لطفا صبر کنید ...

157297245-1200x837.jpg
23/دسامبر/2024

تاثیر وسواس بر رابطه زناشویی

در حال حاضر پس از ازدواج هم حالت‌هایی به‌خصوص در زمان برقراری رابطه جنسی از خود بروز می‌دهد که از لذت رابطه‌مان کاسته می‌شود و دلخوری پیش می‌آید. متاسفانه این خواننده گرامی در مورد اینکه آیا درمان خاتمه یافته یا هنوز همسرشان تحت درمان هستند چیزی نگفته است. اما مطالعه این یادداشت  که تاثیر وسواس بر رابطه زناشویی را بیان میکند به همه توصیه می‌کنم.
وسواس عموما به دو دسته وسواس فکری و عملی تقسیم می‌شود. همان‌طور که می‌دانید لازم است حتما برای درمان وسواس از هر نوعی که باشد اقدام کنید. دارو درمانی به‌علاوه رفتاردرمانی توام می‌تواند مشکل وسواس را حل کند.

شاید گمان کنید وسواس ربطی به مسایل زناشویی ندارد اما اختلال وسواس می‌تواند شامل عقاید، تصاویر ذهنی- تکانه‌ها و افکار مزاحم و مکرر (وسواس فکری) یا الگوهای مکرر رفتار یا فعالیت‌های مزاحم (عمل وسواسی) باشد. حالت‌های وسواسی و انجام مناسک خاص هنگام روابط زناشویی در برخی افراد تاثیر نامطلوبی بر فرآیند جنسی طرف مقابل می‌گذارد؛ به‌طوری که گاهی موجب بروز اختلافات و مشاجرات می‌شود ولی این اعمال با مراجعه به درمانگر و درمان تا حد زیادی قابل کنترل است.

درمان وسواس

توصیه می‌شود اگر مشکوک به داشتن علایم وسواس در این زمینه هستید به یک روان‌پزشک یا روان‌شناس باتجربه در امور جنسی مراجعه کنید تا مشخص شود آیا این مسایل ناشی از یک فرآیند وسواسی است یا رفتارهای آموخته‌شده‌ای است که برایتان ایجاد شده؟ در هر دو صورت این مساله با درمان کنترل خواهد شد و جای نگرانی نیست.

بعضی از افراد سعی می‌کنند علایم بیماری‌هایی چون وسواس یا اضطراب خود را نادیده بگیرند یا مخفی کنند و حتی برخی افراد به دلیل اضطراب ناشی از این مخفی‌کاری دچار ضعف در قدرت جنسی می‌شوند که این مساله نیز منجر به ناراحتی و دلزدگی همسران از یکدیگر می‌شود.

بهتر است به جای خوردن داروهای بدون تجویز شیمیایی یا گیاهی که به شما توصیه می‌شود (یکی از مراجعانم می‌گفت جوشانده گیاهی به من توصیه شده که وسواسم را درمان کند!) و نگرانی از عوارض احتمالی آنها به یک روان‌پزشک در مسایل جنسی مراجعه کنید تا هر دو مشکل (بیماری وسواس و مشکل جنسی) با هم مورد ارزیابی قرار گیرد.

چرا که در برخی موارد بدون نیاز به مصرف دارو این مساله قابل‌حل است و اگرهم نیاز به مصرف دارو شد با تجویز پزشک در کمال آرامش آن را مصرف کنید تا از ناراحتی و دلزدگی احتمالی همسرتان نیز جلوگیری کنید.

مشاوره آنلاین و تلفنی از داخل و خارج از کشور ( ایرانیان – فارسی زبانان )
مینو ایرانی “روانشناس و مشاور ایرانی” در انگلستان-لندن
تماس مستقیم با مشاور …


166828-1.jpg
23/دسامبر/2024

15 مورد از بهترین طرز فکرهای افراد موفق

ما هم باور داریم که تفکر هوشمندانه زندگی را تغییر می‌دهد، در اینجا به 15 مورد از بهترین طرز فکرهای افراد موفق اشاره می‌کنیم .
موفق‌ترین افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد.

1 – فکر کردن یک نظم است. اگر می‌خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.
می‌توانید برای برنامه‌ریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یکبار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.

2 – ببینید انرژیتان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون 20/80 استفاده کنید.
80 درصد از انرژی تان را به 20 درصد از مهمترین فعالیت‌های تان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمی‌توانید در آن واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به 40% برساند.

3 – افراد موفق خود را در معرض ایده ‌ها و آدم‌های مختلف قرار می‌دهند.
آنها سعی می‌کنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش می‌کشند.

4 – ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.
ایده‌ها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.

5 – افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد را انجام ندهید.
آخرین باری که ساعت 2 صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می‌رسید، را به خاطر دارید؟
افکار تازمانی که ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.

6 – افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری می‌کنند.
فکر کردن با دیگران نتایج بهتری در بر خواهد داشت. مثل این می‌ماند که به خودتان یک راه میان‌بر بدهید. به همین خاطر است که جلسات طوفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.

7 – تفکر عامه‌‌ پسند را رد کنید ( که معمولاً یعنی اصلاً فکر نکرده‌اید ).
خیلی از آدم‌ها وارد عمل می‌شوند با امید اینکه به فکر بقیه خوب برسد.
برای اینکه از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدم‌های دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفق‌اند.

8 – بهترین متفکران از قبل برنامه‌ می‌ریزند، درحالیکه برای افکار ناگهانی نیز جا می‌گذارند.
وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین می‌آید. داشتن افکار مبهم از اینکه کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ کجا نمی‌رساند.
کلید استراتژیک بودن: 1. موضوع را خرد کنید. 2. بپرسید چرا این مشکل باید حل شود. 3. موارد کلیدی را مشخص کنید. 4. منابع تان را مرور کنید. 5. افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید.
هنری فورد می‌گوید، “هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید.”

9 – برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید.
راه ‌های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدم‌های جدید آشنا شوید، حتی کتاب‌هایی را بخوانید که فکر می‌کنید خسته‌کننده هستند. رمز کار این است که با ایده‌ها و سبک‌های زندگی جدید آشنا شوید.

10 – برای تقدیر از ایده‌های دیگران، باید به ایده‌های دیگر احترام بگذارید.
نمی‌توانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.

11 – برای هر روزتان و زمان‌هایی که افراد دیگر را ملاقات می‌کنید، برنامه و موضوع داشته باشید.
بیشتر آدم‌ها فقط برای روزشان برنامه‌ریزی می‌کنند. متفکران برای برنامه‌ریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدتشان وقت می‌گذارند و بعد آن را دنبال می‌کنند.
همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، مهمانی‌ها و قرارهای ملاقات نمی‌شوند. قبل از اینکه وارد چنین موقعیت‌هایی شوند، تصمیم می‌گیرند که از آدم‌ها یاد بگیرند.
تفکر انعکاسی در مهارت‌های تصمیم‌گیریتان به شما رویکرد و اعتمادبه‌نفس می‌دهد.
اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید شما را عقب می‌کشد.

