‌های ترک اعتیاد است. دوری از کلیه افراد، مکان‌ها و چیزهایی که نیاز و میل فرد را برای انجام آن عادت ناخوشایند تشدید می‌کنند، اولین درس برای ترک یک رفتار است.

نیاز به تغییر کردن و استفاده از بهترین شیوه برای تغییر، مسلما اهمیت بسیاری دارد و در هر دو مورد (یعنی ترک اعتیاد و ترک عادت) از مهم‌ترین نکات هستند. اما یک فرق مهم بین ترک اعتیاد و ترک عادت وجود دارد. برخلاف اعتیاد، در ترک عادت وقتی که یک رفتار جدید جایگزین یک عادت قدیمی می‌شود، احتمال تکرار آن عادت قدیمی بسیار کم است؛ در حالی که در ترک اعتیاد، احتمال تکرار رفتارهای ناخوشایند قبلی بسیار زیاد است. عادت‌ها قوی‌ترین نیرو در جهان هستند. حدود ۹۰ درصد از افکار، احساسات و رفتارهای ما ناشی از عادت‌های ما هستند؛ بنابراین بسیاری از ناکامی‌ها، موفقیت‌ها، افسردگی‌ها، شادی‌ها، روابط مستحکم، روابط از هم پاشیده و بسیاری دیگر از حالات و رفتارهای ما به عادت‌های ما برمی‌گردند.

عادت‌های ما رفتارهایی هستند که مرتب بدون دخالت ذهن خود آگاه تکرار می‌شوند. در واقع وقتی شما چیزی را یاد گرفتید، مغزتان ارتباطاتی را برای ایجاد یک مسیر عصبی شروع کرده و هنگامی که آن رفتار تکرار می‌شود، مغز مسیر ویژه‌ای برای آن رفتار ایجاد می‌کند. این مسیر کار مغز را برای پردازش وظایف جدید راحت می‌کند. به عبارتی یک عادت جدید ایجاد شده است.

تکرار عادت موجب سکون می‌شود و خلاقیت و پیشرفت را از بین می‌برد.
وقتی ما کاری را بدون دقت و انگیزه کافی انجام می‌دهیم یا عقاید، عادت‌ها و تجارب خود را با تعصب زیاد در کاری اعمال می‌کنیم، کمتر به این فکر هستیم که تغییر مثبتی در روند اجرای کار به وجود آوریم و ایراد و اشکال آن را برطرف سازیم. هر فرایندی در زندگی ما می‌تواند مغلوب تکرار شود؛ مثلا با اینکه می‌دانیم شغل مناسبی نداریم، اما همچنان بدون هیچ‌گونه تغییر در شرایط و موقعیت خود به کارمان ادامه می‌دهیم. در حالی که تغییر می‌تواند ما را از وضعیت ناخوشایند موجود نجات دهد؛ اما باز هم از آن گریزانیم و تغییر را غیر ممکن می‌دانیم یا از عواقب آن هراس داریم.

ما می‌توانیم نوع نگرش و زاویه دید خود را تغییر دهیم و یا اینکه رفتارهای نادرست خود را دریابیم و آنها را ترک کنیم. برای تغییر تنها کافی است بپذیریم که وقتی به مشکلی برمی‌خوریم، برای حل آن نیاز به استفاده از روش دیگری داریم و بهتر است همیشه این جمله یادمان باشد: بدون تغییر نمی‌توان پیشرفت و زندگی کرد. اولین شرط برای تغییر پذیری، انعطاف است.

ما برای خداحافـــظی با عادت‌های بد، باید انعطاف داشته باشیم، تعصب خشک و سرسختانه نسبت به عقاید و باورهای خود نداشته باشیم و وقتی با مشکل و انتقاد یا سرزنش مواجه می‌شویم، همیشه و در همه حال آن را جدی بگیریم و در موردش تامل کنیم. بعد از انعطاف، روراستی با خودمان و پذیرش اشتباهات می‌تواند ما را در ایجاد تغییر موفق کند. اگر کسی از ما انتقادی کرد، بهتر است کمی فکر کنیم و با خودمان روراست باشیم و با پذیرش اشتباهات خود، نسبت به تغییر آنها اقدام کنیم.

