روشی جدید برای درمان اضطراب، افسردگی و تروما
روشی جدید برای درمان اضطراب، افسردگی و تروما
مدل عملکردی جدید اختلالات هیجانی.
روان رنجورخویی یک ویژگی است که با تمایل به تجربه عاطفه منفی مکرر و شدید، مانند اضطراب، غم، یا خشم مشخص می شود.
روان رنجوری ممکن است منعکس کننده یک آسیب پذیری مشترک برای اختلالات عاطفی مختلف، مانند اضطراب، افسردگی، و اختلالات مربوط به تروما باشد.
یک درمان جدید برای اختلالات هیجانی “پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی” یا UP نامیده می شود.
آیا اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی واقعاً با یکدیگر متفاوت هستند؟ یا ممکن است آنها بخشی از همان سندرم باشند؟
مقاله اخیر ، توسط دیوید بارلو و همکارانش از دانشگاه بوستون، که در شماره اکتبر 2021 نشریه Current Directions in Psychological Science منتشر شده است ، برخی از اختلالات روانی (یا به قول آنها “اختلالات عاطفی”) مانند اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلال استرس پس از سانحه ( PTSD )، اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) و اختلالات تجزیه ای، انواعی از همان سندرم هستند. و مرکز این سندرم روان رنجوری است.
ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی
سالها پیش، روانشناس، هانس آیزنک پیشنهاد کرد که بیماریهای روانی ناشی از تعامل بین رویدادهای استرسزا و روان رنجورخویی ، ویژگی شخصیتی است .
روان رنجوری چیست؟
دیوید بارلو در مصاحبه ای روان رنجورخویی را این گونه تعریف کرد: «تمایل به تجربه احساسات منفی مکرر و شدید در پاسخ به منابع مختلف استرس همراه با یک حس عمومی نارسایی و ادراک عدم کنترل بر احساسات شدید منفی و رویدادهای استرس زا».
به طور طبیعی، زمانی که شخصی معتقد است رویدادهای چالش برانگیز و بالقوه استرس زا غیرقابل پیش بینی و غیرقابل کنترل هستند، احتمال بیشتری دارد که از رویدادها اجتناب کند یا هم به رویدادها و هم به تجربیات عاطفی منفی پاسخ منفی دهد.
یکی از راه هایی که افراد روان رنجور سعی در کاهش یا جلوگیری از احساسات منفی دارند، مقابله اجتنابی است . برخی از نمونههای مقابله اجتنابی عبارتند از حواس پرتی، اجتناب از فعالیتها یا موقعیتهای برانگیزاننده اضطراب و درگیر شدن در رفتارهای ایمنی. حتی نگرانی ممکن است با مقابله اجتنابی همراه باشد، زیرا عملکرد نگرانی محافظت از فرد از تجربه مستقیم احساسات ناخوشایند است.
از آنجایی که مقابله اجتنابی به طور موقت ناراحتی را کاهش می دهد، ممکن است یک استراتژی بلند مدت خوب برای کاهش احساسات منفی به نظر برسد. اما اینطور نیست. در درازمدت، افرادی که از مقابله اجتنابی استفاده میکنند، اغلب عواطف تنفری مکرر یا شدیدتری را تجربه میکنند.
علاوه بر این، درگیر شدن در اجتناب رفتاری به این معنی است که فرصت های کمتری برای به چالش کشیدن باورهای اشتباه فرد وجود دارد. بنابراین، یادگیری اصلاحی هرگز اتفاق نمی افتد. به عنوان مثال، فردی که فوبیا از سگ دارد و همیشه از سگ ها دوری می کند، هرگز یاد نمی گیرد که بیشتر سگ ها بی ضرر هستند.
مدل جدیدی از اختلالات عاطفی
بنابراین، آنچه روان رنجورخویی و اختلالات عاطفی را حفظ می کند، «مقابله اجتنابی با انگیزه هیجانی» است. همانطور که نویسندگان خاطرنشان می کنند، “این واکنش انزجار آمیز به تجربیات عاطفی و مقابله اجتنابی ناشی از هیجان است که پل را از روان رنجوری به اختلالات عاطفی تشکیل می دهد و … مکانیسم عملکردی فرا تشخیصی اساسی برای همه اختلالات هیجانی است.”
اما ماهیت مقابله اجتنابی و احساسات خاصی که از آنها اجتناب می شود در افراد مختلف یکسان نیست. تجارب یادگیری منحصر به فرد یک شخص با محرک یا تمرکز تجارب عاطفی او در تعامل است، که باعث واکنش عاطفی منفی خاص می شود. این پاسخ، بسته به استعداد ژنتیکی فرد (یعنی سطح روان رنجوری آنها)، ممکن است منجر به اختلال عاطفی شود (یا اصلاً اختلال نداشته باشد).