12 – بر حرف‌های منفی که با خودتان می‌زنید غلبه کنید. برنده‌ها با عباراتی مثل “من می‌توانم” حرف می‌زنند.
افراد باهوش محدودیت‌ها را نمی‌بینند. آنها امکانات را می‌بینند.
سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال می‌گوید، “هیچ چیز شرم‌آورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام می‌دهد که شما می‌گفتید غیرممکن است.”

13 – افراد خلاق خود را وقف ایده‌ها می‌کنند.
آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمی‌ترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست می‌کنند.

14 – افراد خوشبین نمی‌توانند متفکرانی واقع بین باشند.
داشتن رویکرد واقع بینی به شما این امکان را می‌دهد آنقدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبه‌رو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک می‌کند کارآمدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر می‌دهد.

برای اینکه متفکری واقعبین‌تر باشید، باید: 1. از واقعیت تقدیر کنید. 2. کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید. 3. نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید. 4. بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. 5. تفکرتان را با منابع تان هم‌ تراز کنید.

15 – خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که می‌توانید طرز فکرتان را عوض کنید.
اینکه یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث می‌شود تفکری پربازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوریکه به عادت همیشگی تان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد.


-شناسی-هیجان.-چگونه-هیجانات-خود-را-کنترل-کنیم؟-قسمت-اول.jpg
23/دسامبر/2024

چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

بیشتر مردم، در زندگیشان هیجانات شدید و غیر قابل کنترل را تجربه کرده اند. در چنین مواقعی، شخص بسیار مایل است شدت خشم، غم و اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونه ای تأثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیان شود. در چنین لحظاتی چگونه هیجانات شدید را کنترل کنیم؟

برای دستیابی به چنین توانایی به نکات زیر توجه نمایید:

1) از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید.

سعی کنید تنفسی آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده به طور طبیعی می توان ضربات قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان به خصوص عضلات، شانه ها، گردن و فک بررسی و تعدیل کنید.

2) سعی کنید بر هیجانات خود مسلط شوید.

هنگامی که با دیگران هستید زمان مساعدی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین، از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگویید که احتیاج به زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر بر می گردید.

3) حتماً با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید.

چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا ننمایید.

4) روشی دیگر برای کنترل کردن هیجانات، ثبت آنها در دفترچه یادداشت روزانه است.

تحقیقات نشان داده است که چنین روشی، تأثیرقابل ملاحظه ای بر افرادی که دچار حوادث شده بودند داشته است.

5) اگر موضوعی برایتان بسیار اهمیت دارد آن را بی پرده با دیگران مطرح کنید اما قبلاً در مورد آن موضوع و موقعیت خود خوب فکرکنید.

به یاد داشته باشید که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ می دهد و صحیح نیست که این تغییر براساس اصول غیر منطقی و یا هیجانات زود گذر باشد.

6) با خودتان مهربان باشید.

سعی کنید مرخصی کوتاهی داشته باشید و فعالیت های مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت. به عنوان مثال مدت کوتاهی در پارک راه بروید یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید و یا کتاب مورد علاقه خویش را بخوانید.

7) سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است

فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیم گیری صحیح را ندارد. تصور کنید رنج و ناراحتی خود را درون جعبه ای داخل کمدتان گذاشته اید، در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید این جعبه را از کمد بیرون آورید و به طور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتی تان پیدا کنید.

با انجام دادن فعالیت های فیزیکی از قبیل ورزش کردن ، کلاس رفتن و یا سخت کار کردن سعی نمایید خود را خسته کنید و توجه و تمرکز خود را به کلاس، ورزش یا کار معطوف سازید.

8) کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید.

بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود.

فراموش نکنید که سرانجام لحظات پر اضطراب و هیجان به پایان خواهد رسید. شما قبلاً این واقعیت را تجربه کرده اید.


-وابستگی-چیست.jpg
23/دسامبر/2024

آیا من یک هم وابسته هستم؟

1- آیا خود را مسئول احساسات و رفتار دیگران می دانم وآیا من یک هم وابسته هستم ؟
2- در تشخیص نوع احساسات خود مشکل دارم و نمی دانم آیا خشمگینم ، غمگینم یا شاد هستم ؟
3- آیا در نشان دادن احساساتم مشکل دارم ؟
4- آیا از عکس العمل دیگران نسبت به احساساتم ترس و دلهره دارم ؟
5- آیا در ایجاد و حفظ رابطه نزدیک مشکل دارم ؟
6- آیا از این‌ که دیگران مرا آزار دهند یا نپذیرند می ‌ترسم ؟
7- آیا از خود و دیگران خیلی توقع دارم ؟
8- آیا برای تصمیم گیری مشکل دارم ؟
9- آیا سعی می ‌کنم احساساتم را انکار کنم ؟ یا آن را به حداقل برسانم یا اصلاح کنم ؟
10- آیا اعمال و رفتار دیگران عکس العمل مرا تعیین می‌کنند ؟
11- آیا احتیاجات و خواسته‌های دیگران را مقدم می ‌دانم ؟
12- آیا ترس از خشم دیگران بر روی صحبت و اعمال من اثر می گذارد؟
13- آیا ارزش‌های مورد قبول خود را در برابر ارزش‌های مورد قبول دیگران ندیده می ‌گیرم ؟ و به ارزش‌های دیگران بیشتر بها می دهم ؟
14- آیا من داشته‌ها و نکات خوب و مثبت خود را نمی ‌توانم تشخیص دهم ؟
15- آیا آرامش من توسط احساسات و رفتارهای دیگران تعیین می ‌شود ؟
16- آیا بر روی کارها، حرفها و رفتارهای خود قضاوت می ‌کنم ؟ و هیچ وقت آنها را به اندازه کافی خوب نمی دانم؟
17- آیا قبول دارم که ضربه ‌پذیر بودن و درخواست کمک کردن طبیعی و نرمال است ؟
18- آیا زیاد از حد وفادار هستم؟ حتی اگر این وفاداری غیر قابل توجیه باشد و برایم مضر باشد؟
19- آیا حتماً باید کسی به من احتیاج داشته باشد تا بتوانم با او رابطه برقرار کنم؟
20- آیا باید کسی مرا دوست داشته باشد یا تایید کند، تا درباره خود احساس خوبی داشته باشم؟
21- مشکلات و درگیری دیگران بر آرامش من اثر می گذارد و افکار من بر روی مشکلات و تسکین درد دیگران متمرکز می ‌شود؟
22- آیا افکار من بر روی دیگران تمرکز دارد؟
23- آیا افکار من بر روی حمایت از دیگران تمرکز دارد؟
24- آیا افکار من بر روی سوء استفاده از دیگران تمرکز دارد ؟
25- آیا من احساس احترام به خود می ‌کنم، وقتی که مشکلات دیگران را حل می کنم یا درد دیگران را تسکین می دهم ؟
26- آیا سرگرمی و علائق خود را کنار می گذارم، تا در سرگرمی و علائق دیگران شریک شوم؟
27- آیا نظرات خود را در مورد لباس پوشیدن و ظاهر نزدیکان به آنها دیکته می ‌کنم، چون فکر می ‌کنم آنها انعکاس دهنده من هستند؟
28- از احساس دیگران آگاهم ، ولی از احساسات خودم خبر ندارم ؟
29- آیا رویاهایتان برای آینده همیشه به کس دیگری وصل است ؟
30- آیا در روابطم با دیگران سعی نمی ‌کنم که همیشه دهنده باشم تا احساس امنیت کنم؟
31- آیا ارزشها خود را به خاطر برقراری رابطه با دیگران زیرپا می ‌گذارم ؟
32- کیفیت زندگی من به کیفیت زندگی دیگران بستگی دارد؟