برای تغییر یک عادت نابجا بهتر است از خانواده و دوستان خود کمک بگیرید؛ ولی این مساله همیشه اتفاق نمی‌افتد. گاهی اوقات عادت‌های ما روی اطرافیانمان نیز اثر می‌گذارند؛ مثلا عادت به سیگار کشیدن، نه تنها به خود ما آسیب می‌رساند، بلکه نزدیکان ما نیز از آن آسیب می‌بینند. برای تغییر یک عادت باید محیط آن را نیز تغییر داد. عامل محیطی، عامل برانگیزنده‌ای است که مغز را از ترک یک عادت و جایگزینی عادت جدید باز می‌دارد. مثلا فردی را تصور کنید که به نوشیدن قهوه عادت شدیدی دارد. او هر روز صبح پشت یک میز می‌نشیند، روزنامه می‌خواند و قهوه می‌نوشد. این فرد اگر تصمیم بگیرد عادت نوشیدن قهوه را با آب میوه عوض کند، ابتدا باید عادت روزنامه خواندن در پشت آن میز را تغییر دهد و روزنامه را به یک اتاق یا مکان دیگر منتقل کند تا این عامل او را تحریک به نوشیدن قهوه نکند.

برای آنکه عادت‌های نابجا و ناخوشایند خود را تغییر دهید، نکات زیرا را فراموش نکنید:

1- در مورد تغییر آن عادت جدی باشید؛ زیرا برای تغییر یک عادت نیاز به انرژی و تعهد است.

۲-افکار، احساسات و رفتارهای خود را در مورد عادت سابق و رفتار جدید خود یادداشت کرده و در مورد آنها فکر کنید. به مناسب‌ترین رفتار بیندیشید و آن را تمرین کنید.

۳- اگر به طور آنی متوجه شدید که دوباره در حال تکرار عادت قبلی هستید، بلافاصله خود را متوقف ساخته و رفتار جدید را انجام دهید.

۴- رفتار جدید را باید به مرور زمان و آهسته آهسته جایگزین رفتار قبلی خود کنید. در این کار نیاز به هیچ عجله‌ای نیست.

۵- حتما روی پشتیبانی و کمک دیگران حساب کنید و به آنها اطلاع دهید که مشغول کار روی این مساله هستید و از آنها توقع چه نوع کمکی دارید.

۶- از منفی‌بافی به شدت پرهیز کنید. منفی‌‌نگری موجب سردرگمی و ناامیدی خواهد شد.

۷- هرگز ناامید نشوید. اگر برای خداحافـــظی با عادت‌های بد چند روش کارساز نبود، روش‌های دیگر را امتحان کنید. در صورت ناامیدی هرگز نخواهید توانست تغییرات لازم و مورد نظرتان را به وجود آورید. عادت‌ها به سختی تغییر می‌کنند و مسلما برای این کار به صرف زمان و انرژی زیادی نیاز است. برای آنکه بتوانید از تلاش‌های خود نتیجه بگیرید، کمی برنامه‌ریزی، نظم و عزم راسخ لازم است. تلاش، تلاش و تلاش کنید. تکرار یک رفتار جدید، تنها راه جایگزین کردن آن با یک عادت قدیمی است. برای آنکه مغز خود را به انجام یک کار جدیدی عادت دهی لازم است روزها، هفته و حتی ماه‌ها آن را تکرار کنید.


10-important-things-to-do-in-extreme-anger-complications-of-nervousness.jpg
29/اسفند/1402

عصبانیت و بداخلاقی و احساس درد

دکتر روی و همکارانش در دانشگاه مونتیل در نیویورک برای بررسی رابطه عصبانیت و بداخلاقی و احساس درد ۱۳ نفر را تحت شوک‌های الکتریکی دردناک قرار دادند. این شوک ها باعث واکنش و حرکت زانو می شد محققان توانستند میزان واکنش ها را اندازه بگیرند. به این افراد در حین شوک ها تصاویر خوشایند و یا ناخوشایند و یا خنثی نشان داده شد و همزمان با آن محققان فعالیت مغز آن ها را توسط اسکن MRI مشخص کردند.نتایج بررسی حاکی از ارتباط مستقیم احساسات و عواطف و درد است.

در نتایج این بررسی آمده است اگر می خواهید کمتر احساس درد داشته باشید به چیزهای لذت بخش فکر کنید.یافته‌ها نشان می دهد دیدن تصاویر ناخوشایند نسبت به تصاویر دلپذیر و مثبت باعث درد بیشتری می شود. این نتایج یافته های قبلی مبنی بر اثرات مثبت موسیقی کاهش ناراحتی افراد را نیز ثابت می کند.

نتایج حاکی از آن است که می توان با استفاده از روش های غیر دارویی نظیر تقویت خلق و خو توسط موسیقی لذت بخش و یا تصاویر خوشایند میزان درد را در افراد کم کرد.