فوبیا را در نظر بگیرید. تجارب یادگیری در ایجاد فوبیا مهم هستند. به عنوان مثال، یک کودک روان رنجور پس از گاز گرفتن توسط سگ دچار فوبیای سگ می شود، در حالی که کودک روان رنجور دیگر به جای مشاهده رفتارهای مضطرب والدین خود در موقعیت های اجتماعی دچار فوبیای اجتماعی می شود.
در مورد فردی که به هیچ فوبیا یا بیماری روانی مبتلا نمی شود چطور؟ آیا این بدان معناست که فرد هرگز یک محرک بالقوه را تجربه نکرده است؟ اصلا. در واقع، محرکها (مثلاً از دست دادن، تروما ) بسیار رایج هستند. به عنوان مثال، همانطور که بارلو و همکاران. توجه داشته باشید، از هر پنج نفر، چهار نفر افکار مزاحم OCD را تجربه می کنند و از هر سه نفر، یک نفر در هنگام استرس، حملات پانیک را تجربه می کند. اما افرادی که سطح پایینی از روان رنجوری دارند معمولاً قادرند به احساسات منفی که تجربه می کنند به روشی سالم و سازگارانه پاسخ دهند – بدون اجتناب یا سرکوب احساساتشان. بنابراین آنها به بیماری روانی مبتلا نمی شوند
با این حال، درصد کمی از جمعیتی که به OCD، اختلال هراس و سایر اختلالات عاطفی مبتلا میشوند، به روشهای ناسازگارانه پاسخ میدهند: در این افراد، «وجود خلق و خوی روانرنجور همراه با تجربیات اولیه یادگیری… مستعد حساسیت به برخی موارد عاطفی می شود.» برای مثال، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال هراس به یاد میآورند که توسط والدین خود نسبت به «خطرات احساسات فیزیکی غیرقابل توضیح مانند ضربان قلب سریع» «حساس» شدهاند.
به طور خلاصه، تمایز بین اختلالات روانی فقط با توجه به محرک ها – همانطور که دستورالعمل های تشخیصی (مثلاً DSM-5 ) انجام می دهند – شباهت های پیچیده بین این اختلالات عاطفی را نادیده می گیرد.
درمان اختلالات عاطفی
در مورد درمان، بارلو و همکارانش یک مداخله رفتاری شناختی به نام پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی ایجاد کرده اند . این پروتکل شامل هشت ماژول است:
هدف گذاری و حفظ انگیزه : شناسایی مشکلات و اهداف، بحث در مورد انگیزه تغییر، ارزیابی مزایا و معایب تغییر و غیره.
درک احساسات: یادگیری در مورد احساسات (به عنوان مثال، اضطراب، خشم ، احساس گناه )، و کارکردها، محرک ها و پیامدهای آنها.
آگاهی هیجانی ذهنی : افزایش آگاهی از احساسات، به ویژه به روشی متمرکز بر زمان حال و بدون قضاوت.
انعطافپذیری شناختی: یادگیری تشخیص «تلههای تفکر» (مثلاً فاجعهسازی )، و افزایش انعطافپذیری شناختی با درگیر شدن در ارزیابی مجدد شناختی (یعنی تغییر نحوه تفکر فرد در مورد یک موقعیت).
مقابله با رفتارهای عاطفی: شناخت و جایگزینی رفتارهای هیجان محور ناسازگار (مانند تعلل ، اجتناب، آسیب رساندن به خود ).
درک و مقابله با احساسات جسمانی: قرار گرفتن مکرر در معرض احساسات ناخوشایند بدن (مانند ضربان قلب سریع، سرگیجه) برای افزایش تحمل احساسات.
قرار گرفتن در معرض احساسات: قرار گرفتن مکرر در معرض محرک های عاطفی، مانند احساسات و موقعیت های تهدید کننده، به منظور افزایش تحمل عاطفی.
شناخت دستاوردها و نگاه به آینده: بررسی پیشرفت بیمار و بحث در مورد برنامه های آینده برای حفظ دستاوردها.
همانطور که مشاهده می شود، به جای تمرکز بر محرک های اختلالات روانی خاص، پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی به آنچه در بسیاری از اختلالات عاطفی مشترک است می پردازد: تمایل به واکنش منفی به تجربیات هیجانی و تمایل به مقابله اجتنابی.
بر اساس یک بررسی اخیر، پروتکل یکپارچه برای درمان فرا تشخیصی اختلالات هیجانی در درمان اختلال شخصیت مرزی ، اضطراب، افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس (هم با و هم بدون آگورافوبیا)، اختلال وسواس فکری-اجباری و اجتماعی موثر به نظر می رسد.
روانشناس ایرانی در لندن
مشاوره آنلاین: چت آنلاین در ساعات پاسخگویی | جلسه اول مشاوره رایگان می باشد
اطلاعات تماس با روانشناس “مینو ایرانی” …
کانال تلگرام روانشناس مینو ایرانی @positive_thought_net