در واقع بسیاری از ما ممکن است چند تا یا تعداد کمی از ویژگی های افراد هم وابسته را داشته باشیم. تعداد پاسخ های شما به سوالات بالا نشان دهنده مقدار این بیماری در شماست. از یک پاسخ تا سی و دو پاسخ مثبت! همه پاسخ هایی که شما به سوالات بالا دادید نشان دهنده تربیت ناکارآمدی است که از آن برخوردارید. یادتان باشد ما در سیر زندگی بطور همزمان از چهار الگو پیروی می کنیم؛ 1- وراثت 2- رفتارهای والدین و آموزه های آنها 3- محیط (مدرسه،جامعه، گروه همسالان و دوستان و …)، 4- خود یا خویشتن مان

کارآمدی یا ناکارآمدی ما محصول تعامل این چهار الگو در درون ماست که نحوه عکس العمل های ما به زندگی و شیوه زندگی کردن ما را تعیین می کنند. حتی می توان تعارضات، تناقض ها و تضادهای درونی را به تعامل نادرست و اشتباه این چهار الگو نسبت داد. به همین خاطر است که بسیاری از افراد در بسیاری از لحظه های مهم زندگی دقیقا نمی دانند باید چکار کنند. به همین دلیل مدت طولانی را در سردرگمی سپری می کنند و بالطبع دچار هیجانات شدیدی مثل افسردگی، اضطراب، نا امیدی، خشم، خود انتقادی، نارضایتی، بی حوصلگی، احساس پوچی، خودزنی و خودکشی و غیره می شوند.

خانمی که به عنوان مثال مورد بررسی قرار گرفت، تحت تاثیر عوامل مختلف (همان چهار الگو) و عوامل دیگر نتوانست تصمیم مناسبی بگیرد و به جهنم زندگی خود بازگشت. شما تا بحال چند بار توانسته اید روش های خود را در مواجهه با مسائل مربوط به زندگی شخصی، شغلی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی تان تغییر دهید؟ شاید خیلی کم پیش آمده باشد. دلیلش هم این است که شما به خیلی از روش هایی که تا بحال از آنها استفاده کرده اید عادت کرده اید و حالا دست برداشتن از آن روش ها کاری بسیار دشوار است.

کنار گذاشتن روش های قبلی برای حل مسائل به معنی خلع سلاح شدن در این دنیای بی رحم است و این همان حماقت محض است! نه! اشتباه نکنید. علت اینکه اغلب افراد مشکلاتشان حل نمی شود این است که فرصت یادگیری و امتحان کردن روش های جدید برای حل مسائل را به خودشان نمی دهند. تغییر کردن امری دردناک است


-بردت-از-زندگی-735x400.jpg
23/دسامبر/2024

چگونه از زندگی لذت ببریم

منتظر تغییرات زیاد در یک روزی که معلوم نیست کی باشه نباشیم و از زندگی لذت ببریم .

40 مورد زیر رو بخونید تایید این حرف را خواهید کرد.

1-گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2- سعی کنیم بیشتر بخندیم.

3- تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

4- با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.

5- گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

6- بیشتردعا کنیم.

7- در داخل آسانسور و راه پله و… با آدمها صحبت کنیم.

8- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.

9- لذت عطسه کردن را حس کنیم.

10- قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.

11- زیر دوش آواز بخوانیم.

12-سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .

13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.

14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15- برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی کنیم.

16- از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.

17- برای کارهایمان برنامه‌ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!

18- مجموعه‌ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و…) برای خودمان جمع‌آوری کنیم.

19- در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20- گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.

21- گاهی از درخت بالا برویم.

22- احساس خود را درباره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.

23- گاهی کمی پابرهنه راه برویم.

24- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

25- وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.

26- در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.

27- سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.

28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .

29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس کنیم.

30- زیر باران راه برویم.

31- کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم .

32- قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم.

33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم.

34- اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.

35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.

37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.

38- گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

40- از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد.


18114.jpg
23/دسامبر/2024

رابطه افسردگی رانندگان و احتمال تصادف

تحقیقاتی که در زمینه سلامت روانی رانندگان کامیون در استرالیا در جهت رابطه افسردگی رانندگان و احتمال تصادف صورت گرفت، نشان داد افسردگی یا اشتغال نامنظم، خطر حادثه را برای آنها به شدت افزایش می دهد.

این مطالعه که توسط دانشگاه کویینزلند صورت گرفته است و نهادهای گوناگون از جمله کمیسیون ملی حمل و نقل آن را تایید کرده است، تاثیر قابل توجهی برای امنیت جاده دارد. بر اساس این مطالعه، خطر تصادف برای رانندگان بانشانه های افسردگی دو برابر و برای آنهایی که از عوارض شدید افسردگی رنجمی‌برند، شش برابر است.

این تحقیق از سوی دیگر نشان می‌دهد حدود 9 درصد رانندگان دست کم یک بار درهفته مواد مخدر مصرف می‌کنند و مصرف بعضی مواد مخدر در میان آنها دو برابرافراد معمولی است. اگر چه به گفته مایکل هیلتون از مرکز بهداشت روانی پارکسنتر کویینزلند که این تحقیق را انجام داده است، تبدیل نتایج این تحقیق به برنامه عملی اهمیت دارد اما این تحقیق نشان می‌دهد که رانندگان خود درمقابل درمان مقاومت می‌کنند. به گفته این محقق، نتایج این مطالعه همچنین ضرورت سامان دادن به علل استرس در رانندگان خودروهای سنگین و کاهش ساعات کار آنها را نشان می‌دهد.


135449-1200x812.jpg
23/دسامبر/2024

خداحافـــظی با عادت‌های بد

اعتیاد به یک عادت

رفتارهای عادی و همیشگی از جهات بسیاری به اعتیاد شباهت دارند و شیوه‌های  خداحافـــظی با عادت‌های بد شبیه شیوه‌های ترک اعتیاد است. دوری از کلیه افراد، مکان‌ها و چیزهایی که نیاز و میل فرد را برای انجام آن عادت ناخوشایند تشدید می‌کنند، اولین درس برای ترک یک رفتار است.