عصبانیت حالت فوق نارضایتی است . وقتی از پدیده ای یا چیزی خوشمان نمی آید عصبانی می شویم و بدین وسیله ناخشنودی خود  را ابراز می کنیم و عملی را انجام دهیم که آن عمل می تواند مثبت یا منفی باشد .محققین می گویند وقتی عصبانیت طولانی می شود . تغییرات شیمیایی در بدن همچنان ادامه می یابد و موجب خستگی جسم می گردد و می تواند مشکلات  متعددی برای سلامتی فرد  به وجود آورد.


Body-deformity-disorder-large-banooyeshahr-1-1200x646.jpg
29/اسفند/1402

وسواس بدشکلی

دانشمندان آمریکایی دریافتند عملکرد نادرست برخی از فرایندهای مغزی در دیدن چهره موجب وسواس زشت

بودن در افرادی می‌شود که از بیماری “بد ریخت هراسی” یا وسواس بدشکلی رنج می‌برند.

حدود دو درصد از مردم دنیا از بیماری “اختلال بد ریختی بدنی” و یا “بد ریخت هراسی” رنج می‌برند. این افراد

زمانی که در مقابل آینه می‌ایستند خود را بسیار زشت و بد ریخت می‌بینند و به تدریج نسبت به اینکه در آینه نگاه

کنند دچار وسواس و ترس می‌شوند. حدود یک چهارم از افراد مبتلا به این بیماری در اثر رنجی که از دیدن چهره

خود در آینه می‌برند اقدام به خودکشی می‌کنند. بسیاری دیگر از آنها نیز تصور می‌کنند که واقعا در چهره و بدن

دچار نقص هستند و بنابراین بارها تحت عمل جراحی زیبایی قرار می‌گیرند اما هرگز احساس خوبی از چهره خود

ندارند. migna.ir

اکنون گروهی از محققان مدرسه پزشکی دانشگاه لس آنجلس کشف کردند که مغز این بیماران تصور چهره آنها را

به روشی غیرواقعی پردازش می‌کند. فعالیت مغز این افراد هم در مراکز بصری و هم در سیستم جسم مخطط در

لب پیشانی تغییر کرده است. این محققان کشف کردند که مورد اشتباهی در مغز این افراد وجود دارد که می‌تواند

دلیل این باشد که این افراد خود را زشت ببینند.

مغز

17 فرد “بد ریخت هراس” و 17 فرد سالم برای درک بهتر این موضوع با کمک رزونانس مغناطیسی مورد بررسی

قرار گرفتند درحالی که تمام این افراد به عکسی از چهره خود و یا عکس یک هنرپیشه معروف نگاه می‌کردند. به

این ترتیب این دانشمندان مشاهده کردند که در مغز “بدریخت هراس ها” فضاهای مختلف نورونی لب پیشانی به

روشی ناهنجار و غیرعادی روشن می‌شوند. نتایج این تحقیقات می‌تواند به درک بهتر اینکه آیا این اختلال ذاتی و یا

اکتسابی است کمک کند.

اینکه یک فرد تصورخوبی از ظاهر خود نداشته باشد، گاهی به حدی شدید می‌شود که روان‌پزشکان به آن «اختلال

بدشکلی بدنی» می‌گویند. تعجب نکنید این عنوان موضوعی حیرت‌آور و تازه نیست بلکه یک جور بیماری است که

بسیاری را درگیر کرده که حتی خودشان هم از ابتلا به آن بی‌خبرند.


index.jpg
29/اسفند/1402

آیا مطیع و زود باورید

آیا مطیع و زود باورید ؟ که با خـوش خیالی اجـازه مـی دهید دیگران به آسانی از شما بـهره کشـی کـنـند؟ اگـر دوستـان یـا همکارانتان به عنوان فـردی میـانـجی گـر یـا فـردی کـه هـیـچ وقـت بـرای کسـی مشـکل یـا ناراحتی ایجاد نمی کند یا هیچ وقت به کسی “نـه” نمی گوید شما را می شناسند، شاید دیگر زمانش رسیده باشد که تغییر کنید.