نیاز به تغییر کردن و استفاده از بهترین شیوه برای تغییر، مسلما اهمیت بسیاری دارد و در هر دو مورد (یعنی ترک اعتیاد و ترک عادت) از مهم‌ترین نکات هستند. اما یک فرق مهم بین ترک اعتیاد و ترک عادت وجود دارد. برخلاف اعتیاد، در ترک عادت وقتی که یک رفتار جدید جایگزین یک عادت قدیمی می‌شود، احتمال تکرار آن عادت قدیمی بسیار کم است؛ در حالی که در ترک اعتیاد، احتمال تکرار رفتارهای ناخوشایند قبلی بسیار زیاد است. عادت‌ها قوی‌ترین نیرو در جهان هستند. حدود ۹۰ درصد از افکار، احساسات و رفتارهای ما ناشی از عادت‌های ما هستند؛ بنابراین بسیاری از ناکامی‌ها، موفقیت‌ها، افسردگی‌ها، شادی‌ها، روابط مستحکم، روابط از هم پاشیده و بسیاری دیگر از حالات و رفتارهای ما به عادت‌های ما برمی‌گردند.

عادت‌های ما رفتارهایی هستند که مرتب بدون دخالت ذهن خود آگاه تکرار می‌شوند. در واقع وقتی شما چیزی را یاد گرفتید، مغزتان ارتباطاتی را برای ایجاد یک مسیر عصبی شروع کرده و هنگامی که آن رفتار تکرار می‌شود، مغز مسیر ویژه‌ای برای آن رفتار ایجاد می‌کند. این مسیر کار مغز را برای پردازش وظایف جدید راحت می‌کند. به عبارتی یک عادت جدید ایجاد شده است.

تکرار عادت موجب سکون می‌شود و خلاقیت و پیشرفت را از بین می‌برد.
وقتی ما کاری را بدون دقت و انگیزه کافی انجام می‌دهیم یا عقاید، عادت‌ها و تجارب خود را با تعصب زیاد در کاری اعمال می‌کنیم، کمتر به این فکر هستیم که تغییر مثبتی در روند اجرای کار به وجود آوریم و ایراد و اشکال آن را برطرف سازیم. هر فرایندی در زندگی ما می‌تواند مغلوب تکرار شود؛ مثلا با اینکه می‌دانیم شغل مناسبی نداریم، اما همچنان بدون هیچ‌گونه تغییر در شرایط و موقعیت خود به کارمان ادامه می‌دهیم. در حالی که تغییر می‌تواند ما را از وضعیت ناخوشایند موجود نجات دهد؛ اما باز هم از آن گریزانیم و تغییر را غیر ممکن می‌دانیم یا از عواقب آن هراس داریم.

ما می‌توانیم نوع نگرش و زاویه دید خود را تغییر دهیم و یا اینکه رفتارهای نادرست خود را دریابیم و آنها را ترک کنیم. برای تغییر تنها کافی است بپذیریم که وقتی به مشکلی برمی‌خوریم، برای حل آن نیاز به استفاده از روش دیگری داریم و بهتر است همیشه این جمله یادمان باشد: بدون تغییر نمی‌توان پیشرفت و زندگی کرد. اولین شرط برای تغییر پذیری، انعطاف است.

ما برای خداحافـــظی با عادت‌های بد، باید انعطاف داشته باشیم، تعصب خشک و سرسختانه نسبت به عقاید و باورهای خود نداشته باشیم و وقتی با مشکل و انتقاد یا سرزنش مواجه می‌شویم، همیشه و در همه حال آن را جدی بگیریم و در موردش تامل کنیم. بعد از انعطاف، روراستی با خودمان و پذیرش اشتباهات می‌تواند ما را در ایجاد تغییر موفق کند. اگر کسی از ما انتقادی کرد، بهتر است کمی فکر کنیم و با خودمان روراست باشیم و با پذیرش اشتباهات خود، نسبت به تغییر آنها اقدام کنیم.

برای تغییر یک عادت نابجا بهتر است از خانواده و دوستان خود کمک بگیرید؛ ولی این مساله همیشه اتفاق نمی‌افتد. گاهی اوقات عادت‌های ما روی اطرافیانمان نیز اثر می‌گذارند؛ مثلا عادت به سیگار کشیدن، نه تنها به خود ما آسیب می‌رساند، بلکه نزدیکان ما نیز از آن آسیب می‌بینند. برای تغییر یک عادت باید محیط آن را نیز تغییر داد. عامل محیطی، عامل برانگیزنده‌ای است که مغز را از ترک یک عادت و جایگزینی عادت جدید باز می‌دارد. مثلا فردی را تصور کنید که به نوشیدن قهوه عادت شدیدی دارد. او هر روز صبح پشت یک میز می‌نشیند، روزنامه می‌خواند و قهوه می‌نوشد. این فرد اگر تصمیم بگیرد عادت نوشیدن قهوه را با آب میوه عوض کند، ابتدا باید عادت روزنامه خواندن در پشت آن میز را تغییر دهد و روزنامه را به یک اتاق یا مکان دیگر منتقل کند تا این عامل او را تحریک به نوشیدن قهوه نکند.

برای آنکه عادت‌های نابجا و ناخوشایند خود را تغییر دهید، نکات زیرا را فراموش نکنید:

1- در مورد تغییر آن عادت جدی باشید؛ زیرا برای تغییر یک عادت نیاز به انرژی و تعهد است.

۲-افکار، احساسات و رفتارهای خود را در مورد عادت سابق و رفتار جدید خود یادداشت کرده و در مورد آنها فکر کنید. به مناسب‌ترین رفتار بیندیشید و آن را تمرین کنید.

۳- اگر به طور آنی متوجه شدید که دوباره در حال تکرار عادت قبلی هستید، بلافاصله خود را متوقف ساخته و رفتار جدید را انجام دهید.

۴- رفتار جدید را باید به مرور زمان و آهسته آهسته جایگزین رفتار قبلی خود کنید. در این کار نیاز به هیچ عجله‌ای نیست.

۵- حتما روی پشتیبانی و کمک دیگران حساب کنید و به آنها اطلاع دهید که مشغول کار روی این مساله هستید و از آنها توقع چه نوع کمکی دارید.

۶- از منفی‌بافی به شدت پرهیز کنید. منفی‌‌نگری موجب سردرگمی و ناامیدی خواهد شد.

۷- هرگز ناامید نشوید. اگر برای خداحافـــظی با عادت‌های بد چند روش کارساز نبود، روش‌های دیگر را امتحان کنید. در صورت ناامیدی هرگز نخواهید توانست تغییرات لازم و مورد نظرتان را به وجود آورید. عادت‌ها به سختی تغییر می‌کنند و مسلما برای این کار به صرف زمان و انرژی زیادی نیاز است. برای آنکه بتوانید از تلاش‌های خود نتیجه بگیرید، کمی برنامه‌ریزی، نظم و عزم راسخ لازم است. تلاش، تلاش و تلاش کنید. تکرار یک رفتار جدید، تنها راه جایگزین کردن آن با یک عادت قدیمی است. برای آنکه مغز خود را به انجام یک کار جدیدی عادت دهی لازم است روزها، هفته و حتی ماه‌ها آن را تکرار کنید.


10-important-things-to-do-in-extreme-anger-complications-of-nervousness.jpg
23/دسامبر/2024

عصبانیت و بداخلاقی و احساس درد

دکتر روی و همکارانش در دانشگاه مونتیل در نیویورک برای بررسی رابطه عصبانیت و بداخلاقی و احساس درد ۱۳ نفر را تحت شوک‌های الکتریکی دردناک قرار دادند. این شوک ها باعث واکنش و حرکت زانو می شد محققان توانستند میزان واکنش ها را اندازه بگیرند. به این افراد در حین شوک ها تصاویر خوشایند و یا ناخوشایند و یا خنثی نشان داده شد و همزمان با آن محققان فعالیت مغز آن ها را توسط اسکن MRI مشخص کردند.نتایج بررسی حاکی از ارتباط مستقیم احساسات و عواطف و درد است.

در نتایج این بررسی آمده است اگر می خواهید کمتر احساس درد داشته باشید به چیزهای لذت بخش فکر کنید.یافته‌ها نشان می دهد دیدن تصاویر ناخوشایند نسبت به تصاویر دلپذیر و مثبت باعث درد بیشتری می شود. این نتایج یافته های قبلی مبنی بر اثرات مثبت موسیقی کاهش ناراحتی افراد را نیز ثابت می کند.

نتایج حاکی از آن است که می توان با استفاده از روش های غیر دارویی نظیر تقویت خلق و خو توسط موسیقی لذت بخش و یا تصاویر خوشایند میزان درد را در افراد کم کرد.

عصبانیت حالت فوق نارضایتی است . وقتی از پدیده ای یا چیزی خوشمان نمی آید عصبانی می شویم و بدین وسیله ناخشنودی خود  را ابراز می کنیم و عملی را انجام دهیم که آن عمل می تواند مثبت یا منفی باشد .محققین می گویند وقتی عصبانیت طولانی می شود . تغییرات شیمیایی در بدن همچنان ادامه می یابد و موجب خستگی جسم می گردد و می تواند مشکلات  متعددی برای سلامتی فرد  به وجود آورد.


unnamed-2.jpg
23/دسامبر/2024

 بحران هویت یا از خودبیگانگى

واژه «alienation» که در زبان فارسى غالبا به «بحران هویت یا از خودبیگانگى» ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقه

طولانى دارد. ریشه  این اصطلاح کلمه لاتینى «alius» به معناى «دیگر» است. پسوندen در زبان لاتینى صفت ساز است.

بنابراین، «alien» به معناى منسوب به دیگرى است. از صفت alienفعل alienate ساخته شده است، به معناى «از آنِ شخص

دیگر کردن» یا به عبارت واضحتر، «انتقال به غیر». سپس از این کلمه، اسم فعل alienationبه معناى «انتقال به غیر»

(الیناسیون) ساخته شده است.

مورد استعمال اصلى آن مناسبات حقوقى است به معناى سلب حقى از یک شخص و انتقال آن به شخصى دیگر. اما با گذشت

زمان، این مفهوم آن قدر توسعه پیدا کرده، که در جامعه شناسى، روان شناسى، فلسفه و حتى روان پزشکى کاربرد دارد. در

روان شناسى و روان پزشکى، الیناسیون عبارت است از حالت ناشى از اختلال روانى یا به اصطلاح، «روانى» بودن. البته این

معنا نیز با مفهوم حقوقى کلمه ارتباط دارد؛ زیرا از یک سو بیمار روانى، شخصى است که سلامت عقل خود را از دست داده

است (عقل از او سلب شده است)، و از سوى دیگر، قانون پاره اى از حقوق چنین شخصى را سلب مى کند و به ولىّ یا وارث

او انتقال مى دهد. این همان مفهوم قضایى «حجر» است. بنابراین، «فرد الینه» از جهت قضایى معادل «محجور» خواهد بود.به

گفته مولوی:

ای که در پیکار «خود» را باخته
دیگران را تو ز «خود» نشناخته

تشبیه و تفسیر مولوی در ابیات زیر با کلام وی مطابقت دارد:

در زمین دیگران خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه، تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین می دهی
گوهرجان را نیابی فربهی
گرمیان مشک، تن را جا شود
وقت مردن گند آن پیدا شود
مشک را بر جان بزن بر تن ممال
مشک چه بود نام پاک ذوالجلال

آیا تا به حال به این کلمه فکر کردید؟ اگر هم نکرده باشید حتما تا به حال اسم آن را شنیده اید اگر میخواهید با این مو ضوع

بیشتر آشنا بشید شما رو به خوندن این مطلب دعوت میکنم.

کسانی که ایمانی به خود ندارند، خود را باور نکرده‌ و ارزش‌های‌شان را نشناخته‌اند و نمی‌دانند کیستند، کجایند و چه می‌کنند،

به «بحران هویت یا از خودبیگانگی» مبتلا می‌شوند. می‌خواهند تصمیمی بگیرند اما چون معیارهای مورد قبولِ خود را روشن نکرده‌اند، برای اتخاذ

کوچک‌ترین تصمیمی، ‌ناتوان‌اند و اضطراب، سراپای وجودشان را فرا‌‌می‌گیرد. آنان در وادی تردید زندگی می‌کنند و به ناامیدی و

افسردگی دچار می‌شوند.

آدمی هنگامی‌که خود را پوچ و درون‌تهی ببیند و باور کند که دیروزش تباه شده‌ و دروازه‌ی فرداها نیز به رویش بسته‌است و نتواند

پاسخ شایسته‌ای برای این سؤال که «من کیستم؟» بیابد، به «بحران هویت یا از خودبیگانگی» دچار می‌شود و یأس و افسردگی، سراپای

وجودش را فراخواهد گرفت و به سستی و رکود روی‌می‌آورد یا برعکس به خودآزاری، خودکشی و دیگرآزاری می‌پردازد. بسیارند

انسان‌هایی که در اوج ثروت و مکنت، خودکشی کرده‌اند یا همه‌چیز را رها کرده، به سوی کشوری دوردست راه افتاده‌اند. اینان

همان کسانی هستند که همه‌چیز داشتند اما خود را نداشتند، خود را نشناختند و به ارزش‌های خود پی‌نبردند، ندانستند به چه

ایمان بیاورند و نفهمیدند از آن‌چه دارند، چگونه استفاده کنند و لذت ببرند.

باور کنیم که خوشبختی و بدبختی، رنج و لذت، فقر و غنا، خوبی و بدی و… همه و همه ساخته و پرداخته‌ی ذهن خود ماست.

خودباختگی، بحران هویت یا از خودبیگانگی، خودفراموشی، خودکشی و… ناشی از بحرانی‌ست که انسان‌ها به دام آن می‌افتند. بی‌هویتی،

روان را می‌فرساید و دیواره‌های روح را از درون می‌خراشد.

انسان بی‌هویت، روحیه‌اش ضعیف و متزلزل است،‌ اعتمادبه‌نفس ندارد و قدرت تشخیص را از دست داده است، بنابراین

به‌سادگی تحت تأثیر القائات شیطانی و تبلیغات منفی قرارمی‌گیرد و به هرچه او را به سوی خود بخواند، گرایش می‌یابد و

این‌چنین است که شیاطین، او را به‌راحتی به بند می‌کشند و در راستای اهداف خود، از او یک عنصر بازنده می‌سازند.