ببـیـنید وقـتـی شخـصـی در کـار مهمی که مشغول انجام دادنـش هسـتـید وقفه ایجاد می کند یا وقتی بعد از مدت زیــادی که در صف ایستاده اید، از عقب آمده و غذای خود را سـفـارش مـی دهـد، چــه واکنشی دارید. ممکن است بـگویـیـد کـه این چیزها باعث رنجش شما نمی شود، اما شـاید این فقط برای حفظ ظاهر باشد. و این محرومیت ها روی سلامتیتان تاثیر بد بگذارد، بدون اینکه خودتان متوجه باشید.
تصور کنید که هر سال مسئولیت ترتیب دادن به کارهای استخر به گردن شما می افتد. در ظاهر کار ساده ای به نظر می آید، اما اگر با خود فکر کنید که با این کار به دیگران اجازه می دهید که از شما سوء استفاده کنند، از این کار متنفر خواهید شد. در مورد کارتان چه؟  مدیران شرکت ها همیشه روی کار گروهی و مشارکت کردن در کارها تاکید دارند، اما در آخر این خودشان هستند که باید تصمیمات را بگیرند. تردید را کنار گذاشته و مسئولیتی را بر عهده بگیرید.
خیلی خوب است که در نظر دیگران انسان خوبی باشیم، اما اگر ایجاد این تصویر در ذهن دیگران به از دست دادن اعتماد به نفس، سلامت جسمی، اهداف کاری و موفقیت روابط خصوصی زندگیتان می انجامد، باید تغییر کنید.
با اعمالتان به بقیه نشان می دهید که با شما چطور رفتار کنند. در اینجا می خواهیم نکاتی را بیان کنیم که به شما کمک می کند که از قالب فردی مطیع و زودباور بیرون بیایید.

اهدافتان را بشناسید

ممکن است اصلاً دلتان نخواهد که فردی مطیع و زودباور باشید، اما به این رفتار عادت کرده اید و نمی دانید که در زندگی به دنبال چه هستید.
سعی کنید قطعیت بیشتری در رفتارها و اعمالتان داشته باشید تا بتوانید کارهای زیر را انجام دهید:
حقوق خود را شناخته و اجازه ندهید دیگران سوارتان شوند.
احترام خود را دوباره به دست آورید و اجازه ندهید دیگران از شما سوء استفاده کنند.
دید دیگران را در مورد خودتان از فردی ضعیف به فردی قاطع تبدیل کنید.
اعتماد به نفس و حس غرور را در خود تقویت کنید.
حال که اهدافتان را می دانید، زمانش رسیده است که آنها را به انجام برسانید. این 7 قدم به شما کمک می کند از فردی که دیگران سوارش می شوند به فردی قاطع که روی پاهای خود ایستاده است تبدیل شوید.

1- افکارتان را بیان کنید

به احساساتتان توجه داشته باشید. اگر می بینید که چیزی اذیتتان می کند یا فکر می کنید اشتباهی انجام داده اید، بهترین کار این است که همان موقع در موردش صحبت کنید. البته این به کمی تمرین نیاز دارد.
اگر همان موقع فرصت را از دست دادید و نتوانستید صحبت کنید، بعدها در موقعیتی مناسب باز این مسئله را به میان بکشید.
قرار ملاقاتی با همکارتان گذاشته و با او در مورد کم کاری هایش صحبت کنید. به نامزدتان بگویید که وقتی آن شب سر میز شام در مورد زندگی عشقی خود صحبت می کرد، از دستش دلخور شده اید. شما نیاز دارید که صحبت کنید. همه این مسائل را با آرامش مطرح کنید، بدون اینکه بخواهید به آنها تهمت بزنید، و کم کم فشار خودتان نیز کاهش پیدا می کند و رفتار دیگران نیز با شما تغییر
خواهد کرد.

2-  سازگار و موافق بودن را کنار بگذارید

هر چقدر هم که تلاش کنید، باز موفق نخواهید شد که همیشه، همه را راضی کنید. وقتی بی میلی و نا رضایتی شما در خدشه دار کردن عواطف و احساسات دیگران باعث می شود که سلامتی خودتان به خطر بیافتد، وقتش رسیده است که کمی هم به خودتان توجه کنید و مطیع و زود باور نباشید.
اگر دوست دخترتان سر مسائل احمقانه دعوا راه می اندازد و شما هم برای جلوگیری از دعوا معذرت خواهی می کنید و حق را به او می دهید، ممکن است او اصلاً از این رفتارهای شما خوشش نیاید و بخواهد که تغییرتان دهد تا بتوانید شما هم روی حق خودتان پافشاری کنید. افکار و عقایدتان را به زبان بیاورید و هر از چند گاهی هم به دیگران “نه ” بگویید. اگر رابطه تان ارزش داشته باشد، او نه برای مطیع و بی عرضه بودنتان، بلکه برای اعتماد به نفس و قطعیتتان به شما احترام خواهد گذاشت.

3-  برای گرفتن حقتان مبارزه کنید

قطعیت تازه به دست آمده تان را در مقابل افراد خطرناک تمرین نکنید، چون در این حالت ضربه شدیدتری خواهید خورد. همیشه برای “نه” گفتن به رئیستان خوب فکر کنید، چون ممکن است به قیمت از دست دادن شغلتان تمام شود. در مقابل افرادی که از نظر روانی حالت عادی ندارند هم بسیار محتاط باشید.
اگر همسرتان همیشه ماشین خوب را بر می دارد و شما باید با ماشین قدیمیتان بیرون روید، سعی کنید این موضوع را با او در میان گذاشته و مصالحه کنید. اجازه ندهید که مسائل ساده اینچنینی به دعوا و مشاجره اعصاب خورد کن تبدیل شود.