در زندگیِ همه‌ی ما، گاه لحظاتی پیش‌می‌آید که احساس ناامنی، خشم و افسردگی، حسادت و ناباوری می‌کنیم. گاه مورد

سرزنش و توهین قرارمی‌گیریم،‌ اطمینان به خود را از دست می‌دهیم،‌ تحت سلطه‌ی دیگران واقع می‌شویم و در وادی زندگی،

مبهوت می‌مانیم. در این میان، هر کسی بر مبنای نظام باورها و ارزش‌هایی که پذیرفته و هویتی که کسب کرده، عکس‌العمل

نشان‌می‌دهد.

گروهی، شخصیتی منفعل و تأثیرپذیر داشته و خیلی سریع رنگ می‌بازند. بنابراین همواره خود را در دریایی گرفتار می‌بینند که

ساحل امن سلامت، از هیچ سویی، در آن پیدا نیست.

گروهی دیگر، از شخصیتی محکم و قاطع، عزمی‌ جزم و اراده‌ای استوار برخوردارند. نه خود را به کسی یا چیزی تحمیل می‌کنند

و نه اجازه می‌دهند کسی، چیزی را بر آن‌ها و زندگی‌شان تحمیل کند چراکه خود، شرایط را می‌آفرینند و هرچه را که بخواهند،

به نفع خود،‌ تغییر می‌دهند. انسانی که دارای هویتی زیبا و مستحکم است، هیچ‌گاه اسیر جوی که بر او تحمیل شده،

نمی‌شود.

پس آن‌چه به انسان بودن تو، ارزش و به فلسفه‌ی زندگی‌ات، معنا و مفهوم می‌بخشد، هویت توست؛ این‌که تو خود را چگونه

بشناسی، چگونه ببینی و برای هر سؤالی که در عرصه‌ی حیات از خود می‌پرسی، چه پاسخی داشته باشی، این‌که در درونت،

تلاطمی‌ست و دائم با خود در جنگ و ستیزی یا همه‌ی تضادها و تعارضات، در تو به تفاهم رسیده‌اند، سوء‌تفاهمات برطرف

شده‌اند و همه‌ی ترس‌ها و شکست‌ها، جای خود را به آرامش و پیروزی داده‌اند، همه و همه به هویت تو بستگی دارد.


8144608_161.jpg
23/دسامبر/2024

تنفس صحیح و تاثیر آن بر افزایش تمرکز

شما ممکن نیست کتابی در زمینه تمرکز حواس و آرامش ذهن پیدا کنید که در آن فصلی به تنفس صحیح و تاثیر آن بر افزایش

تمرکز اختصاص داده نشده باشد. در یوگا تنفس آن قدر مهم است که خیلی ها تصور می کنند یوگا به تمام معنا یعنی تنفس !

در مقدمه گلستان سعدی، اولین نعمت خداوندی که سپاس گفته شده، تنفس است : “. . . هر نفسی که فرو می رود مُمّدِ

حیات است و چون بر می آید مفرح ذات.” و این خود نشانه اهمیت تنفس است .

فواید تنفس عمیق – طول عمر و سلامتی

کسانی که تنفس عمیق دارند از طول عمر بیشتری برخوردار می شوند. تنفس عمیق باعث می شود که تعداد دم و بازدم در

یک دقیقه کمتر شود. معمولاً افرادی که در یک دقیقه ۱۶ بار نفس می کشند  عمر متوسطی دارند. اما هرکس بیش از این در دقیقه

نفس بکشد، مسلماً تنفسهایی سطحی خواهد داشت که دم و بازدم عمیق را به همراه ندارد. طول عمر چنین افرادی از حد

متوسط و معمول کمتر است .

اگر می گویند هیجانهای عصبی مانند ترس، اضطراب، خشم، کینه، انتقام و حسادت، بیماری می آورد و از طول عمر می کاهد

به این خاطر است که تمام هیجانهای عصبی اولین تأثیر خود را بر تنفس می گذارند. شما از این به بعد به کسانی که عصبی و

خشمگین و یا مضطربند با دقت نگاه کنید و ببینید که چقدر تنفس آنها در این مواقع سطحی می شود . گاهی اوقات در هنگام

خشم، تنفس به سی بار در دقیقه و حتی بیشتر می رسد. حالا خودتان حساب کنید که کسانی که مدام در هیجانهای عصبی

به سر می برند و در خشم و اضطراب غوطه ورند با تنفس سطحی خود چه بلایی بر سر سلامتی و طول عمر خویش می آورند.

در عوض، کسانی که از آرامش برخوردارند و خود را به هنگام خشم کنترل می کنند، چنان از تنفس عمیق و ژرفی برخوردار

می شوند که مسلماً سلامتی آنها را مداومتر و طول عمرشان را بیشتر می کند .

اخیراً در یکی از مجله های علمی، از تحقیقات مشترک دانشمندان ژاپنی و آمریکایی گزارشی ارائه شد. این دانشمندان به این

نتیجه جالب رسیده اند که اگر انسان بتواند تعداد تنفس خود را در یک دقیقه از ۱۶ به ۱۲ کاهش دهد، چیزی حدود ۵۰ سال به

عمر خود اضافه کرده است. ورزش برای سلامت قلب و جسم و به دنبال آن طول عمر را به همراه دارد که بر سیستم تنفسی

اثر می گذارد. ورزشکاران با پیگیری مستمر ورزش در زندگی، کم کم بر حجم تنفسی خود می افزایند و از تعداد تنفس خود در

دقیقه می کاهند و به همین دلیل از سلامتی و طول عمر برخوردار می شوند. در عوض سیگاریها با سیگار کشیدن به سرعت از

حجم تنفسی خود می کاهند و بر تعداد تنفس خود می افزایند، ضمن آن که تنفسشان را مسموم نیز می کنند و در نتیجه

سلامتی خود را از دست می دهند و طول عمرشان کاهش پیدا می کند .

به هر ترتیب، باید دقت کنید که ضمن انجام تمرینات تنفس – که به زودی آن را کاملاً شرح می دهیم – از هر عاملی که در شما

تنفس سطحی ایجاد می کند و حجم تنفسی شما را کاهش می دهد اجتناب کنید و از هر برنامه ای که تنفس شما را عمیق

تر می کند و بر حجم تنفسی شما می افزاید استقبال کنید .

فواید تنفس عمیق – کنترل هیجانهای عصبی

گفتیم که هیجانهای عصبی منفی و به ویژه خشم و اضطراب، تنفس شما را بد و سطحی می کنند و شما باید مراقب باشید

که این هیجانها را در خود کنترل کنید تا در نهایت سلامتی و طول عمر خود را حفظ کرده باشید. خوشبختانه تنفس صحیح و

عمیق، خود عاملی باز دارنده برای این هیجانهاست. شاید خود شما هم بارها تجربه کرده باشید. وقتی عصبانی و خشمگین

می شوید، اگر در حرکتید، بایستید؛ اگر ایستاده اید، بنشینید؛ اگر نشسته اید، دراز بکشید و بعد چند نفس عمیق بکشید.