4-  از کارهای کوچک شروع کنید

آسان تر خواهد بود تا برای به دست آوردن حقتان با غریبه ها شروع کنید، چون دوستان و افراد خانواده شما را با روحیه ای ضعیف می شناسند.
شما که همیشه عادت داشته اید که نیازهای خود را در آخرین مرحله قرار دهید، وقتش رسیده است که با این تفکر مبارزه کنید. اگر پزشکتان قصد دارد که آزمایشاتی رویتان انجام دهد، از او ضرورت این کار را سوال کنید. و بدون اینکه کاملاً از عواقب و نتایج یک کار درمانی آگاه نشده اید، آن
را نپذیرید.

5-  ثبات قدم داشته باشید

در مواجهاتتان، همیشه دوست دارید که عکس العملی متعادل و قاطع داشته باشید. به طور واضح خواسته ها، نیازها و انتظاراتتان را بیان کنید. باید یک الگوی رفتاری جدید برای خود ایجاد کنید تا مردم نیز رفتارشان را با شما تتغییر دهند. اگر آنها سعی در چاپلوسی و تملق گفتن شما را دارند، اسیر دست حرفهایشان نشوید.
اگر هم اتاقیتان همیشه دوستانش را به خانه دعوت می کند به صورتی که شما احساس می کنید که در خانه خودتان یک مهمان هستید، این موضوع را با او مطرح کرده و از حق خود دفاع کنید. اگر شما افکار و احساساتتان را با دیگران در میان نگذارید، نمی توانید انتظار داشته باشید که آنها رفتارشان را با شما تغییر دهند.

6-  استوار اما در عین حال قابل انعطاف باشید

ترک کردن رفتارهای گذشته تان یک شبه مقدور نیست. باید مداوماً این مسائل را به خود گوشزد کنید تا بتوانید راهتان را عوض کنید. افراد دور و برتان خواهند دید که شما به طور ناگهانی طریقه زندگیتان را تغییر داده اید. اگر چه مدت زیادی بوده که به این مسائل فکر می کرده اید، اما هیچگاه سعی نکرده اید که آنها را بیان کنید. اجازه ندهید که تعجب آنها از این تغییر ناگهانی شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد. وقتی مدت مدیدی سر قرار برای دوست دخترتان منتظر می مانید، از این مسئله به راحتی نگذرید، با او مطرح کنید تا او یاد بگیرد که برای وقت شما ارزش قائل شود.
به یاد داشته باشید که علاوه بر تغییر خودتان، شما باید رفتار دیگران را نیز با خودتان تغییر دهید. این کار ساده ای نیست اما اگر به اهمیتی که این مسئله برای سلامتی روحی و جسمیتان دارد توجه کنید، خواهید دید که ارزشش را دارد.

7-  محیط اطرافتان را تغییر دهید

به عنوان قدم آخر، سعی کنید که دوستان و اطرافیانتان را تغییر دهید، به روابط ناسالمتان پایان داده و کار جدیدی پیدا کنید.
اگر می بینید که اطرافیانتان نمی خواهند این تغییر شما را قبول کنند چون همیشه شما را به عنوان فردی مطیع و ضعیف می شناخته اند، این رابطه ارزش ادامه دادن ندارد.
وقتی با افراد تازه ای روبه رو می شوید، همه چیز را از نو شروع کنید. حال که از تفاوت بین فردی مطیع و فردی قاطع آگاه شدهاید، می توانید روابط بهتر و سالمتری ایجاد کنید.

به خودتان هم فکر کنید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر قبول کنید که برای همیشه فردی مطیع باشید، هیچگاه کسی شما را جدی تلقی نخواهد کرد. هنوز هم می توانید دوستی مهربان و همکاری دلسوز باقی بمانید. اما فقط به یاد داشته باشید که خودتان نباید فراموش شوید.
معمولاً انسانها احساسشان نسبت به خود را واقعیت تلقی می کنند. اما وقتی متوجه می شوند که بین آن واقعیت و احساس دیگران نسبت به آنها همخوانی نیست، باعث روشن شدن  و گاهاً رنجش آنها میشود.
این ناهمخوانی و عدم توافق بی ضرر نیست—می تواند باعث بیشتر شدن عادت های اشتباه و ناقص شما شود، تشخیص خصوصیات شخصیتی زیان بخش را آسان میکند، و باعث می شود تا احساس منفی دیگران نسبت به فرد افزایش یابد.
برای تطبیق دادن این شکاف و یکجور کردن آن احساسات اشتباه با واقعیت، شما باید بتوانید رفتار ناشی شده مردم از احساسشان نسبت به شما را تشخیص دهید. باید بتوانید احساس خودتان را زیر میکروسکوپ ببرید و اگر دیدید احساس اشتباه دیگران در مورد شما تا اندازه ای صحت دارد، اقدام کنید.
وقتی اینکار انجام گرفت، باید برای از بین بردن این شکاف و فاصله قدم بردارید و به
دیگران خودِ واقعیتان را نشان دهید.

آنطور که دیگران شما را میبینند

وقتی چانه تان را بالا نگاه دارید و راه بروید، خودتان را روی صندلی کافه بیندازید و با یک نخ مسخره در دستتان بازی کنید، 6 انگشتر در یک انگشت بیندازید، یا در آنِ واحد چندین کار انجام دهید یا هیچ کاری
انجام ندهید؛ هر کاری که انجام دهید در احساس دیگران نسبت به شما تاثیر گذار خواهد بود. مردم معمولاً برحسب دیدگاه و تجربه خودشان و گاهی کاملاً مستقل از شما، در موردتان قضاوت می کنند. چه درست چه غلط، آنها رفتارها، عملکردها، زبان بدن، مکالمات لفظی، و حتی صورت ظاهری شما را به آنچه خود استنباط میکنند، ترجمه می نمایند.

عملکردهای شما

اگر برای راهنمایی و مشاوره همیشه فقط دنبال یک نفر خاص باشید، دیگران تصور خواهند کرد که اعتمادی به سایرین ندارید.
اگر ماشینی زیبا داشته باشید، برخی تصور خواهند کرد فردی متکبر و اصراف گر هستید. اگر در نمایشگاه های هنری و اپراها شرکت کنید، و تلاش کنید تا دیگران این مسئله را بفهمند، به نظر آنها فردی ظاهرساز و دورو تلقی خواهید شد.

زبان بدن شما

اگر در میتینگ ها و جلسات قوز کرده و سر خود را پایین بگیرید، رئیستان تصور خوهد کرد که حوصله تان سر رفته است و توجهی به جلسه ندارید. اگر در مکالمه ی خود با پدرِ دوست نامزدتان، از نگاه کردن در چشمان او تفره بروید، او تصور خواهد کرد که فردی حیله گر هستید و چیزی را پنهان می کنید. درکافه های شلوغ ممکن است به خانمی نزدیک شده و به حرفهای او گوش بدهید، اما او تصور خواهد کرد که به حریم خصوصی او تجاوز کرده اید و فردی غیر قابل تحمل هستید.

مکالمات کلامی شما

اگر هنگام سخنرانی مداوم از صداهای “آه” یا “اوم” استفاده کنید، دیگران تصور خواهند کرد فردی آشفته و درهم ریخته هستید. اگر عادت داشته باشید که با صدایی بلند صحبت کنید، دیگران فکر خواهند کرد که فردی مضر و در جستجوی توجه هستید. اگر در عروسی ها با ساقدوش زیبای عروس با کلماتی پنج و شش سیلابی صحبت کنید، او تصور خواهد کرد که فردی پرادعا و ناامید
هستید.

ظاهر شما

اگر برحسب تصادف یک روز صبح موهایتان را آرایش نکنید، یک همکار جدید تصور خواهد کرد که فردی تنبل و بی اعتنا هستید. اما اگر همیشه لباسهایی فاخر تن کنید، افراد تصور خواهند کرد که فردی پوچ، سست و خودپسند هستید.