خیلی سریع خشم شما فروکش می کند و مسلماً شما با آرامش، بهتر و عاقلانه تر فکر می کنید و تصمیم می گیرید .

هر هیجان منفی دیگری را که در خود احساس می کنید، می توانید با این روش از بین ببرید و حتماً این کار را بکنید. فراموش

نکنید که شما به هیچ عنوان نمی توانید با این هیجانهای عصبی و این تنفسهای بد، از آرامش و به ویژه از تمرکز حواس برخوردار

شوید. توجه داشته باشید که پیاده روی همراه با تنفس عمیق، همواره یکی از راههای کسب آرامش بوده است .

فواید تنفس عمیق – آرامش

شاید مهمترین تأثیر تنفس عمیق که خیلی سریع هم به چشم می آید، آرامش است. با هر نفس عمیقی که می کشید هم

ذهن شما آسوده تر می شود و هم جسمتان، به ویژه در بازدمهای عمیق بدن شل و ریلکس و منبسط می شود .

اساساً بین تنفس و انقباض عضلانی همیشه رابطه ای وجود دارد. هیجانهای عصبی منفی، تنفس را سطحی می کند و تنفس

سطحی انقباض و گرفتگی عضلانی را موجب می شود که شما دندانها را به هم می فشارید و دستها را مشت می کنید و

ابروها را در هم می کشید. حتی ثابت شده است که در این حالت جدار معده شما جمع شدگی و کلیه شما چروک خوردگی

پیدا می کند .

لوییزهی” روان شناس ِ بنام در کتاب معروف خود “شفای زندگی” می نویسد: “زخم معده و سنگ کلیه بازتابهای هیجان

خشمند، در عوض تنفس عمیق و آرام، انبساط و آرامش عضلات را موجب می شود. همین طور به خاطر ارتباط تنگاتنگ جسم و

ذهن، آرامش عضلانی، آسودگی ذهن را به دنبال دارد و انقباض عضلانی، آشفتگی فکر را. این همان اصلی بود که ما در فصل

پیش بر آن تکیه کردیم .

مهمترین و اساسی ترین عامل مؤثر در تمرکز فکر، همین آرامش جسم و ذهن است که رهاوردی از تنفس عمیق هم هست .

فواید تنفس عمیق – کنترل عواطف

همانطور که از تنفس صحیح و تاثیر آن بر افزایش تمرکز آگاهید. عواطف و احساسهای شما هم بر تنفس شما تأثیر می گذارد.

کسانی که احساسی تر باشند، تنفس سطحی تری دارند.

کنترل احساسات به نوعی کنترل انرژی ذهنی و کنترل مغناطیس شخصی است. ما به کسانی که خیلی احساساتی هستند

توصیه می کنیم تنفس عمیق را تجربه کنند . با چند تنفس عمیق و آهسته، خیلی سریع از شدت احساس و عاطفه کاسته

می شود. البته ما نمی خواهیم جلوی هر احساسی را بگیریم. برخی از احساسها را حتی باید دامن زد و گستراند .

شما باید توجه داشته باشید که احساس و عاطفه شما همسو و هم جهت با ارزشهای فکری و اهداف شما هستند یا نه. اگر

هستند و در شما واکنشهای مثبت در جهت رسیدن به هدف ایجاد می کنند، از آنها استقبال کنید و دوستشان بدارید؛ اما اگر

شما را به واکنشهای منفی وا می دارند، مثلاً به زیر پا گذاشتن ارزشها و منحرف شدن از مسیر اهداف، حتماً باید آنها را تعدیل

و کنترل کنید تا بعداً دچار پشیمانی و احساس گناه نشوید. تنفس عمیق و تفکر مثبت، دو بازوی اصلی کنترل عواطف منفی

هستند .

فواید تنفس عمیق – خلأ و رهایی

آنچه که پیش از این درباره “رهایی” گفتیم، با تنفس عمیق به آسانی به دست می آید . شما با رهایی، از هر گونه وابستگی

ذهنی فاصله می گیرید و با تنفس عمیق، خیلی آسان به این رهایی می رسید. یوگیها تنفس عمیق را راه مؤثر رهایی می

دانند. شما هم می بینید که بخش عظیمی از یوگا به معنی هماهنگی و تعادل روح بر عهده تنفس است .

فواید تنفس عمیق – کنترل میل جن*سی

پیشاپیش تأکید می کنیم که کنترل به معنی “سرکوب” نیست. میل جن*سی یکی از موهبتهای الهی و از نعمتهای خدادادی

شماست برای تنازع بقا. حتی میل جن*سی را یکی از نیروهای درونی و حیاتی بشر می دانند که اگر کنترل و تعدیل شود، یک

رکن موفقیت به حساب می آید .

ناپلئون هیل” روان شناس مشهور در کتاب معروف خود “بیندیشید و ثروتمند شوید ، میل جن*سی را یکی از سه ضلع

موفقیت می داند. آنچه ما در صدد کنترل آن هستیم، میلی است که هدفدار نیست و در جهت مثبت قرار ندارد. همه امیال،

مثبت و مفیدند. همه امیال، موهبت الهی اند اما به شرط آن که مهارشان کنیم و به کنترلشان در آوریم و از آنها درست استفاده

کنیم. افراط در ارضای میل جن*سی و کنترل نکردن آن، هم تعادل عصبی شما را برهم می زند و هم از بخش عظیمی از

نیروهای حیاتی و قوای مغیاطیسی شما می کاهد. جالب این که میل جن*سی تنفس را تند و سطحی می کند .

هر بار که میل جن*سی، نه در جهت مثبت و درست، در شما طغیان کرد، یک شیوه کنترل، آن است که مکان و وضعیت خود را

تغییر دهید و چند نفس عمیق بکشید. ما “پیاده روی تند همراه با تنفسهای عمیق” را در این مواقع به شما توصیه می کنیم .

فواید تنفس عمیق – خلاقیت

با تنفس عمیق، شما به لایه های عمیق تر مغز و منشأ فکر می رسید. آنجا که خلاقیت، افکار نو، تصمیمهای تازه و حتی الهام

و شهود شماست، تنفس عمیق یعنی ارتباط با منشأ فکر و شعور خلاق. با تنفس عمیق، هم فکرتان بهتر و عمیق تر می شود

و هم تمرکز حواس بیشتری پیدا می کنید. درباره ارتباط بیشتر و بهتر با منشأ فکر به مقاله “مدیتیشن مراجعه کنید .

تکنیک تنفس عمیق

تنفس عمیق، شامل سه مرحله است :

۱ . دم عمیق

۲ . نگهداری نفس

۳ . بازدم عمیق

دم عمیق

فرو بردن هوا به ریه ها یعنی دم، مطلوب ما نیست مگر آن که این شرایط را داشته باشد :

الف- آهسته و آرام باشد. دم شتاب آمیز هرگز نمی تواند ریه ها را به طور کامل پر کند یعنی شما هر چقدر سعی کنید که نفس

عمیق بکشید اما این کار را با شتاب انجام دهید، ریه های شما به طور کامل پر نمی شود. باید آهسته ریه ها را از هوا پر کنید .

ب- نفس عمیق باید شکمی باشد. ابتدای دم عمیق، قسمتهای فوقانی قفسه سینه از هوا پر می شود که در تنفس سطحی

هم چنین چیزی رخ می دهد. آنچه مطلوب ماست، پر شدن قسمتهای تحتانی قفسه سینه و حبابچه های هواست. سعی

کنید با قسمت شکم خود نفس بکشید . وقتی به آرامی ریه ها را از هوا پر می کنید، در آخرین لحظات، یک فشار و درد اندکی

را در قسمت فوقانی شکم (دیافراگم) خود حس می کنید. اما چرا می خواهیم چنین حالتی ایجاد شود؟

سلولهای بدن ما با خون ارتباط مستقیم ندارند بلکه این ارتیاط را لنف یا آب میان بافتی ایجاد می کند. لنف مواد غذایی را از خون

می گیرد و در اختیار سلول قرار می دهد و از طرفی مواد زاید را از سلول می گیرد و به خون باز می گرداند. هرچه لنف این تبادل

را سریعتر و بهتر انجام دهد سلامت سلول و شادابی آن بیشتر می شود. به طور کلی سلامت سلول به دو عامل وابسته

است: شتاب و سلامت خون، شتاب و سرعت لنف .

سرعت گردش خون عمدتاً به قلب وابسته است اما سرعت لنف به حرکت عضله بالای شکم یعنی دیافراگم بستگی دارد.

تنفس عمیق و شکمی، دیافراگم را حرکت می دهد و این حرکت، در حفره شکمی خلأیی ایجاد می کند که شتاب لنف را پانزده

برابر می کند. سلامتی و جوانی شما اساساً به دو عامل وابسته است: عمق تنفسی و گردش خون .

با تنفسهای عمیقی که انجام می دهید، سرعت لنف را فزونی می بخشید و در نتیجه متابولیسم سلولی شما بهتر انجام می

شود و شما شادابی، سر زندگی و انرژی فراوانی را احساس می کنید .

نگهداری نفس

شاید مهمترین قسمت تنفس، همین نگهداری باشد. وقتی شما هوا را در ریه ی خود نگه می دارید، به کیسه های هوایی خود

فرصت می دهید که تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن را کامل انجام دهند. در تنفسهای تند و سطحی، این تبادل خوب صورت

نمی گیرد چون شما به ریه های خود فرصت کافی نمی دهید .

بازدم عمیق

در بازدمهای سطحی و معمولی، ریه ها از مواد مسموم و عمدتاً دی اکسید کربن، به طور کامل خالی نمی شوند. بازدم هم

باید دو شرط ویژه داشته باشد: اول آن که آهسته و آرام انجام گیرد. دوم آن که از راه بینی باشد. اما در آخرین لحظات، دهان را

باز کنید و هوای باقی مانده را با فشار و صدای “هه” بیرون دهید .

در بازدمهای سطحی، حدود ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ میلی لیتر از هوای بازدمی ریه ها خالی نمی شود. این هوای باقی مانده، یکی از

مهمترین علل پیری شناخته شده است. بازدمهای عمیق را تجربه کنید و ریه های خود را از آخرین هوای مسموم نیز خالی کنید .

آگاهی بر تنفس

یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تمرکز حواس، توجه کردن به تنفس است. از لحظه ای که دم عمیق را شروع می کنید تا آخرین

لحظه ای که هوا را بیرون می کنید، به فرآیند تنفس و صدای تنفس خود توجه کنید. به صدای نفس خود گوش بسپارید و تمام

توجه خود را به آن معطوف سازید .

شمارش تنفس

یکی از راههای آگاهی بر تنفس، شمارش آن است. برای همین امروزه فرمولهایی برای شمارش تنفس ارائه شده است که

شما می توانید با استفاده از آنها بر تنفس خود آگاهی پیدا کنید .

جدیدترین و معمولترین فرمول تنفسی، فرمول “۲ – ۴ – ۱″ است. یعنی اگر شما تا یک شماره دم عمیق می کشید، چهار برابر

آن هوا را در ریه نگه می دارید و دو برابر آن، یعنی نصف زمان نگهداری، هوا را از ریه ها خارج می کنید. این فرمول تنفسی، بر

اساس ظرفیت تنفسی شما می تواند افزایش یابد که میزان افزایش برای افراد مختلف متفاوت است. مثلاً اگر دم عمیق شما

سه شماره طول می کشد، باید با ۱۲ شماره نفس خود را نگه دارید و سپس با شش شماره هوا را از ریه های خود خارج کنید.

منظور ما عمدتاً آگاهی بر تنفس است و شما می توانید فرمول را کمی تغییر هم بدهید به شرط آن که “طولانی تر بودن زمان

نگهداری نفس” را جدی بگیرید .

می توانید نفس را با انگشت، شمارش کنید و یا این که در ذهن خود بشمارید. هر شماره الزاماً معادل یک ثانیه نیست. به

آرامی و هر طور که دوست دارید یک ریتم شمارش را در نظر بگیرید و برای خود بشمارید .

دکتر “لوئیس پروتو” در کتاب خود “طریقت آلفا و رسیدن به آرامش” از “آگاهی بر تنفس و توجه به صدای نفس کشیدن” به عنوان

یکی از مؤثرترین روشهای آرامش و ریلکسیشن صحبت کرده است .

درشبانه روز دست کم سه بار و هر بار ده مرتبه تنفس “۲ – ۴ – ۱″ را با همه شرایط لازم برای یک تنفس صحیح و عمیق انجام

دهید .

پرانا

یوگیهای هندی از گذشته اعتقاد داشتند که در هوای پیرامون ما، ماده ای حیاتی و انرژی بخش وجود دارد که “پرانا” نامیده می

شود. ما “پرانا” را به درون ریه خود فرو می بریم، در ریه ها حبس می کنیم، پرانا مواد زاید را نابود می کند و ما با بازدم عمیق

خود این مواد را خارج می کنیم .

امروزه ما نام این ماده حیات بخش را “اکسیژن” و نام ماده زاید را “دی اکسید کربن” گذاشته ایم اما به خاطر آن که جنبه های

بسیار حیاتی و جادویی تنفس را که تاکنون تصور نمی کرده اید احساس کنید، توصیه می کنیم که کماکان به پرانا فکر کنید .

در دم عمیق احساس کنید انرژی هستی و پرانا را به وجود خود راه می دهید و آلودگیها را در بازدم عمیق خود بیرون می رانید.

در تمام کتابهایی که درباره یوگاست، تنفس پرانا به شدت تأکید شده است.

با اگاهی از تنفس صحیح و تاثیر آن بر افزایش تمرکز میتوان از آن در زندگی روزمره استفاده کرد.


پیاده سازی و سئو توسط: 'GoGseo