آنطور که شما خودتان را میبینید

نقاط ضعف و قدرت خود را با یک انعکاس صادق تشخیص دهید. به آن دسته از نقاط ضعفتان که باعث از بین بردن نقاط قوتتان میشود، توجهی خاص مبذول دارید—این نقاط ضعف می توانند یکی از دلایل احساس نادرست دیگران درمورد شما باشد.
شما برای کارتان و محل کارتان ارزش زیادی قائل هستید، اما متاسفانه به میزان کافی نظافت خود را انجام نمی دهید. اگر کمی آشفته به نظر بیایید، مردم شما را فردی درهم ریخته و کثیف تلقی خواهندکرد.
شما احساس می کنید فردی آسان گیر هستید و جنبه ی انتقاد دارید؛ اما، وقتی کسی از شما انتقاد میکند، با ابروهای درهم کشیده، دست به سینه در جایتان می نشینید. البته ممکن است این فقط اول کار باشد و شما انتقاد را بپذیریدف اما مردم تصور خواهند کرد که فردی غیر قابل انعطاف، تدافعی و
ناسازگار هستید.
شما اعتماد به نفس خوبی دارید و فکر میکنید خوب از خودتان دفاع می کنید، اما نرم و ملایم سخن میگویید. چیزی که دیگران می بینند فردی خجالتی و خوددار است که از ترس جالت صحبت نمی کند.
شما از نظر بهداشتی و نظافت توجه زیادی به خود دارید اما از آنجا که عادت دارید صبح ها دیر از خواب بلند شوید، وقتی برای اصلاح ندارید و همچنین چون وقتی برای اتو زدن لباسی جدید ندارید، همان بلوز کهنه را بر تن می کنید. مردم لکه های روی لباستان را نشان تنبلی و بی احساسی و بی اعتنایی به خودتان و دیگران تلقی می کنند.

هماهنگ شدن احساس شما بادیگران

وقتی فهمیدید که احساس شما نسبت به خودتان تا چه اندازه با احساس دیگران نسبت به شما متفاوت است، باید تلاش کنید تا با کنترل تصویر خودتان، این فاصله و شکاف را پر کنید. باید بتوانید تا نقاط ضعفی را که باعث از بین بردن نقاط قوتتان می شود را نابود سازید.
تلاش کنید تا محل کارتان را مرتب و تمییز نگاه دارید تا احترام خود را برای سایرین، کارتان و خودتان نشان دهید.
با تعدیل کردن زبان بدنتان در مواجهه با انتقادهای دیگران، نشان دهید که فردی انتقاد پذیر و قابل انعطاف هستید.
اعتماد به نفستان را با صحبت کردن در مورد مسائلی که به آن علاقه دارید، نشان دهید.
عزت نفس خود را با ظاهرتان هماهنگ کنید.
اتو کردن لباسها را جزء برنامه آخر هفته ی خود بگذارید و شب ها قبل از اینکه به خواب بروید کار اصلاح صورتتان را انجام دهید.

خودِ واقعیتان را نشان دهید

البته نمی توانید امیدوار باشید تا همهی احساسات غلط و منفی دیگران نسبت به خودتان را از بین ببرید، و همیچگاه نباید برای راضی کردن دیگران، شان و مقام خودتان را پایین بیاورید.
منظور از هماهنگ کردن خودتان با نظر دیگران در رابطه با شما این نیست که سعی کنید آنچه آنها می خواهند باشید، منظور این است که خود واقعیتان را به آنها نشان دهید نه اینکه سعی کنید چیزی باشید که نیستید.
برای ایجاد باورهای مثبت باید دقیق تصمیم بگیرید که در آینده به کجا می خواهید برسید. هرچه در مورد نتیجه ای که می خواهید در آینده به دست آورید واضح تر تصمیم گیری کنید، برایتان آسان تر خواهد بود که عملکردها و رفتارهای خود را در کوتاه مدت تغییر دهید. و این درعوض به شما
اطمینان خواهد داد که در بلند مدت به آنچه میخواستید برسید.
وقتی خیلی دقیق تصمیم گرفتید که چه نوع آدمی می خواهید باشید، اولین گام بزرگ برای ایجاد باورهای جدید را برداشته اید.
برای ادغام باورهای جدیدتان با زندگیتان، باید برای خود مقرراتی تعیین کنید که در همه ی زمینه ها مثل آن فرد رفتار کنید. اگر شروع به رفتار کردن مثل آن فرد موفقی که دوست دارید بشوید کنید، به تدریج ارزشها، کیفیات و خصوصیات شخصیتی او را اتخاذ خواهید کرد و این خصوصیات کم کم جزء شخصیت شما خواهند شد.
اگر بتوانید هر روز و در همه ی موقعیت ها مثل آن فرد رفتار کنید، واکنشی زنجیره ای خواهد داشت. گرایشات و حالت هایتان تغییر خواهد کرد و مثبت تر خواهد شد. همین مسئله باعث ایجاد باورهایی نیرومندتر و مثبت تر خواهد شد. و این باورهایتان بعدها تاثیری مثبت بر روی ارزشهایتان خواهد
گذارد.
شما هیچ محدودیتی در توانایی هایتان ندارید، مگر آنهایی که خودتان به آن اعتقاد دارید. افراد موفق افرادی غیرعادی و خاص نیستند. هیچ فرقی با شما ندارند، تنها تفاوت آنها این است که باور دارند که قادر به انجام هر کاری هستند. شما خوب هستید. و از امروز به بعد خود را به بهترین شکل ممکن
بینید
و هیچ محدودیتی برای امکانات و توانایی هایتان قائل نشوید. وقتی چنین باور و اعتمادی را در خود ایجاد کردید، و برطبق باورهایتان رفتار کردید، آینده تان نیز نامحدود خواهد بود.

istockphoto-72420856-170667a.jpg
29/اسفند/1402

چطور احترام دیگران را نگه داریم

خیلی مهم است که بدانیم چطور احترام دیگران را نگه داریم و چطور با رفتارهای غیر محترمانه

برخورد کنیم.

احترام — لازم نیست برای اینکه به کسی احترام بگذاریم، او را دوست داشته باشیم. درمورد

دیگران هم همینطور است؛ آنها به شما احترام می‌گذارند اما ممکن است دوستتان نداشته باشند.

شناسایی محدودیت‌ها — همچنین باید بدانید که دیگران چطور می‌توانند با شما کنار

بیایند. اما اول باید از خودتان مطمئن شوید چون اگر از محدودیت‌های خود آگاه نباشید،

نمی‌توانید درمورد آن به دیگران بگویید. باید به وضوح بدانید که رفتارهای بی ‌ادبانه و سوء

استفاده‌ گرایانه را تحمل نمی‌کنید، اما بی ‌احترامی بدون داشتن هیچگونه دلیل مشخص اصلاً

علامت خوبی نیست. حتی اگر کسی با شما رفتار بی ‌ادبانه ‌ای کرد می‌توانید بدون اینکه به

او بی ‌احترامی کنید، موضوع را حل کنید.

پشتیبانی — اگر تصور کردید که نمی‌توانید رفتارهای غیر محترمانه و بی‌ادبانه خودتان را

کنترل کنید، می‌توانید روی حمایت خانواده و دوستانتان هم حساب کنید. حتی می‌توانید به

آنها اجازه دهید در این زمینه به شما امر و نهی کنند. حمایت دوستان و خانواده برای حل این

مشکل بسیار مفید خواهد بود.

کنترل خود — سر هر چیز عصبانی نشوید و از کوره در نروید. درعوض، محدوده ‌هایتان را

تعیین کنید و از رفت‌و‌آمد با کسانیکه به محدوده شما احترام نمی‌گذارند خودداری کنید.

عهدها — یادتان باشد، قول و وعده باید انجام شود. هیچوقت تعهداتتان و قول‌هایی که

داده‌اید را زیر پا نگذارید. اگر یاد بگیرید همیشه به عهدتان وفا کنید، اتوماتیک‌وار یاد می‌گیرید که

با محبت و احترام رفتار کنید

مشاجره — سعی کنید با هیچکس مشاجره نکنید. درعوض، سعی کنید مشکلاتتان با اهل

خانواده یا دوستان را حل کنید. وقتی عصبانی می‌شوید، قبل از اینکه عملی انجام دهید، تا 10

بشمارید و می بینید که آرام‌تر خواهید شد.

حفظ ادب — برای اینکه دیگران به شما احترام بگذارند باید به آنها احترام بگذارید. با همه

مودبانه رفتار کنید. همیشه مراقب رفتارهایتان باشید، مخصوصاً اگر قصد دارید که رفتارهای

غیرمحترمانه‌تان را ترک کنید.

جواب پس دادن — جواب پس دادن به حرف دیگران مخصوصاً افراد سالخورده بدترین شکل

بی‌احترامی است. هیچوقت به کسی جواب پس ندهید، چشمانتان را گرد نکنید و حسابی

مراقب زبان بدنتان باشید. اگر این احساسات را کنترل کنید، خیلی زود بهتر خواهید شد.

گفتگو — گفتگو رمز بسیاری از مشکلات بزرگ دنیاست. وقتی چیزی یا کسی اذیتتان

می‌کند، درموردش حرف بزنید. این باعث می‌شود بتوانید مشکلات را حل کنید. هیچ‌وقت

حرف‌هایتان را در دلتان نگه ندارید چون ممکن است یکدفعه منفجر شوند. همچنین اگر کسی

برای حرف زدن در دسترستان نبود، می‌توانید حرف‌ها و احساساتتان را در یک دفترچه

یادداشت کنید.


gmBjSWM6R5CYRZiq5fEn_file.jpg
29/اسفند/1402

از دیگران توقع نداشته باشید

از دیگران توقع نداشته باشید انتظار داشتن از دیگران باعث می‌ شود همیشه نتایج مشخصی را بطلبید، بنابراین فضای کمی برای فرصت‌ های تازه باقی می‌ ماند. از دیگران توقع نداشته باشید زندگی‌ تان را در دستان خودتان بگیرید و واقعا زندگی کنید.


پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo